Dunkirk

Dunkirk

امین اکبری آهنگر

دانکرک جدید ترین ساخته ی کریستوفر نولان کارگردان مطرح و خوش آوازه ی بریتانیایی می باشد

دانکرک داستان استیصال نیروهای متفقین در عقب نشینی از ساحل فرانسه است. ساحلی که نیروهای فرانسوی و انگلیسی در آن محاصره شده اند و نه از آب و خاک، و نه از هوا و زیر آب راهی برای فرار وجود ندارد.

دانکرک که اسم نولان را یدک می کشد احتمالا مورد انتظار عنوان سال ۲۰۱۷ در میان دوست داران سینما باشد. فیلمی که با هزینه ی ۱۰۰ میلیون دلاری توانست تا ۴ برابر خرج آن سود دهی داشته باشد و با کسب نمره ی ۸.۳ در آی ام دی بی و ۹۲ در میان منتقدین یکی از نامزد های جدی جایزه ی اسکار باشد.

اما همین الان قبل از آنکه جلو تر بریم لازم است بگویم که اگر از هواداران سرسخت و متعصب نولان هستید همین الان این متن را ببندید و به زندگی روزمره ی خود بپردازید. اشتباه نکنید! من با نولان مشکلی ندارم، من هم مثل هر کس دیگری شوالیه ی تاریکی نولان را تحسین کرده ام فالوئینگ او را دوست داشته ام و آخر پرستیژ به بقل دستی ام متحیر نگاه کرده ام!

اما دانکرک حکم یک برزخ را دارد! نه می توانید بگویید فیلم یک شاهکار است و نه می توانید بگویید فیلم بدی است. شاید جمله ی «این یک فیلم استاندارد است» بهترین شرح بر فیلم باشد.

داستان فیلم بیش از حد معمولی است. اگر هنر نولان در فیلم نامه نویسی و کارگردانی نبود قطعا با فیلمی ضعیف طرف بودیم. قصه داستان یک «از ترک دیوار قهرمان بسازیم» کلاسیک است! تغییر تایم لاین و شکاف زمانی بین سکانس ها شاید در کل جذاب باشد ولی قطعا برای بسیاری از بینندگان گمراه و گیج کننده خواهد بود. قسمت زیادی از فیلم بدون دیالوگ است، برخی مواقع به شدت خوب به داستان کمک می کند و در زمان هایی کاملا بدون هدف باعث خسته شدن مخاطب می شود. بازیگران فیلم بازی شاخصی ندارند و شاید فیلم تنها قهرمان فیلم مردم (بله! به همین وسعت!) باشند.

از طرفی فیلم برداری بسیار حساب شده و متناسب با موضوع و صحنه های فیلم است در کنار این مساله موسیقی متن هوشمندانه (که بعضا عامدانه روی اعصاب شما می رود) به فضا سازی فیلم کمک شایانی کرده است. نولان همانند میان ستاره ای خود توانسته است تنهایی ، گوشه گیری و کلافگی را به خوبی به تصویر بکشد و شما (با وجود بازی معمولی بازیگران) به خوبی می توانید در موقعیت های مختلف حال و هوای صحنه را به خوبی درک کنید و با آنها ارتباط بر قرار کنید، اما بر خلاف سایر فیلم های او فاکتور غافلگیری نهایی خاصی در دانکرک وجود ندارد.

از منظری دیگر دانکرک یکی از بهترین فیلم های ضد جنگ چندین سال اخیر است. اما در مقام مقایسه با پدربزرگان خود مثل غلاف تمام فلزی و یا اینک آخر الزمان شبیه یک شوخی به نظر می رسد. با نگاه به فیلم هایی که در چند سال گذشته اسم ضد جنگ را یدک می کشند (مثل سه تیغ اره ای) به نظر می رسد که نویسندگان مفهوم لغوی ضد جنگ را فراموش کرده اند. در یک فیلم ضد جنگ شما نباید به طرفداری از یک جناح بپردازید و نباید قاضی شوید بلکه باید خشونت و جنگ را در هر لباسی محکوم کنید. در دانکرک هر چند نولان تلاش بسیاری کرده است تا خود را بی طرف نشان دهد اما در نهایت این انگلستان است (معادل آمریکا در فیلم های آمریکایی) که همیشه پیروز است و حتی از یک عقب نشینی مفتضحانه هم به خاطر نتیجه ی پایانی جنگ می تواند یک داستان قهرمانانه بیرون بکشد.

در سکانس های پایانی فیلم ( به خاطر ضعف پیرنگ و داستان اصلی) تکه پاره شدن داستان ، نماد سازی های شعارین و بدون نتیجه ماندن چند خط داستانی (مثل خلبانی که آلمان ها دستگیر می کنند) مشهود است.

ختم کلام:

اگر شما به سینما علاقه مندید، کریستوفر نولان را دوست دارید و همیشه از دیدن یک فیلم تاریخی لذت می برید دیدن این فیلم به شما توصیه می شود، اما توقع بالایی از آن نداشته باشید.

نمره ی من ۶ از ۱۰


Report Page