Drunk

Drunk

QueenLuo

" ای بابا...تورو خدا بیخیال شو...خدایا...آخه چرا!"


کم مونده بود همونجا روی پا دری بشینه و گریه کنه.

نگاهی به جیمین که مثل ستاره دریایی، دست و پاهاش رو باز کرده و به چهارچوب در گیر داده بود، انداخت.


ناخودآگاه یاد اولین باری که پسر کوچکتر مست کرده بود افتاد.

اون موقع برای سومین بار سر قرار رفته بودن و برنامه داشتن؛ شب دوتایی به خونه تهیونگ برن اما همه نقشه هاشون با مست کردن جیمین بهم ریخت.


جلوی در خونه، جیمین مثل همین حالا دست و پاهاش رو به چهارچوب گیر داده بود و وارد خونه نمیشد.

و وقتی تهیونگ سعی کرد قانعش کنه که بیاد داخل، پسر کوچکتر شروع کرده بود به جیغ و داد کردن.


سر و صدایی که جیمین راه انداخته بود، باعث شد تهیونگ دست و پاهاش رو گم کنه و با کشیدن کمر جیمین، سعی داشت پسر رو به داخل بکشه اما پسر به طرز عجیبی قوی شده بود و دست و پاهاش مثل شخصیت کارتونی هلن توی انیمیشن شگفت انگیزان کش میومد اما از چهارچوب در جدا نمیشد.


در آخر هم همسایه هاش با فکر اینکه اون یه منحرف متجاوزه، به پلیس زنگ زدن و گزارش یک مورد اقدام به تجاوز رو دادن.


تهیونگ به خوبی ۱۸ ساعتی که در بازداشتگاه سپری کرده بود تا دوست پسر خاک بر سر مستش به هوش بیاد و بگه که تهیونگ در‌اقع دوست پسرشه و قصد تجاوز بهش رو نداشته رو، به خاطر میاورد.


و حالا دوباره اینجا بودن.

هر بار که قسم میخورد اجازه نده جیمین مست کنه و خود پسر قول میداد که نزدیک هیچ نوشیدنی الکلی نره، دقیقا از چند ساعت بعدش جیمین جلوی در خونه تهیونگ در نقش یه ستاره دریایی به ایفا نقش میپرداخت.


همسایه هاش دیگه به هفته ای یک بار جیغ و داد های جیمین رو شنیدن، عادت کرده بودن و بجای گزارش به پلیس، به صاحب خونه اعتراض میکردن تا هرچه زودتر از شر تهیونگ و دوست پسر خرفت بد مستش راحت بشن.

اما...اونها نمیدونستن که صاحب ساختمان درواقع برادر تهیونگه!


نگاهی به جیمین که انگار کف دست هاش و داخل پاهاش به چهارچوب در جوش خورده، انداخت.

در همون حالت خوابش برده و سرش آویزون شده بود.

تهیونگ به خوبی میدونست که حتی اگه یه انگشتش هم به جیمین بخوره، سیستم عصبی پسر کوچکتر مثل دزدگیر ماشین عمل میکنه و دهنش شروع میکنه به جیغ کشیدن!


آهی از سر کلافگی و بیچارگی کشید.

حتی نمیتونست در خونه رو ببنده چون انگشت های ریزه میزه دوست پسر زیبا اما شیطانش، لای در گیر میکرد.


با بخاطر آوردن راه حل ظالمانه ای که بعد از چهارمین مستی جیمین به ذهنش رسیده بود، ناچار از سرجاش بلند شد.

خودش هم دیگه صبرش سر اومده بود و از دست جیمین عصبی و کلافه بود.

به سمت اتاقش رفت و از داخل کشو کنار تختی، گگ استیل رو برداشت و دوباره به سمت در رفت.


روبه‌روی بدن بیهوش جیمین ایستاد.

میدونست که دوتا دست هاش باید هماهنگی بی نظیری داشته باشن پس اول چندتا نفس عمیق کشید و بعد...


یه دستش رو دور کمر جیمین حلقه کرد و همون لحظه دهن جیمین مثل غاز درحال تخمگذاری باز شد و شروع کرد به جیغ کشیدن اما قبل از اینکه بخواد سر و صدای زیادی ایجاد کنه، تهیونگ گگ رو داخل دهنش فرو و صداش رو خفه کرد.


پسر بزرگتر سریع، گگ رو محکم کرد و با دو دست جیمین رو به داخل کشید اما پسر همچنان مثل زالو به چهارچوب در چسبیده بود.

جیمین وقتی که متوجه شد صداش در نمیاد، یه دستش رو جدا کرد تا به سمت دهنش بیاره و همین کافی بود تا تهیونگ با فشار مضاعفی پسر رو به داخل بکشه و در رو پشت سرش ببنده.


این اولین باری بود که با جیمین مست به داخل خونه قدم میذاشت.

چندین بار قبل مجبور بود همراه پسر در شرایط بدنی ناجوری، جلوی در بخوابه.

با جیمینی که مثل بند رخت بالای سرش از چهارچوب در آویزون شده بود و خودش که با تکیه به دیوار سرد و سفت و در باز خونه اش، به خواب رفته بود.


نگاهی به جیمین که روی زمین به حالت سجده خوابش برده بود انداخت.

با کینه توزی لگدی نثار باسن پسر کرد و باعث شد از حالت سجده به حالت خوابیده روی شکمش، تغییر موضع بده.


"همین دیگه! از این به بعد باید به گردنت قلاده ببندم تا نتونی نزدیک هیچ چیز الکلی بری، مست احمق!"

Report Page