Drunk

Drunk

Orchid

http://t.me/BTSNSFW

_بازم زیادی روی کردی توی نوشیدن! قسم میخورم این آخرین باریه که با تو به مهمونی میام! 


با حرص به قدمای سستش زل زدم،حتی نمیتونست صاف بایسته... 



_بیا بریم تو اتاق مهمان،ببینم چطور میشه این گندی که زدی رو جمع کرد! 



 بی خیال دستشو دور شونم انداخت و به سمت اتاق مهمان رفتیم...  



شوگا ی مست آخرین چیزی بود که میتونست روز وحشتناکمو تکمیل کنه. وارد اتاق شدیم ، درو با لگدی بستم و شوگا رو به سمت تخت دونفره وسط اتاق بردم، بین راه یک دفعه تمام وزنشو. روی من انداخت که باعث شد پاشنه ی بلند کفش مشکیم تو پام بلغزه و مچ پام خم بشه.  



_آیی.... 



خمار نگاهم کرد: 


+زیر اونم اینجوری ناله می کنی؟. 


عصبی روی تخت هلش دادم. 


_درسته مستی اما حرفی نزن که بعدش پشیمون شی یونگی.  


دستی به پیراهن دکلته سفیدکوتاهم کشیدم تا مرتبش کنم.  



_اون تا الان حتما نگران شده من میرم ولی باز بهت سر... 


با لحن شل و عصبانی به حرف اومد : 


+اسم اون عوضیو جلوی من نیار. 


_مین فاکینگ یونگی تو دیوونه شدی!میفهمی؟ دیوونههه 



هنوز یک قدم از تخت دور نشده دستمو گرفت و محکم منو به سمت خودش کشید، جیغ خفه ای کشیدم. روی تخت افتادم و آروم روی تنم نیم خیز شد... 



+نرو... از پیش من هیچ جا نرو. 



 لباشو خشن روی لبام گذاشت و محکم گازشون گرفت ، مسخ شده باهاش همکاری می کردم و دستامو لای موهای نرمش میبردم. دستشو روی رون های لختم کشید و فشاری بهش وارد کرد، آه کشیدم که در ادامش زبونشو وارد دهنم کرد. دست آزادش پشت لباسم رفت و زیپشو باز کرد، آروم لباسمو پایین کشید و به سینه های لختم خیره شد، گرسنه شروع به مکیدنشون کرد طوری که مطمئن بودم کبود میشه. 



_آه یونگی.... آههه 



دکمه های بلوز مردونشو یکی یکی باز کردم و دستمو به سمت عضوش بردم و فشاری بهش دادم، توی سینه هام ناله می کرد و خودشو بیشتر به من فشار می داد، حالا عضو تحریک شدشو بین رون هام حس میکردم. سرشو بین رون پام. برد.لیسی به ناحیه ام زد که باعث شد اسمشو جیغ بکشم،لب های داغش روی ناحیه ام کشیده میشد. دو طرف کمرمو با دستاش محکم گرفت و زبونشو روی عضوم بالا و پایین می کرد.  



_آههه.. یونگی... 



موهاشو گرفته بودم و بیشتر به خودم فشارش. میدادم. نقطه ی حساسم بین لباش فشرده. میشد،جیغ میکشیدم و کمرمو به تخت فشار میدادم.  



انگشتاشو آروم داخلم کرد و شروع به حرکت دادنشون کرد. جیغ بلندی کشیدم، که لباش روی لبام ساکتم کرد.  



 حرکت انگشتاش داشت تندتر و تند تر میشد تا وقتی که احساس خیسی لذت بخشی کردم و روی دستاش ارضا شدم...  



همونطور که تو چشمام نگاه میکرد، آروم انگشتاشو ازم بیرون کشید و روی لباش گذاشت.  


ناله کردم: 


_ادامه بده شوگا... بفاکم بده..  



لباشو کنار گوشم آورد و گازی از لاله ی گوشم گرفت.  


+فرصت زیاده بیبی گرل... ولی قبلش باید با اون حرومزاده بهم بزنی...

Report Page