Doll

Doll

Adrin

هیچ وقت نمی‌خواستم عاشق صاحبم شوم ولی فکر نکنم ایده بدی بوده باشد. وقتی که از مغازه‌ی اسباب بازی فروشی مرا خریدی و اسمم را جونگین گذاشتی، وقتی موهایم را شانه کردی و گفتی من خانواده‌ی تو هستم، وقتی به مدرسه رفتی و قول دادی مرا فراموش نمی‌کنی، در تمام این لحظات با قلب من بازی می‌کردی. تو حتی قولت را هم فراموش کردی. هر بچه‌ای وقتی بزرگ می‌شود عروسکش را کنار می‌گذارد و دست از دوست داشتنش بر می‌دارد. ولی من هنوز دوستت دارم هوانگ هیونجین. اگر نمی‌توانی من را به شکل یک عروسک دوست داشته باشی پس یک انسان می‌شوم تا عاشقم شوی. مهم نیست اگر همین الان هم عاشق یک انسانی. من برای به دست آوردن تو هر کاری می‌کنم. حتی اگر آن کار کشتن عشقت باشد. نمی‌توانم صبر کنم تا مرا در ظاهر انسانی‌ام ببینی. مطمئنم خیلی زیباتر از لی فلیکس‌ می‌شوم. مطمئنم خیلی معشوقه بهتری می‌شوم. مطمئنم بهترین فرد برای تو من‌ام.

جادوگر گفت باید قلب یک نفر را برایش ببرم تا آن قلب را در سینه‌ی جسم انسانی‌ام قرار دهد. امشب قلب لی فلیکس، دوست پسرت را، برایش می‌برم. از امشب دیگر لی فلیکس وجود نخواهد داشت. من متولد می‌شوم و قلب داغ دیده‌ات را تسکین می‌دهم. وقتی داری سوگواری می‌کنی، وقتی قلبت شکسته، من ترمیمش می‌کنم و آن را تصاحب می‌کنم. کاری می‌کنم دوستم داشته باشی. من همه‌ی این سال‌ها گوشه‌ی اتاق تو نشستم و تو را تماشا کردم. من تو را بهتر از خودت می‌شناسم. هوانگ هیونجین نمی‌توانی در برابر من مقاومت کنی. باید مسئولیت عشقی که تو مسببش هستی را قبول کنی. هوانگ هیونجین امشب من متولد می‌شوم. تولد عشق آینده‌ات را جشن بگیر!


Report Page