DNA

DNA

RenaissanceCollege

قبل از شروع مبحث اصلی لازم است که آشنایی مختصری با داروین، ارائه دهنده‌ی نظریه‌ی فرگشت داشته باشیم.


خلاصه ‌ای از زندگینامه چارلز داروین:

زادروز: ۱۲ فوریه ۱۸۰۹

درگذشت: ۱۹ آوریل ۱۸۸۲(۷۳ سالگی) 

محل زندگی: انگلستان 

ملیت: بریتانیایی 

پیشه: طبیعت‌گرا 

لقب: پدر دانش فرگشت 

کانسپت فکری: ندانم‌گرا (آگنوستیک) 

اثر معروف: خاستگاه گونه‌ها (۱۸۵۹)

جوایز: 

مدال سلطتنی (۱۸۵۳) 

مدال ولاستن (۱۸۵۹) 

مدال کاپلی (۱۸۶۴) 

برگرفته از دانشنامه آزاد ویکی‌ پدیا



فرگشت چیست؟

فرگشت به مجموعه ساز و کارهایی اطلاق می‌شود که به سبب آن موجودی به موجود دیگر تغییر پیدا می‌کند. 

این تغییرات توسط عواملی همچون انتخاب طبیعی و انتخاب مصنوعی هدایت می‌شوند؛ این دو عامل با تغییر بر روی ساختار ژن، زمینه‌ساز تغییر در نسل‌های بعدی و در نتیجه وقوع فرگشت می‌شوند.


اما موضوع ما شیوه‌ی بیان احساسات است.

مبحث کمی سخت، اما قابل درک است؛ لطفا با صبوری مطالعه بفرمایید.

چارلز داروین در کتاب خود (بیان احساسات در انسان و حیوانات) از این استدلال دفاع کرد که عبارات احساسی، تکامل یافته و سازگار هستند؛ ((حداقل در برخی موارد در گذشته)) و در خدمت یک عملکرد ارتباطی مهم هستند. 

ایده هایی که در کتاب وی به وجود آمد، تأثیر مهمی در اين زمینه داشت و دامنه های غنی جستجو را ایجاد کرد. 

در این كنفرانس سعی دارم سه اصول داروین را در این زمینه ارائه دهم و سپس برخی از مباحث تحقیقاتی را که از دیدگاه نظری او ساخته شده است، مورد بحث قرار دهم.

به طور خاص، تمرکز بر روی پنج موضوع است: 

1_ مسئله بیان عبارات احساسی

2_ مفهوم احساسات اساسی

3_ جهانی بودن عبارات احساسی

4_ مسئله‌ی نمونه های احساسی

5_ موضوع احساسات حیوانات


كتاب داروين ((Harley Expression of Emotions )) در انسان و حیوانات برای تحقیق در مورد احساسات (( با تقریبا 3000 نقل قول از نظر مؤسسه اطلاعات علمی ISI ))، بسیار تأثیر گذار است.

داروین، مطالعه‌ی عبارات احساسی را چیزی مانند اسب سرگرمی در نظر گرفت و در ابتدا مشاهداتش را در یک فصل در نسل انسان و انتخاب رابطه‌ي جنسي در نظر گرفت. با این حال، او در نهایت تصمیم گرفت که مواد، به یک فصل متناسب نباشد و کتاب خود را تأمین کند. 

این کتاب به طور خاص به منظور مقابله با ادعای سر چارلز بل مبنی بر اینکه عضلات خاص ایجاد شده اند تا توانایی بیان احساساتشان را داشته باشند، قصد شد.

پیام اصلی داروین این بود که، عبارات احساسی تکامل یافته و (( حداقل در برخی موارد در گذشته )) انطباقی هستند. 

برای داروین، عبارات احساسی نه تنها به عنوان بخشی از یک فرآیند احساسی که از ارگانیسم محافظت کرده و یا آن را برای عمل آماده کرده، بلکه یک عملکرد ارتباطی مهم نیز داشت.

داروین در این فعالیت ارتباطی، یک ارزش افزوده بیشتر را مشاهده کرد.

ما نیز این بیان را در خود یا زبان احساسات که گاهي نامیده می‌شود، دیده ایم و برای اهمیت و براي رفاه بشری مهم است.

داروین هیچ تردیدی نداشت که رفتار بیانگرانه‌اي كه توسط او توصيف شده، بخشی از یک حالت عاطفی پایه است؛ یعنی بیان عاطفی، ارزش ارتباطی آنها را از این واقعیت، که آنها ظاهری بیرونی از یک وضعیت درونی است، به دست می‌دهند. همانطور که این عبارات توسط او در نظر گرفته می‌شود، به ارث بردن و تکامل یافتن، لزوما معادلات روشن و پیشین را به احساسات انسانی، احساسات حیوانات و اجداد انسانی ما توصيف كرد.

براساس این مفاهیم، او ایده هاي روشن را درباره‌ی اینکه چرا احساسات بیان می‌شوند، در سه قاعده خود بیان کرده است و پیشبینی های زیادی در مورد معنی و مقررات آن ها ارائه کرد. ایده هایی که داروین آن ها را فرموله کرد، یک زمینه غنی از تحقیق را ایجاد کرد. بسیاری از مطالعات بنیادی در تحقیقات معاصر در مورد احساسات و ارتباطاتِ آنها، می‌توانند به موضوعاتی که ابتدا توسط داروین مطرح شده اند، ردیابی شوند. 

در ادامه تلاش می‌کنم موضوعاتی را که اثرات ماندگارتری در تحقیقات بعدی داشته اند، ارائه دهم.

توجه داشته باشید برای درک این کنفرانس، باید کنفرانس قبل با نام فرگشت، که توسط بانو شَر گـُل ارائه شد را مطالعه فرمایید. 


اصول اولیه داروین:

قسمت اول کتاب، در انسان و حیوانات به تعریف سه اصل می‌پردازد، که توضیح می‌دهند چرا اعتقادات در گونه های مختلف بیان می‌شوند. 

این موارد، اصل عادت های قابل استفاده، اصل ضدیت و اصل عمل مستقیم سیستم عصبی و هیجان بر بدن هستند.

اصل عادت های خدماتی:

این اصل بیان می‌کند، که عادت های مفید بیان شده در طی دوره‌ی تجربه، به صورت ژنتیکی توسط فرزندان به ارث رسیده است. این دیدگاه از ارث و ژن های مغلوب، آن چیزی است که داروین نامیده است.

هنگامی که بحث در مورد اصل عادت های قابل استفاده بود، داروین بیشتر و به وضوح در مورد کارکرد احساسات و بیان آنها صحبت کرد. 

به عنوان مثال، بالا بردن ابروها به طور شگفت انگیزی یک عادت مفید است تا زمینه بینایی افزایش یابد و چشم ها به راحتی در هر جهت حرکت کنند.

با این حال، برای بسیاری از عبارات احساسی، داروین مدعی شد که آنها در گذشته کاربرد داشتند یا در حیوانات نیز کاربرد داشته اند اما در انسان‌ها خیر. 

از سوی دیگر، او اشاره کرد که این رفتار بدین دلیل بود که، انسان ها برای ایجاد این قابلیت به طور متداول مختار بودند؛ 

به عنوان مثال، در مورد عصبانیت و خشم، دندان های سگ دچار مشکل می‌شوند، و داروین استدلال می‌کند که این نشانه ای است که پیشینیان ما با دندان هایشان مبارزه می‌کردند، در حالی که انسان های متمدن آن را انجام نمی‌دهند.

دلیل مهم تر اینکه، داروین این عملکرد را برای بیان عواطف انسانی امروز نمی‌دید، داروین هدفش این بود که نشان دهد که آنها توسط خدایی ایجاد نشده اند و بیانات کاملا کاربردی صورت، نمی‌تواند به عنوان ابزاری که توسط خدا داده شده است، برای ارتباطات انسانی تفسیر شود؛ در حالی که قبلن عادات مفید و نا مفیدی که عملکرد را از دست داده اند، شواهدی از تکامل را ارائه می‌دهند.

اصل ضد:

در اصل ضد، داروین ادعا کرد که برخي عادات به طریقی که مردم انجام می‌دهند، به این دلیل هستند که مخالف یا مقابل یک عملکرد مفید هستند. 

در بخشی از كتاب خود كه اين اصول را توصيف مي‌كند، اهميت ارتباطات، منشأ های عاطفي و نياز، به وضوح در اين ارتباط ها مشخص می‌شود.

بدین ترتیب، نکته ضد آن به طور دقیق با مفاهیم وضوح ارتباط دارد. 

هاسر در سال ۱۹۹۶ این تحقیقات را گسترده تر دنبال کرد؛ با این حال، داروین نه تنها عبارات و حرکات، بلکه ویژگی ها را نیز بیان می‌کند. 

او خاطرنشان کرد که: 

هیچ مردی تا به حال، تعیین کننده‌ی فک خمیده‌ی پایین نبوده است. از این رو، فک ضعیف پایین، که به نظر می‌رسد نشان دهنده این است که دهان به صورت عادت و طور محکم بسته نیست، به طور معمول به نظر می‌رسد ویژگی مشخصی از ناتوانی جسمی است.

او می‌گوید که برخی از عادات ممکن است توسط ارگانیسم برای شبیه سازی صفات مطلوب مورد استفاده قرار گیرد؛ در این مورد ممکن است که آنها مایل باشند خود را بزرگتر و وحشتناک به دشمنان خود نشان دهند. 

در این مفهوم، همپوشانی ادراکی بین عبارات احساسی و مارکرهای مشخصی وجود دارد که پس از آن ارتباطات عاطفی را تحت تأثیر قرار می‌دهد

اصل عمل مستقیم سیستم عصبی هیجان انگیز در بدن:

با توجه به اصل سوم داروین، برخی عباراتی که رخ می‌دهد به این دلیل است که، سیستم عصبی نیاز به تحریک اضطراب دارد. 

داروین، براساس ایده هایش در مورد کارِ اسپنسر، نمونه ای از خنده را به عنوان یک جنبش شبه مخروطی که جریانِ بیش از حد انرژی ناخوشایند را ایجاد می‌کند، ناشی از تنش فیزیکی و روانی دانسته است. 

برای توضیح دلیل این که چرا چیزی خنده دار مردم را به خنده وا می‌دارد، داروین از تقلید خارش استفاده می‌کند. گاهی گمان می‌شود که تصور با یک ایده‌ی خنده آور غلط شده باشد و در واقع این واکنش خیره کننده‌ی ذهن کنجکاو، مشابه است با آن بدن. 

این ایده توسط Hecker نیز به اشتراک گذاشته شد، که یک سال پس از انتشار کتاب داروین مطرح کرد که خنده یک نوع بازتاب محافظتی است که با هدف توازن اثرات تنفسی و گردش خون فکری، فیزیکی یا روحی، رخ می‌دهد.

 از طریق خودِ گزارش و با اقدامات رفتاری نشان داده شده است، افرادی که بیشتر در معرض خنده و رفتار خنده ‌آور هستند، تمایل بیشتری به خندیدن دارند.

عبارات احساسی چیست؟

همانطور که قبلا ذکر شد، داروین عبارات احساسی را فقط به این معنی بیان می‌کند که بیانگر یک حالت احساسی هستند.

به طور خاص، هنگامی که او درباره عادت های قابل قبول ((اصل اول)) صحبت کرد، تصور می‌کرد که احساسات پایه، ارگانیسم را برای برخورد با یک رویداد عاطفی آماده می‌کنند؛ اگر چه بعضی از جنبه های این فرآیند ((به عنوان مثال، افزایش ضربان قلب)) تمایل به دیدار نداشته اند، یا ((مثلا تغییرات موضعی و علامت های صورت))، او بیشتر بر این باور بود که ارتباط تجسمی از اهمیت زیادی برخوردار است.

بدین شرح که در صفحه‌ی ۱۸۷۲ کتاب خود می‌گوید هر جنبش بیان واقعی یا ارثی، به نظر می‌رسد که منشأ طبیعی و مستقل داشته باشد. اما هنگامی که یک بار به این نمیشه تجربه شد، ممکن است داوطلبانه و آگاهانه به عنوان وسیله ارتباطی به کار گرفته شوند.

نمایش اولیه عبارات احساسی به عنوان نشانه های فرهنگی:

از همان ابتدا، دیدگاه داروین از عبارات احساسی به عنوان بخش قابل ملاحظه ای از عاطفه‌ی زمینه ای است.

محققان ایالات متحده با افرادی که علامت های صورت را تنها به عنوان نشانه های اجتماعی یا فرهنگی مورد بحث و اختلاف قرار داده اند، مخالفت می‌کردند. 

به طور خاص، تعدادی از مطالعات در سالهای اولیه قرن بیستم به این نتیجه رسیدند که احساسات تنها به طور شانسی شناخته می‌شوند؛ با این حال، مطالعات دیگر، نرخ های تشخیص بهتری را پیدا کردند؛ این اختلاف در یافته ها را برانر و تاجیوری در کتاب راهنمای روانشناسی اجتماعی ۱۹۵۴ به چاپ رسانیدند که شواهد برای تشخیص عبارات احساسی نامشخص است.

آنها نتیجه گرفتند که هر عبارات ((اصطلاحات)) صورت، احساسی از لحاظ فرهنگهای مختلف است. 

این دیدگاه اساسا تغییری نیافت تا سال ۱۹۷۲، زمانی که اکمن، فریزن و السورث کتابی نوشتند که به صراحت بیان ایده داروین را مطرح کند که بیان عاطفی به طور کلی جهانی است و به طور مستقیم به یک منشأ وابسته است.


انتظارات رفتاری سیگنال بیان عبارات احساسی:

همان طور که در بالا ذکر شد، داروین نظر خود را بر استفاده از عبارات احساسی برای اهداف ارتباطی تأکید کرد. این نقش بیانات در نظریه اکولوژی رفتاری فریدلند نیز دیده می‌شود؛ فریدلند اصطلاحات احساسات عاشقی را به عنوان ناسازگار توصیف کرد. 

با توجه به تئوری اکولوژی رفتاری، تجربیات احساسات، اهداف را بیان می‌کنند. فریدلند تأکید کرد که برای بیان عاطفه، واقعا به عنوان یک سیگنال ارتباطی، اصطلاحات احساسی بسیار مفید است؛ 

وی می‌گوید: آنها باید به انگیزه های اجتماعی ارگانیسم، نسبت به احساسات شبه بازتابی مرتبط باشند و نتیجه گیری می‌کند که عبارات احساسی باید در رابطه با یک حالت عاطفی پایه قرار بگیرد.

به طور خاص، اشاره ی او به مشکل مطرح شده توسط سیستم احساساتی است، که ابتدا عبارات احساسی صورت می‌گیرد و سپس توسط قوانین، نمایش های اجتماعی منعکس می‌شود.

دیدگاه اکولوژیکی رفتاری، عبارات صورت را عواطفی بیان می‌کند که آنها باید فقط به عنوان سیگنال های ارتباطی مورد توجه قرار گیرند.


پایان

ارائه دهنده: کاکتوس

Report Page