خشونت ممنوع، حتی شما دندان‌پزشک عزیز

 خشونت ممنوع، حتی شما دندان‌پزشک عزیز

نویسنده: دکتر وحید رواقی، استادیار سلامت جامعهٔ دانشکدهٔ دندان‌پزشکی، دانشگاه بیرمنگام انگلستان


در روزهای اخیر فیلمی در فضای مجازی منتشر شد که در آن دندان‌پزشکی ناشناس در حال درمان کودک و حتی پس از پایان درمان وی، با رفتاری پرخاشگرانه کودک را توبیخ و سرزنش می‌کند. رفتاری که حتی در چهارچوب تهاجمی ترین روش‌های قدیمی رفتار با کودک در دندان‌پزشکی نیز پذیرفتنی نیست. روزها پس از انتشار این فیلم در فضای مجازی و تا زمان نگارش این مطلب، انجمن‌های دندان‌پزشکی و سازمان نظام پزشکی، برخلاف مسئولیت عرفی و حرفه‌ای خود، ازهرگونه اعلام نظر خودداری کرده‌اند. این سکوت این تصور نادرست را ایجاد کرده است که شاید چنین رفتاری از سوی دندانپزشک به ضرورت درمانی قابل قبول باشد. در این یادداشت تلاش کرده ام به این سوال پاسخ دهم که‌ آیا به‌کارگیری روش‌های آزاردهنده مورد تأیید دندان‌پزشکی است؟ همچنین در پایان پیشنهاد خود را برای حمایت از کودکان در محیط‌های دندان‌پزشکی مطرح نموده‌ام. 


اضطراب دندان‌پزشکی پدیده‌ای شایع میان کودکان و بزرگسالان است. مطالعات ملی سلامت دهان در بریتانیا می‌گویند از هر نه کودک و بزرگسال یک نفر دچار اضطراب شدید دندان‌پزشکی است. علل پیدایش این اضطراب همیشه آشکار نیست، اما می‌دانیم احتمال وقوع آن در کسانی که در دوران کودکی خاطره ناخوشایندی از به‌کارگیری روش‌های ناخوشایند داشته‌اند بیش‌تر است. از این رو، هدف مدیریت رفتاری کودک در دندان‌پزشکی، تسلیم‌کردن کودک در میان پنجه‌های دندان‌پزشک و اثبات اقتدار و توانایی‌های او نیست. هدف مدیریت رفتاری کودک در دندان‌پزشکی «پرورش احساس مطلوب در کودک نسبت به سلامت دهان خود است، به گونه‌ای که فرد در آینده خود در جست‌وجوی پیشگیری و بهبود سلامت دهان باشد». ناگفته پیداست گلاویزشدن با کودک و شماتت کودک حتی پس از پایان درمان به هیچ وجه در راستای اهداف ذکر شده نیست. 

حرفه دندان‌پزشکی برای مهار کودکانی که دچار بی‌قراری و اضطراب‌اند، از روش‌های گوناگون دارویی و رفتاری استفاده می‌کند. پاسخ‌دادن به این سؤال که کدام یک از این روش‌ها برتر است، ممکن نیست. امکانات موجود، میزان موفقیت این روشها، پیشرفت‌های دارویی، سطح اضطراب کودک و نوع درمان کودک برخی از عواملی هستند که در فرآیند تصمیم‌گیری تأثیرگذارند. علاوه بر اینها، تحولات اجتماعی، رضایت والدین و حساسیت‌های فرهنگی جامعه نیز بر انتخاب این روشها تأثیر گذارست. مجموعه این عوامل دست به دست هم داد تا برخی از روش‌هایی که در سال‌های گذشته در دندان‌پزشکی رایج بوده‌اند کنار گذاشته شوند. در همین راستا، بکارگیری برخی روشهای دیگر مانند ایجاد محدودیت حرکتی برای کودکان نیز سالهاست مورد بحث و انتقاد است. این روش‌ها شامل گرفتن دست و پای کودک توسط دندان‌پزشک یا همراه وی و یا بستن دست و پای کودک روی یک تخته است. بکارگیری این روشها توسط دندانپزشکان در کشورهای غربی در موارد خاص، بدلیل شباهت آنها به شکنجه های قرون وسطایی بارها خبرساز شده است. شباهت این روش‌ها به شیوه‌های بازجویی و شکنجه متهمان در کشورهای اقتدارگرا تصادفی نیست. این روش‌ها عموماً بازمانده دوران اقتدارگرایی پزشکی است، زمانی که پزشکان برای انجام درمان به هر حالت و حیلتی متوسل می‌شدند، گاهی حتی بی آنکه درباره شیوه درمان با بیمار مشورت کرده باشند یا حتی رضایت اورا به‌دست آورده باشند. آن‌ها که تاریخ پزشکی را می‌شناسند می‌دانند با معیارهای کنونی بخش‌هایی از تاریخ این حرفه در دهه‌های گذشته به هیچ وجه قابل دفاع نیست. تزریق سلول‌های سرطانی به بیماران در آمریکا، خوراندن میزان زیادی قند به معلولان برای آزمایش تأثیر شکر بر بدن در سوئد و اخته‌کردن دگرباشان جنسی با هورمون در نظام درمانی انگلستان بخشی از تاریخ حرفه پزشکی در دهه‌های اخیر است که تصور وقوع آن در شرایط کنونی امکان‌پذیر نیست. 

یکی دیگر از روش‌های بدنام در دندان‌پزشکی «دست‌گذاشتن روی دهان» است که در کمال شگفتی رد پای آن همچنان در کتاب‌های دندان‌پزشکی دیده می‌شود. این روش، در یک کتاب دندان‌پزشکی اطفال که به فارسی ترجمه شده و در دانشکده های دندانپزشکی ایران نیز تدریس می‌شود، اینگونه توصیف شده است: «جلب توجه کودکان به‌شدت ناسازگار برای برقراری ارتباط و به‌دست‌آوردن همکاری ایمن». پشت این لفاظی‌های ظاهراً عالمانه اما حقیقتی زشت درباره شیوه‌ای غیرانسانی نهفته است. در این روش، درمانگر با گذاشتن دست روی دهان کودک تجربه ترسناکی را برای او رقم می‌زند تا کودک از ترس تکرار آن به ادامه درمان تن دهد. حساسیت نسبت به بدرفتاری با کودکان در دهه‌های گذشته در کشورهای غربی سبب شد تا این روش و برخی دیگر روش‌های آزاردهنده در دندان‌پزشکی مورد بازنگری قرار گیرد. بیست وپنج سال پیش، دکتر پل کاسیمو از استادان سرشناس دندان‌پزشکی در آمریکا و از نویسندگان کتاب‌های دانشگاهی دندان‌پزشکی کودکان در یادداشت سردبیری نشریه دندان‌پزشکی کودکان آمریکا نوشت باید پذیرفت زمان به‌کارگیری این روش، یعنی دست گذاشتن روی دهان، بسر آمده است. در این یادداشت که با عنوان «شاید آخرین یادداشت درباره به‌کارگیری دست گذاشتن روی دهان» منتشر شد، نویسنده در عباراتی که بی‌شباهت به مرثیه‌سرایی نیست، نوشت: «دست‌گذاشتن روی دهان آهسته آهسته خواهد مرد، مرگی محتوم، روزی که نسل ما دندان‌پزشکانی که از این شیوه، درست یا غلط، استفاده می‌کردیم، بازنشسته شویم. در آن روز تنها ردپایی کمرنگ از آن در کتاب‌های مرجع دندان‌پزشکی و حقوق باقی خواهد ماند». پیش‌بینی این استاد دندان‌پزشکی سرانجام به‌وقوع پیوست. انجمن دندان‌پزشکی کودکان آمریکا پانزده سال بعد (در سال ۲۰۰۸) این روش را از کتابچه راهنمای خود حذف نمود. انجمن دندان‌پزشکی کودکان بریتانیا نیز با هشدار نسبت به خطرات به‌کارگیری این روش گفته است مواردی که استفاده از این روش قابل قبول است چنان غیرقابل تصور است که می‌توان گفت به‌کارگیری این روش دیگر پذیرفتنی نیست. پژوهش‌های زیادی نشان می‌دهد این روش، حتی پیش از حذف نمادین آن، محبوبیت و پذیرش خود را میان دندان‌پزشکان و والدین در کشورهای مختلف دنیا از دست داده بود. پژوهش‌های دانشگاهی در ایران هم نشان می‌دهد والدین ایرانی نیز به‌کارگیری این شیوه را غیر قابل قبول میدانند. 

دورانی که درمانگران و صاحبان حرفه سلامت در کشورهای غربی می‌توانستند به شیوه‌ای پدرسالارانه برای سلامت و درمان بیماران خود تصمیم بگیرند، به سر آمده است. این حساسیت‌ها به‌ویژه زمانی که پای کودکان در میان باشد، دوچندان می‌شود. جامعه دندان‌پزشکی ایران نیز موظف است همسو با عرف جهانی، با شکستن سکوت خود در مقابل حوادث و خطاهایی که پای همکارانشان درمیان است، صداقت خود را در پایبندی به اصول حرفه‌ای اثبات کند. جامعه می‌داند خطای پزشکی یک فرد همواره قابل چشم‌پوشی است. اما سکوت دسته‌جمعی صاحبان حرفه‌های سلامت در مقابل خطای همکار خود را به خیانت دراعتماد تعبیر کرده و این تبانی قبیله‌ای را نخواهد بخشید. 

زمان آن فرارسیده است تا جامعه دندان‌پزشکی ایران همسو با دیگر کشورهای جهان استفاده از شیوه‌های تنبیهی و آزاردهنده برای مدیریت رفتاری یا مهار کودکان را در اولین گام برای دندان‌پزشکان عمومی که فرصت اندکی برای یادگیری رفتار با کودکان دارند ممنوع کند. همچنین، در هماهنگی با دانشکده‌های دندان‌پزشکی، آموزش چنین روشهایی از برنامه آموزشی دانشجویان دندانپزشکی حذف شود. تداوم آموزش چنین روش‌هایی که مقبولیت اجتماعی خود را از دست داده‌اند و ماهیت آنها آزاردهنده است، ارسال پیامی نادرست درباره مشروعیت به‌کارگیری خشونت به نسل آینده دندانپزشکان است. ضرورت ممنوعیت به‌کارگیری این روش‌ها در ایران از کشورهای غربی به مراتب بیشتر‌ست. به‌دلیل نبودن نظارت کارآمد بر فعالیت حرفه‌های سلامت، ناکارآمدی قوانین حامی حقوق کودکان و پنهان‌بودن مسئله کودک‌آزاری مشروعیت بخشیدن به این روشها حتی اگر در عمل در موارد اندکی استفاده شوند آسیبهای فراوان بدنبال خواهند داشت. همچنین، از آن‌جایی که هزینه درمان‌های دندان‌پزشکی در ایران در ازای اتمام درمان پرداخت می‌شود، این نگرانی وجود دارد تا دندان‌پزشکان استفاده از این روش‌های آزاردهنده را در اولویت خود قرار دهند. چرا که این روشها نیاز به زمان کم‌تر و مهارت‌های ارتباطی محدود داشته و عموما ضریب موفقیت بالایی نیز دارند. جامعه دندان‌پزشکی ایران با اعلام ممنوعیت روش‌های آزاردهنده نه‌تنها می‌تواند از وقوع حوادث ناخوشایند در محیط دندان‌پزشکی پیشگیری نماید، بلکه با طرح این مسئله میتواند اهمیت حمایت از کودکان و مخالفت با استفاده از روشهای خشونت‌آمیز را در عرصه‌عمومی مطرح نموده و به رسالت حرفه‌ای خود که تلاش برای بهبود زندگی شهروندان است عمل کند.

در پایان مایلم این یادداشت را با طرح سؤالاتی به پایان رسانم. نود سال پس از ورود حرفه دندان‌پزشکی به ایران، آیا این حرفه به جایگاهی از رشد و آگاهی رسیده تا در مواقع دشوار و در واکنش به خطاهای اعضای خود سکوتش را بشکند؟ آیا جامعه دندانپزشکی ایران راه و روشی برای اصلاح روشهای رایج در این حرفه که سلامت و اعتماد جامعه را خدشه‌دار میکند طراحی کرده است؟ آیا دندانپزشکی ایرانی خود را درجایگاهی فراتر از درمانگری در دهان می‌بیند؟  


Report Page