نیمه پنهان بازی؛ کارت دموکرات‌ها در جیب دیپلماسی ایران

نیمه پنهان بازی؛ کارت دموکرات‌ها در جیب دیپلماسی ایران

محمد وافری


با گذشت دو هفته از شدت گرفتن تنش‌های لفظی میان روسای‌جمهور ایران و آمریکا تغییر موضع ترامپ به سمت مذاکره با مقامات تهران واکاوی متغیرها را ضروری می‌کند. رفتار ترامپ در یک‌سال‌ونیم گذشته زدن زیر میز هرگونه حل‌وفصل دیپلماتیک امور در همه مسائل بوده است و این موضوع به برجام محدود نیست. حال با اعلام آمادگی ترامپ برای مذاکره بدون پیش‌شرط با ایران موضوع شکل جدیدی یافته است. گرچه بلافاصله از سوی مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا دچار تردید شد و تنظیم دوباره یک توافق هسته‌ای جدید به‌عنوان یکی از شروط مذاکره را مطرح کرده است.


شخصا منتظر تغییر جهت و چرخش موضع ترامپ پس از هشدار رییس دادگاه لاهه به آمریکا برای منع تصویب و اجرای هر سطحی از تحریم‌ها بودم ولی نه به این سرعت! باید اذعان داشت اگر ترامپ در مورد کره‌شمالی هم تهدیدهای بی‌سابقه‌ای را ظرف چند ماه به مذاکره و دیدار دوجانبه داد در مورد ایران این چرخش موضع در بازه زمانی سریعتر و در دو هفته اتفاق افتاد.


این سرعت تغییر البته به عنوان تاکتیک سیاست‌ورزی در پیش‌بینی‌ناپذیر بودن ترامپ که از او سراغ است ارزیابی نمی‌شود. چرا!؟ پاسخ را باید در نظم نوینی که در حال شکل‌گیری است و رویکردها و تلاش‌های روشن یک دهه گذشته اخیر اتحادیه اروپا در تقابل با جهان تک‌قطبی و نئولیبرالیسم آمریکایی جستجو کرد. از سوی دیگر گرچه با تاخیری غیر قابل توجیه اما نهایتا با اقدام مناسب دولت ایران شرایط بازی را با ارائه شکایت به دادگاه لاهه به سمت خود چرخانده است.

 

با این حال آن چیزی که ترامپ را به حفظ سطحی از گفتمان تهدید راغب نگه داشته است، گسترش آشوب‌های درونی است. ایجاد اضطراب از شرایط دورنی و فشارهای بیرونی و ترس از بلوف‌ها و تهدیدهای طرف آمریکایی شکلی از بازی است که قابل پیش‌بینی بوده است.

تلاش می‌کنند تا متغیرهای یادشده را کم‌رنگ جلوه دهند. طیفی از لیبرال‌ها در داخل عطش مذاکره را هر روز بیشتر می‌کنند، در حالی که طیفی دیگر از نیروهای رادیکال لیبرال در پی آنند تا با تحریک افکار عمومی و تبدیل به فشار از پایین برای عقب‌ راندن بخش‌هایی از حاکمیت از آن برای امتیازگیری در دعواهای داخلی استفاده ‌کنند.


رای دیوان لاهه در رابطه با خروج آمریکا از برجام می‌تواند در تغییر وضعیت بازی تاثیرگذار ارزیابی شود. در چنین شرایطی گرچه حرکت غیرقابل پیش‌بینی ترامپ نابسامانی این وضعیت را تشدید کرده است، اما حتی حفظ شرایط کنونی تا اعلام رای دادگاه لاهه و ارائه سند همکاری اتحادیه اروپا می‌تواند متغیرهای جدی‌تری را وارد بازی کند و نتیجتا دستاوردهای ارزنده‌ای در زمان بلند برای ایران به همراه داشته باشد. ضمن آنکه هرگونه تصمیم مقامات ایران به‌عنوان یک برگ برنده در انجام یا رد مذاکره با طرف آمریکایی می‌تواند جریان رقابت‌های انتخاباتی پیش‌روی مجلس سنای آمریکا را تحت تاثیر خود بگذارد. برگ برنده‌ای که ترامپ را نگران همکاری دموکرات‌ها با طرف ایرانی نگه داشته است. نگرانی از معامله‌ای که روز گذشته ترامپ را وادار به تکرار مواضع دعوت‌کننده و واکنش در سخنرانی تبلیغاتی کاندیدای سنا در ایالت پنسیلوانیا نموده است.


در اینکه اقلیتی چهل سال است نان آمریکا‌ستیزی را خورده‌اند شکی نیست اما در تعجبم چرا عده‌ای دیگر همسو با ایران‌ستیزی آمریکایی‌ها حرکت می‌کنند. متاسفانه بمباران سنگین رسانه‌های غرب از این وضعیت، بخشی از افکار عمومی را متقاعد کرده است که اگر حاکمیت ایران با ترامپ مذاکره نکند، از این لحظه حاکمیت ایران مقصر بحران اقتصادی، بی‌ثباتی بازار و تشدید وضعیت موجود خواهد بود. این قصورات بنیانی حتی در صورت پذیرش مذاکره با ترامپ متوجه حاکمیت و اقتصاد بیمار کشور خواهد ماند. 

چنین تفسیر و ذهنیتی می‌تواند شکاف میان گروه‌های اجتماعی و شکاف میان حاکمیت و ملت را هم بیش از پیش افزایش دهد و کار تصمیم‌گیری برای ایران در برون‌رفت از این چالش دشوارتر کند.


باید به صفحه بازی نظریه‌ها و محرک‌های در بازی سیاست بین‌الملل توجه کنیم. برگردیم و وضعیت را از روی شرایط واقعی و نه صرف آنچه به نظر ما حقیقت دارد تحلیل کنیم. در سیاست بین‌الملل پشتوانه اصلی در مذاکره، قدرت و پشتوانه دولت‌هاست. ما اگر قدرت واقعی نداشته باشیم حتی اگر بر سر میز مذاکره بنشینیم، مذاکره‌ای پیش نخواهد رفت یا اگر برود توافقی شکننده و ناپایدار خواهد بود. مراقب و هوشیار باشیم که در کجای تاریخ کشور و جهان ایستاده‌ایم.

* مدرس دانشگاه دریایی هلند

Report Page