Deep

Deep

•AZAR•

از ادکلن های روی میز یکی رو برداشت و به زیر گوش ها و مچ دستاش اسپری کرد.


یک دکمه دیگه از پیراهنش باز کرد.


دستی به موهاش کشید و خط چشمش رو دوباره چک کرد.


با شنیدن صدای زنگ گوشیش از اینه دل کند و بعد از برداشتن وسایلش به سرعت از در خونه بیرون زد.


یونگی بیرون آپارتمان، داخل ماشین منتظرش بود.


با لبخندی که نمیتونست پنهانش کنه داخل ماشین نشست.

صورتش رو جلو کشید و لبای یونگی رو سریع بوسید.


یونگی با لبخند به حرکات هیجان زده جیمین نگاه کرد.


داخل ماشین سکوت آزار دهنده وجود داشت که باعث شده بود جیمین بی حوصله به بیرون خیره بشه.


گوشیش رو برداشت و به سیستم ماشین وصل و آهنگ راک پر سر صدایی رو انتخاب کرد.


یونگی نگاه زیر چشمی به پسر کنارش کرد.


شلوار چرمش انقدر تنگ بود که میتونست برآمدگی عضوش رو ببینه و یقش با سخاوتمندی تمام گردن و سینه سفیدش رو به نمایش گذاشته بود.


چشماش با سایه قهوه روشن و خط چشم زیباتر شده بودن و لباش با برق لب، براق شده بود.


جیمین امشب قصد جونش رو کرده بود؟ اون میدونست داره به خونه یونگی می‌ره و انقدر به خودش رسیده بود؟

جدا که این پسر خیلی شجاع بود!


دستش رو روی رونای تو پر جیمین گذاشت و نوازششون کرد.


جیمین لبش رو به آرومی گاز گرفت و به صورت خنثی یونگی نگاه کرد.


اینکه نمیتونست بفهمه چی تو سرش میگذره براش جذاب بود.


انگشت اشارش رو روی رگهای دست پسر کشید.

پوست دستش کمی خشک بود اما گرمای لذت‌بخشی داشت.


ناخودآگاه فکر شومی به سرش زد که باعث شد گوشه های لبش بالا بره و لبخند مرموزی بزنه.


یکم خوش گذرانی تو ماشین که بد نیست، مگه نه؟


دستش رو نوازش وار روی بازوی یونگی کشید و سعی کرد توجه پسر و جلب کنه که موفق هم شد.


_چی شده بیبی


+هیچی دوست دارم نوازشت کنم


یونگی ابرویی بالا انداخت و خودش رو سرگرم رانندگی نشون اما حواسش کاملا به حرکات دست جیمین بود که از روی بازوش تا سینش کشیده میشد.


جیمین سرش رو نزدیک گوش یونگی برد و لباش رو به لالش چسبوند.


+یونگیا من گشنمه...دلم میخواد تورو بخورم...تمامت رو داخل دهنم داشته باشم


_میتونی رفع گرسنگی کنی جیمینا


جیمین باورش نمیشد یونگی قبول کنه اما حالا که پسر استقبال کرده بود اون چرا خودش رو دریغ کنه.


بوسه خیسی روی لاله گوش یونگی گذاشت و دستش رو روی شلوارش گذاشت و عضوش رو فشار داد و زیپ شلوارش رو به کندی باز کرد.


عضو نیمه تحریک شده یونگی رو تو دستش گرفت و پمپ کرد.


+با اینکه هنوز هارد نشده اما خیلی بزرگه...چجوری تونستی این آبنبات و از من قایم کنی؟


_بیب میتونی همین الانم طعمشو بچشی...پس معطل نکن


جیمین خم شد و سر دیک یونگی رو مک کوتاهی زد.


+هوووم خیلی خوشمزس


و بعد تا نصفه حجمش رو وارد دهنش کرد و بقیش رو هم با دستش پمپ میکرد.


داخل ماشین داشت برای دوست پسرش ساک میزد و چی از این هیجان‌انگیز تر؟


این کار به شدت لذت بخش بود و باعث میشد جیمین عمیق‌تر عضو یونگی رو وارد دهنش و با سرعت بیشتری سرش لباش رو بالا و پایین کنه.


_آههه جیمینا تو کارت و خوب بلدی


جیمین از تعریف یونگی خوشحال شده بود اما نمیتونست بیخیال درد عضو سفت شده خودش بشه.


برای همین بعد از مک محکمی سرش رو جدا کرد.


+یونگی من الان بهت نیاز دارم


_وسط بزرگراه؟ یکم صبر کن نزدیک خونه ایم...


+نه...نه نمیتونم صبر کنم همین الان میخوامت


بعد از زدن این حرف دکمه های لباسش رو باز کرد و از تنش بیرون کشید.


+زود باش ددی...بدنم داره صدات میزنه


یونگی زیر لب فحشی داد و ماشین رو نگه داشت.

خوبیش این بود که بزرگراه خلوت بود و کسی نمیتونست سکسشون رو در ملأ عام گزارش کنه.


کمربندش رو باز کرد و سمت جیمین حمله کرد.

کمرش رو به صندلی کوبوند و لبای خیسش رو به دندون گرفت.


همون طور که لبای درشت جیمین رو مک میزد و زبونش رو می‌لیسید، سعی داشت شلوار تنگش رو از روناش پایین بکشه.


جیمین سعی کرد به یونگی کمک کنه و شلوارش رو کامل از پاهاش بکشه بیرون.


یونگی دستش رو روی رون جیمین کشید و اسپنک محکمی بهش زد.


روی بدنش خم شد با زدن دکمه کنار صدای اون رو به حالت خوابیده در اورد.


_زود باش جیمین باسنتو بگیر بالا...بزار اون سوراخ خوشگلو ببینم


جیمین به شکم چرخید و باسنش رو بالاتر گرفت جوری که سوراخش کاملا دیده بشه.


یونگی سرش رو نزدیک جیمین برد و روی لپ باسنش رو گاز محکمی گرفت و بعد روی سوراخش رو لیسید.


_هوممم همون‌طور که انتظار داشتم مزه خوبی داره


بزاقش رو روی سوراخ جیمین ریخت و یه تا از انگشتای بلند و کلفتش رو واردش کرد.


+آه...یونگی انگشتات خیلی بزرگن


یونگی همون‌طور که با سرعت زیادی انگشتاش رو تکون میداد روی کتف جیمین رو می‌بوسید و مارک های بنفش رنگ میذاشت.


نمیتونست صبر کنه تا جیمین و هر چه زودتر بفاک بده.


+من امادم...دیکت می‌خوام...تمامش رو داخل سوراخ تنگم...یونگی زود باش خودت و بهم بده


یونگی نیشخندی زد و دستش رو بیرون کشید.

دیکش رو روی حفره جیمین تنظیم کرد به یکباره کل حجمش رو وارد پسر کرد.


جیمین از وارد شدن درد ناگهانی به بدنش، ناله بلندی کرد و اشک داخل چشماش جوشید.


_همین الان انگشتام داخلت بود ولی هنوز تنگی


+درد داره...بکشش بیرون


یونگی خودش رو بیرون کشید ولی بدون توجه دوباره واردش شد و این کار و چند بار تکرار کرد.

دفعه آخر خودش رو بیرون نکشید به جاش ضربات سریع و عمیقش رو شروع کرد.


اسپنکی ب باسنش زد و روش خم شد.

ضربات سریع و محکم یونگی باعث میشد ماشین تکون بخوره.


فضای ماشین تنگ بود و برای یونگی که باید صاف میبود سخت بود.


عضوش رو بیرون کشید و جاش رو با جیمین عوض کرد.

حالا جیمین روی دیکش نشسته بود و تکون میخورد.


دستاش رو دو طرف پهلوی پسر گذاشت و کمکش کرد سریعتر حرکت کنه و همزمان نیپل کوچولوش رو به دهن گرفت.


به خوردن دیکش به پروستات جیمین و ناله بلندش ادامه ضربات محکمش رد درست به همون نقطه میزد.


جیمین از شدت لذت وارد شده به بدنش گریه میکرد و اشک و عرقش مخلوط شده بود.


یونگی برای اینکه جیمین رو آروم کنه پشت سرش رو گرفت و شروع کرد به بوسیدن لباش.


خیلی نزدیک بود و بدون وقفه خودش رو داخل جیمین میکوبید.


جیمین لباشون رو جدا و سرش رو داخل گردن یونگی فرو کرد و با ناله بلندی بین بدناشون خالی شد.


جیمین از روی یونگی بلند شد و جلوی پاش به سختی زانو زد.


عضو خیس پسر رو وارد دهنش کرد و محکم مکید و بعد پمپش کرد.

گرمی کام یونگی روی گونه و انگشتاش حس خوبی داشت.

خودش رو بالا کشید و خیلی عمیق لبای نیمه باز یونگی رو بوسید.


+مثل این بوسه می‌خوام خیلی عمیق داخلم حست کنم!











وعلیکم هورنیز 😎

احوالات شریف؟

نظر و ناشناس و کامنت فراموش نشه

بوس رو ممختون

Report Page