DARK
MMy fire is starved of oxygen
آتش من تشنه اکسیژنه
A flicker in the howling wind
یک سوسو در زوزه ِ باد ...
Beware the night is closing in
مراقب شب باش که نزدیکه ...
And if I fall asleep, the shadows win
و اگه به خواب فرو برم ، سایه ها پیروز میشوند ؛
Well the darkness came to take my faith
تاریکی آمده تا امید من رو ازم بگیره ...
It tried to steal my words to pray
اون تلاش کرده تا کلمات من برای دعا کردن رو بدزده
My love came down like holy rain
عشق من مثل باران مقدس پایین اومده ...
And she became my god that day
و او ، در آن روز به خدای من تبدیل شد ؛
And she became my god that day
و او ، در آن روز به خدای من تبدیل شد ؛
She taught me how to think out loud
او بمن یاد داد چطور با صدای بلند فکر کنم ؛
To listen when there ain't no sound
که چطور وقتی صدایی نیست بشنوم ،
To love myself through all the doubt
که خودمو در همه شک و تردید ها دوست داشته باشم ،
To sing and make my mother proud
که بخونم و مادرم بهم افتخار کنه ،
Oh, to sing and make my mother proud
که بخونم و مادرم بهم افتخار کنه ،
Mmm, to sing and make my mother proud
که بخونم و مادرم بهم افتخار کنه ،
In the dark I learned to love again
در تاریکی یاد گرفتم که دوباره عشق بورزم
A sacred place it's always been
یجای مقدسی که همیشه بوده ،
Where souls depart and life begins
جایی که روح ها جدا میشوند و زندگی آغاز میشه ،
The dark led me to light again
تاریکی دوباره من رو به سمت نور سوق داد ،
Yeah, the dark led me to light again
تاریکی دوباره من رو به سمت نور سوق داد ،
Yeah, the dark led me to light again
تاریکی دوباره من رو به سمت نور سوق داد ،
Yeah, the dark led me to light again
تاریکی دوباره من رو به سمت نور سوق داد ،