روز جهانی رقص

روز جهانی رقص

Maahava.com

روز ۲۹ آوریل، نهم اردیبهشت، از سوی یونسکو روز جهانی رقص نام‌گذاری شده است. هدف از این نام‌گذاری ارج نهادن به رقص به عنوان زبانی جهانی است. ۲۹ آوریل روز تولد ژان ژرژ نوور است که تحولی عظیم در باله به وجود آورد؛ رقصنده و طراح رقص بزرگ فرانسوی قرن هجدهم در زدودن تجملات اشرافی باله و متناسب کردن آن با روح عصر روشنگری نقشی مهم ایفا کرد. این روز از سال ۱۹۸۲، به پیشنهاد کمیته‌ی بین‌المللی رقص یونسکو، «روز جهانی رقص» نام گرفت.

Jean Georges Noverre

رقص، این کهن‌­ترین رفتار ِآیینی بشر، در معنای کلی، هنر به حرکت درآوردن اندام آدمی است. رقص­‌های اقوام گوناگون، با کنارهم قرار گرفتن مجموعه­ای از فیگورها و حرکات از پیش تعیین شده قالب مشخص پیدا می­کند. در برخی رقص­ها چیدمان این حرکات کاملا مشخص شده­است و در برخی دیگر به صورت بداهه و بر اساس ذوق و تشخیص رقصنده انجام می­گیرد. تقریبا تمامی رقص­ها با موسیقی­­ به عنوان مهم ترین عنصر همبسته و پیوسته با آن همراه می­شوند که دارای ریتم مشخصی است .رقص می­تواند به شکل گروهی یا فردی اجرا شود. در هنگام رقص، بدن می­تواند هرگونه حرکتی را انجام بدهد؛ بچرخد، خم و راست شود، خود را بکشد، و یا جست و خیز کند.

از منظر واژه شناسی رقص معادل کلمه dance  در زبان لاتین است و ریشه کلمات dance، danza، tanz و danse کلمه tan در زبان سانسکریت است که به معنای کشش و تمدد است.در ایران واژه رقص یک کلمه جدید است که در فرهنگ سنتی چندان کاربردی نداشته است. در متون و منابع ادبی ایران و همچنین در زبان شفاهی مردم ایران واژگانی چون بازی ، وازی ، وازیک و واژیک با ابعاد و جنبه های عام تر از رقص برخی حرکات شبه ورزشی ، رفتار و اعمال رزمی،پانتومیم ،نمایش ،شعر و موسیقی در آن جایگاهی مشخص و شناخته شده داشته اند.

 در ژاپن بعضی رقص­های بومی، مانند رقص کابوکی کاراکتر نمایشی دارند و با بسیاری از آیین­های مذهبی همراه می‌شوند. کابوکی رقصی آیینی است که در قرن ۱۴ و با الهام از رقص‌­های بسیار قدیمی ژاپن فرم امروزین خود را پیدا کرد و تا کنون حفظ شده‌­است. این رقص در عین حال که ریشه در ادبیات و زیبایی‌­شناسی ژاپن دارد بازتاب رقص­‌های آیینی شینتو و بودایی‌­های ژاپن است.

رقص ‌را‌ به ‌شیوه‌‌های‌ مختلفي‌گونه‌ بندی‌مي‌‌‌کنند‌ تا ‌بتوانند ‌تنوع ‌موجود ‌در‌اين ‌کنش‌‌ معنادار‌ و ‌نمادين ‌انساني ‌را ‌طبقه بندی ‌و‌ در ‌نتیجه ‌قابل ‌شناخت ‌کنند. ‌با ‌اين‌حال ‌به ‌نظر مي‌‌رسد‌‌ هیچ‌ دسته بندی منسجمي در‌ متون ‌مختلف‌‌ ‌‌در‌مورد‌انواع‌رقص‌وجود‌نداشته‌باشد،‌چراکه ‌ معمولاً‌با‌دسته بندی‌ های‌پراکنده ‌و‌مختلفي‌برای‌رقص ‌روبرو‌ مي‌ شويم؛‌از‌جمله‌رقص‌ابتدايي،‌‌ رقص های‌ آیینی،‌رقص‌ های‌مردمي ‌و‌رقص ‌ های ‌مدرن که هرکدام‌از‌اينها‌خود‌به‌شاخه های‌‌ جزئي تری‌تقسیم‌مي‌ شوند؛‌مثلاً‌  رقص‌ های‌مردمي‌در‌يک‌تقسیم ‌ جزئي‌‌ تر،‌با‌خاستگاه‌ ‌ فرهنگ‌اجراکننده ‌نام مي‌گذاری می شوند مانند ‌رقص‌آذری،‌کردی،‌خراساني،‌لری‌و‌...‌که‌ در مجموع این تنوع انواع رقص بیانگر تنوع کارکردهای اجتماعی و فرهنگی آن در زمان های مختلف است.حتی برخی نشان می دهند که چگونه تئاتر از رقص پدید آمده است.

رقص بازتاب جغرافیا، آب و هوا، موسیقی، نحوه زندگی، باورها، و تاریخ مردم است.

مهم‌ترین عامل زمینه‌ای مرتبط به رقص، بستر برگزاری آن در جهان سنت است. رقص‌های سنتی معمولاً وابسته به جشن‌های آیینی و مناسک هستند و در زمینه آنها برگزار می‌شوند. ”شادی، رقص، پای‌کوبی، نشاط، سرور، مفاهیم اولیه‌ای هستند که از جشن، به ذهن متبادر می‌شوند“. از سویی دیگر موضوع جشن، جامعه است و در حقیقت جشن نوعی خود بزرگداشت جامعه است. در این جشن‌ها معمولاً تعداد زیادی از اعضای جامعه شرکت می‌کنند و رقص با موسیقی، ترانه، لباس محلی و شاید لوازم دیگری همراه است. این جشن‌ها و مناسک معمولاً در زمان و مکان خاص و ویژه‌ای برگزار می‌شوند. به طور مثال بر اساس تحقیقات میدانی در قاسم‌آباد (از روستاهای گیلان)، رقص قاسم‌آبادی عمدتاً در زمان جشن‌های ازدواج برگزار می‌شود .همچنین از نقش آب و هوا نیز در شکل گیری تنوع فرمی رقص ها نیز نمی توان غافل شد چنان که معمولاً، رقص‌های مناطق سرد سیر شامل حرکات سریع و قوی، حرکات نیرومند و عملکرد تند هستند. رقصهای مناطقی با آب هوای بسیار گرم دارای حرکات روان و نرم بوده و بیشتر سلیس و آهسته هستند. در مناطق گرم به نظر می‌رسد که رقص‌ها توازنی از حرکات نیرومند و آهسته‌است و ساکنین مناطق کوهستانی نسبت به کسانی که در مناطق هموار زندگی می‌کنند بیشتر گرایش به حرکات انفرادی با جابجایی کم دارند و رقصهای آنان متمایل به حرکات در جا است در حالی که رقص مردمان مناطق هموار شامل حرکاتی از این سو به آنسو می‌باشد و مانند این است که آنان سوارکارانی بودند که در منطقه‌ای وسیع می‌تاختند.

یکی دیگر از عناصر همبسته با رقص سنتی، علاوه بر موسیقی که پیش تر به آن اشاره شد کلام است. کلام معمولاً به صورت موزون (به ویژه شعر) در کنار رقص قرار می‌گیرد و اصطلاحاً ”ترانه عامیانه“ نام دارد. از ویژگی‌های این ترانه‌ها این است که ”چون به وسیله‌ مردمانی که با زندگی عملی و طبیعت ارتباط نزدیکی دارند، سروده یا حفظ و دست‌کاری شده‌اند، غالباً شفاف، ساده، بی‌پیرایه، واقع‌گرایانه و واقع‌نمایانه‌اند“.  به همین سبب در بیشتر رقص‌های سنتی و فولکلوریک، موسیقی در اکثر مواقع با کلام همراه می‌شود و این کلام محتوای رقص را افزون می‌کند.

گروهی از هنرشناسان معتقدند که درک و اجرای رقص های سنتی نیز شرایط خاص خود را می طلبد.بنا به گفته ی آن ها در آموختن رقص های سنتی - به عنوان مثال رقص های مشرق زمین- تنها نمی توان به آموختن حرکات و شکل آن ها اکتفا کرد و آن چه رقصنده ای را در اجرای حرکات شاخص تر و اصیل تر می نمایاند درک و تاثیر فرهنگ خاص آن گونه از رقص در اعماق وجود فرد اجراکننده است که در اغلب موارد چون فرهنگ و سنت دیگری بر رفتار و سیرت فرد بیگانه حکم فرماست ،حرکات او فاقد اصالت واقعی‌ای است. در این راستا می‌توان باز هم به رقص قاسم آبادی اشاره کرد که در آن تأکید اصلی بر زنان میان‌سال یا پیر بومی است که با مهارت و پختگی خاصی مراحل رقص را به اجرا درمی‌آورند این رقص در واقع یکی از انواع حرکاتی است که مردم بومی گیلان هنگام آغاز فصل کشت به جهت ستایش و شکر پروردگار خود در جشن خرمن و عروسی­‌های محلی در اکثر روستا­های منطقه اجرا می­‌کنند. رقص در سه مرحله­ به صورت نماد و سمبلی از کاشت، داشت و برداشت محصولات مناطق شمالی ایران اجرا می‌شود. رقصندگان ابتدا با انجام دعا و نیایش‌ به درگاه پروردگار به جهت تشکر از امکان کشت و زرع به آنان، رقص را شروع می کنند. پس از نیایش، بخش مربوط به«کاشت» با حرکات تند و چرخش‌هایی در دایره و حلقه­‌ای بزرگ انجام می‌شود. مرحله دوم که «مرحله داشت» است با چرخش‌های کندتر در دایره‌­ای کوچکتر ادامه می یابد. رقصندگان در مرحله‌­ی «برداشت» که نمادی از جداکردن دانه از ساقه و پوسته برنج است، در دایره‌های کوچک­تر از مرحله دوم تقریبا ثابت در یک نقطه این مرحله را انجام می‌دهند و بدین صورت رقص را ادامه می­‌دهند. برخی از افراد نیز با بکارگیری استکان­‌های کَمر باریک در بین انگشتان دستانشان که در اصطلاح به آن دس سنج گفته می‌شود با مهارتی خاص آنان را به هم زده تا صدای حاصل از برخورد آنان با موسیقی محلی شور و نشاط خاصی به رقص دهد و بدین ترتیب تنظیم ریتم رقصنده، توسط ضربات استکان‌ها یا اشیا فلزی دیگر صورت ‌گیرد.

در این میان، رقص به مثابه آیین، ‌نقشی کلیدی در جامعه سنتی دارد. آیین‌ها نه تنها بازنمای جامعه‌اند، بلکه از خلال آیین‌ها است که جامعه خودش را در اعضایش بازسازی می‌کند. . رقص از یکسو بازنمایی نظام معنایی و ارزش‌های کلیدی یک فرهنگ است و از سوی دیگر به واسطه اقتدار عاطفی که از خلال رقص در کنشگران ایجاد می‌شود، این نظام معنایی و ارزش‌ها بازتولید می‌شوند. رقص در تعاملی خلاقانه با کنشگران و جامعه، در انتقال فرهنگ و نظام معنایی درونی آن عنصری مهم است.

به طور کلی رقص از ابتدایی‌ترین هنرهای بشر است که پیش از تولید زبان به وسیله ایما و اشاره شکل گرفته و همانند زبان در انتقال مفاهیم نقش داشته است و حتی به دلیل ویژگی‌های خاص خود باعث گسترش سطوح معنا نیز گردیده است.

مجموعه عواملی چون باورها، ارزش‌ها، هنر و رفتارهای متعارف جامعه تحت عنوان فرهنگ قرار می‌گیرند، این اجزا با هم رابطه‌ای متقابل دارند و از یک روح مشترک سرچشمه می‌گیرند؛ به همین دلیل باید گفت فهم یک رقص سنتی نیاز به فهم فرهنگ آن دارد. همچنین باورها و اعتقادات رقصندگان و تماشاگران در این رقص‌ها اهمیت اساسی دارد و در نهایت منجر به تولید ایمان و احساسی مشترک می‌گردد.

https://t.me/Maahava  📚🌙


http://maahava.com/  🌍

Report Page