Daddy💍

Daddy💍

Sar_win

گاز بزرگی از ساندویچش زد و به جونگکوک و یونگی نگاه کرد《زود ساندویچتون و بخورید که باید تو پارک پیاده روی کنیم》

جونگکوک چشماش و ریز کرد《میشه من دوچرخه سوار بشم؟》

جین سرش و خم کرد و به تقلید از جونگکوک چشماش و ریز کرد《چرا نشه؟》

جونگکوک خندید

جین دندون نما به صورت درخشان برادرش خندید و سمت یونگی برگشت《یونگی تو دوچرخه بگیر و جونگکوک وپشتش بشون باشه؟》

یونگی متعجب نگاهش کرد《خب من...》

جین خندید و عصاش و از رو چمن برداشت《برید دوچرخه بگیرید منم پشتتون میام》

جونگکوک دست یونگی و گرفت و هر دو بلند شدند

بدو بدو به سمتی رفتند

جین لبخندی به هر دوشون زد و به آرومی روی زمین قدم برداشت

یونگی با سرعت کمی میرفت تا جین برای رسیدن به اونا اذیت نشه

جونگکوک پیراهن یونگی و محکم تر گرفت《دوستم؟》

یونگی لبخند زد《جانم؟》

《میشه وقتی رفتیم خونه برام شیر موز درست کنی؟》

خندید《چشم دیگه چی میخوای؟》

جونگکوک پشتش و محکم بغل کرد《دیگه هیچی》

...

پشت میز نشست 《پرستار بچه؟》

مرد سرش و تکون داد《بله》

نیشخندی زد《مهم نیست اونم همراهش بیار》

...

دستی به موهاش زد و چشمکی به اینه زد《دست از این جذابیت بردار کیم جین!!دارم خودمم از خودم میترسم》خنده ای کرد و دستاش و بهم کوبید

یونگی موهای بلند جونگکوک و از پشت بست《فندوق کوچولو نمیخوای موهات و کوتاه کنی؟》

جونگکوک لباش و با حالت تفکر جمع کرد《هیونگ میگه موی بلند بهم میاد》

یونگی خندید《ولی موی کوتاه جذابت میکنه》

جونگکوک دماغش و جمع کرد و دستش و جلو دهنش گرفت《تو برام کوتاه کن!》

یونگی ابرویی بالا انداخت《من فقط بلدم مدل قارچی کوتاه کنم..》

جونگکوک دستاش و بهم کوبید《قارچ خیلی خوشمزده است》

وقتی موهای جونگکوک و بست سرش و عقب آورد و بوسه ای رو سرش کاشت《آره قارچ خوشمزه است》

جین از اتاق بیرون اومد و نگاه یونگی به سمتش رفت

همون استایل همیشگی!

کت تکی که همیشه رو دستش آویزون بود

پاهای بلند و کشیده ای که با اون شلوار کتان خوش تراش تر معلوم میشد

بالاخره امروز دوباره میرفت اداره

جین با لبخند سمت پسرا رفت《امروز احتمالا کلی کار سرم بریزه اگه دیر کردم نگران نشید》

جونگکوک از رو پاهای یونگی بلند شد《هیونگی اجازه میدی یونگی موهان و قارچ دار کوتاه کنه؟》

جین ناباور خندید《قارچ دار؟》

جونگکوک سرش و تکون داد که تار مویی روی صورت افتاد《آره آره یونگی بلده》

جین نگاهش و سمت یونگی برد《باشه این یونگی این تو هر کار خواستین بکنین ولی مثله قضیه کیک درست کردنتون نشه!》جونگکوک خندید و دستاش و بالا گرفت

جین تو بغل گرفتش که جونگکوک صورت جین و گرفت و لباش و کوتاه بوسید

چشمای جین درشت شد《این الان چه کاری بود کردی جونگکوکا؟》

خندید《تو اون فیلمه که فردا(بچم پنج سالشه منظورش دیروزه😂) دیدیم دختره پسره و اینجوری بوس کرد گفت بوسه تشکره دیگه!》

جین متعجب گفت《تو مگه خواب نبودی؟》

برادرش کوچیکش لباش و جمع کرد《نه من فقط چشام بسته بودم》

جین خندید

جونگکوک از بغلش پایین پرید و سمت یونگی رفت《موهام و کوتاه میکنی؟》

جین کتش و رو دستش درست کرد《خب من دیگه میرم خداحافظ》

یونگی با حسرت به جین نگاه کرد و با خودش گفت《کاش میشد منم لباش و ببوسم...》با چیزی که تو ذهنش گفت با دست محکم رو دهنش زد و هینی کشید

جین با صدای عجیب یونگی عقب برگشت

《چیزی شده دوستم؟》

یونگی سرش و مخالفت تکون داد《نه بیا بریم اتاقت.. خداحافظ جین!》و دست جونگکوک و گرفت و سریع سمت اتاق رفت

《اون من و به اسم صدا زد؟؟؟بدون هیچ پیشوند و پسوندی؟؟؟》

Report Page