Cute

Cute

#Shano

سرش رو بالا آورد و دستی به گردن دردناکش کشید.

نگاهی به ساعت انداخت و با فهمیدن اینکه نزدیک پنج ساعته در حال کار کردن، لبخندی زد.

دوست پسر لوسش به احتمال زیاد باهاش قهر کرده بود، چون سابقه نداشته جین این همه مدت ساکت باشه و بزاره ا/ت کارش رو بکنه.

قدمی به عقب رفت و به لباسی که حاصل سه روز سخت کار کردنش بود، نگاه کرد.

لباس قرمزی که دامن مشکی رنگش ابهت و جذابیتش رو بیشتر کرده بود، کمر بند عجیبی که ساخته دست خود دختر بود و به طرز غیر قابل باوری لباس رو زیباتر کرده بود.

به سمت کمدی که توی اتاق کارش بود رفت و شنلی که بیشتر از همه ازش وقت گرفته بود رو بیرون آورد.

اولین باری که شنل می‌دوخت و واقعا تحسین برانگیز کارش رو تموم کرده بود.

پارچه مشکی مات شنل توازن قشنگی با قرمزی لباس و پارچه براق دامن داشت.

همه چیز برای دوباره شگفت زده کردن مشتری هاش آماده بود.

دستی به موهاش کشید و دوباره به ساعت نگاه کرد.

داشت نگران میشد، اینهمه مدت ساکت بودن از جین بعید بود!

با باز شدن در آهی کشید و متوجه شد که بیخود نگران بوده.

پسر همونطور که پارچه حریر سفیدی رو مثل لباس دور بدنش پیچیده بود، وارد اتاق شد.

نیشخندی به قیافه ناامید دختر زد و ژستی گرفت.

+چطوره؟

_افتضاح

تعجب نکرد، توقعشو داشت!

سر شونه های لختش رو لمس کرد و لبش رو گاز گرفت.

+شبیه الهه یونان باستان نشدم؟

_چرا اتفاقا شبیه الهه شهوت شدی

ا/ت همونطور که سعی میکرد از حرکات دوست پسرش نخنده، گفت.

پسر صاف ایستاد و کمی فکر کرد.

+اون که دختر بود.

دختر متعجب خندید، باورش نمیشد جین الهه های یونان باستان رو بشناسه...

خواست چیزی بگه اما با پایین افتادن پارچه هردو به هم خیره شدن.

+بیا این رو درست کن

دختر اخمی کرد و غرید:

_حتی فکرشم نکن من بزارم چشمم به اون قاتل بیوفته

جین پوزخندی زد.

+مثل اینکه خیلی بهت سخت گذشته

ا/ت فحشی زیر لب داد و چشم غره ای به پسر رفت.

+بیا دیگه، من خم شم صحنه بدتری میشه که!

دختر اروم خندید اما از جاش تکون نخورد.

جین لپهاش رو از حرص باد کرد و با تکون داد پاهاش پارچه رو کامل کنار زد.

ا/ت نمیدونست از کیوتی پسر بخنده یا از تخسی اون حرص بخوره.

_ داره سی سالت میشه، چرا شبیه پسر بچه های تخس رفتار میکنی؟

جین صورتش رو به طرف مخالف چرخوند تا به دختر نشون بده که باهاش قهره.

ا/ت آهی کشید و به طرفش رفت و پارچه رو روی بدنش درست کرد.

_بیا درستش کردم بچه لوس

جین لبخند شیرینی زد و بوسه ای روی گونه دختر کاشت.

خواست به سمت لبهاش بره اما با جمله ای که شنید بین راه ایستاد.

_نظرت چیه مدل چند تا از لباس هام بشی؟

جین لبهاش رو آویزون کرد و با صدایی که سعی داشت بغض دار بنظر برسه گفت:

+میخوای بدن دوست پسرت رو به همه نشون بدی؟ اگه دختر ها روم کراش بزنن چی؟ حسودیت نمیشه؟ اصلا میرم دوست پسر همون دختر ها میشم.

ضربه ای به سر دختر زد و روی زمین نشست.

ا/ت نیشخندی زد و دستی به موهای جین کشید.

_ از این به بعد دراما کینگ صدات میکنم.

انگشت هاش رو بین موهای پسر حرکت داد و خنده اروم و شیرینی کرد.

_ و حتی فکر نکن من دوست پسر کیوتم رو با کسی تقسیم کنم

جین هم لبخندی زد و با کشیدن دست دختر اون رو روی پاهاش نشوند.

نگاه عمیقی به چشمهاش کرد و بوسه خیسی روی لبهاش گذاشت.

_نمی‌دونم بدون تو باید چجوری روز های کسل کننده ام رو تحمل میکردم.

جین چیزی نگفت و بوسه دیگه ای رو شروع کرد.

فردای اون روز، هیچکدوم یادشون نمیومد برای چند ساعت یا شاید حتی برای کل شب توی بغل هم عشق بی اندازه شون به هم رو روی تن همدیگه نقاشی کرده بودن.

@Btshyungs

Report Page