Cocaine

Cocaine

@PhoenixFiction

-مسافرین پرواز ایرباس A340-600 تا چند دقیقه دیگر به مقصد خودمون سئول فرود میایم

جین با صدای خلبان که اعلام میکرد در حال فرود هستند چشم هاشو باز کرد و اونارو مالید...

توی فرودگاه در حالی که منتظر گرفتن چمدونش بود چمدون مشکی و کوچولیی که درست شبیه چمدون خودش بود رو به سرعت برداشت تا هرچه زودتر به تخت خواب گرم و نرمش برسه...

و به محض خارج شدن از فرودگاه دستش رو برای اولین تاکسی تکون داد به سمت خونه راهی شد.

.

.

.

نامجون که تازه از سفر کاری به خونه رسیده بود با خستگی شونه هاش رو ماساژ داد و جهت بیرون آوردن وسایلش و مرتب کردن اون ها روی زمین نشست و زیپ چمدون رو باز کرد.


- صبر کن اینکه چمدون من نیست!


با چشم هایی درشت از تعجب و دهنی نیمه باز به امید پیدا کردن ردی از صاحب چمدون داخل چمدون رو بررسی کرد


با استرس لباس های داخل چمدون رو اینور و اونور کرد تا بالاخره به چیزی عجیب رسید


-این پودر سفید...کوکائین؟؟!


با صدای تقریبا بلندی گفت و کیسه کوچیک مواد رو به حالتی که انگار چیز کثیفی باشه توی دستش نگه داشت.


با اونیکی دستش، دوباره مشغول گشتن لباسا شد و بعد از تلاش های طولانی به کارت تجاری صاحب چمدون رسید.


اسم روی کارت رو زمزمه کرد:

-کیم سئوکجین...صبر کن من این آدمو میشناسم.


بلافاصله از روی زمین بلند شد وبسته مواد رو روی زمین رها کرد

مضطرب به سمت گوشیش رفت و با چک کردن سابقه تماسش از درست بودن حدسش مطمئن شد.


-اوه کیم سئوکجین کارت ساختست

زیر لب زمزمه کرد و به بخش پیام هاش رفت


-سلام کیم سئوکجین شی...بنظر میاد چمدونامون قاطی شده باشه صرفا جهت اینکه چمدون هامون رو برگردونیم یه قراری ترتیب بده تا همو ببینیم... از اونجایی که میدونم با وجود پرواز این بسته نباید اینجا باشه شاید برای پس گرفتن بسته موادت و بسته موندن دهنم چیز خوبی بهم بدی!

Report Page