Cocaine

Cocaine


پسری که با کلافگی طول و عرض اتاق رو طی میکرد، ترس رو به دلش مینداخت. اینکه پسر، به جای به زبون آوردن هر جمله ای، در سکوت کامل و چشم هایی که خشمش رو فریاد میزدن، با قدم هاش اتاق رو متر میکرد، برای چان از هرچیزی تو اون دنیا ترسناک تر بود.

صدای قدم های محکمش توی اتاق می‌پیچید و چان هرلحظه بیشتر از قبل دسته ی صندلی رو می‌فشرد.

صداش رو صاف کرد و با ترس و تردید گفت

″چانگ... ″

″احمقی چان؟ ″

چانگبین قبل از اینکه حرف پسر بزرگتر تموم شه، داد زد و نفس چان توی سینه اش حبس شد.

چشم هاش رو روی هم فشار داد تا شاید بتونه ترسش رو مخفی کنه؛ نفس عمیقی کشید و گفت

″ببین بزا... ″

چانگبین با کلافگی جلوی چان ایستاد؛ خم شد و دستاش رو روی دسته های صندلی گذاشت و درحالی که به چشم های چان خیره شده بود، از لای دندون هاش غرید

″فقط بهم یه دلیل کوفتی بده تا همین‌جا نکشتمت″

پوفی کشید و ادامه داد

″اون همه کوکائینو دادی دست کی احمق؟ دست کسی که نمیشناسی؟ ″

روی صندلی جا به جا شد و طوری که عصبانیت چانگبین رو تشدید نکنه گفت

″ببین بین... اون گفتش که از طرف تو... ″

بدون اینکه به چان فرصت کامل کردن جمله‌اش رو بده، دست هاش رو روی دسته ی صندلی کوبید و داد زد

″یعنی تو نمیتونستی بپرسی؟ چطور تونستی بهش اعتماد کنی احمق؟ وای چان... واقعا چرا نباید بکشمت؟ ″

دست هاش رو توی هم قفل کرد و لبخند زوری‌ای روی لبش نشوند

″شاید چون دوست پسرتم...؟ ″

صدای خنده های عصبی چانگبین توی اتاق پیچید. از چان فاصله گرفت و بین خنده هاش، با صدای بلندی گفت

″واو... دوست پسرم یه احمقه که قراره همه چیزمو خراب کنه ولی حتی نمیتونم جوری که دلم میخواد سرش داد بزنم″

لب هاش رو روی هم فشار داد و نفس عمیقی کشید. از عصبانیت اون پسر وحشت داشت و از وضعیتی که داخلش قرار داشت، متنفر بود.

با تردید از جاش بلند شد و جلوی چانگبین ایستاد، دستش رو روی شونه‌اش گذاشت و گفت

″متاسفم بین... خودم میدونم گند زدم″

با دست هاش صورت چانگبین رو قاب گرفت و بوسه ای روی پیشونیش نشوند، درحالی که تو چشم های چانگبین خیره شده بود گفت

″ولی تو بهم اعتماد داری، مگه نه؟ من خودم درستش میکنم″

بوسه ای روی لب های چانگبین زد و ادامه داد

″دوستت دارم بینی... دلت نمیاد از دوست پسر جذابت عصبانی باشی، مگه نه؟"

قبل از این که بوسه عمیقی که به جنگ زبون هاشون و کوبیده شدن چانگبین به دیوار ختم شد رو شروع کنه، به زبون آورد.


نظر یادتون نره:

https://t.me/BiChatBot?start=sc-21467-izCntdM

Report Page