Cocaine

Cocaine

Gisha

[000074]


~•کوکائین•~


ماهیت لرزشی که تنش رو در بر گرفته بود، مشخص نبود!

"استرس" بود یا "هیجان"؟ شاید هم "ترس"! قدم‌هاش رو جلوی آپارتمانی که آدرسش رو داشت، متوقف کرد تا زودتر به هدفی که جدیدا پیداش کرده بود دست پیدا کنه!

زنگ در رو فشرد و با باز شدن در تونست مرد رو ببینه که بخاطر قد بلندترش، از بالا بهش زل زده!

_ یه دبیرستانی... ها؟

مرد سرش رو تکون داد و با اینکه جیمین مطمئن نبود ولی انگار هدفش تأسف خوردن به حال بچه دبیرستانی‌هایی بود که دنبال همچین کارهایی می‌رن.

پسر بالاخره جرأت کرد تا توی صورت جونگ‌کوک نگاه کنه. موهای نسبتا بلند مرد جایی پشت سرش بسته شده بودن و تارهای کوتاه‌تر هم با پراکندگیشون، چهره جذاب مرد رو جذاب‌تر هم نشون می‌دادن ولی محض رضای فاک! الان دقیقا چرا باید به جذابیت یه مرد مواد فروش فکر کنه؟

سعی کرد خودش رو نبازه، لحنش رو محکم‌تر کرد تا نشون بده نباید از روی سن چیزی رو قضاوت کرد:

_ می‌شه فقط بیخیال سن و این چیزا بشیم؟ من فقط یکم مواد برای خوشگذرونی و تجربه می‌خوام و تو کسی هستی که در ازای پول می‌تونی بهم بدیش!

ابروهای مرد بالا پریدن و نیشخندی زد:

_ بیا تو... می‌تونم خیلی چیزهای جالب‌تری برات پیدا کنم بچه!

"مواد"، کل این کلمه از ریسک پوشیده شده بود! پسر سعی کرد ترسش رو بخاطر خواسته‌ش، به قسمتی از مغزش بفرسته تا بعدا خوب بتونه بهش بپردازه و یجورایی، از ترس بلرزه!

با هدایت مرد روی مبل مشکی نشست و نگاهش رو به کفش خودش که روی کاشی‌های سفید بود، دوخت.

"الان وقتش نیست" رو توی ذهنش زمزمه کرد تا جیمین کنجکاو درونش باعث نشه مثل احمق‌ها سرش رو اطراف بچرخونه تا خونه یه غریبه رو دید بزنه!

وقتی جونگ‌کوک برگشت، چند بسته کوچیک که با پودر سفیدی پر شده بود رو توی دست داشت.

اون‌ها رو روی پای جیمین انداخت و روی مبل تک نفره روبه‌روش نشست.

_ بچه‌هایی مثل تو دنبال هیجانن پس برای تو کوکائین بهترین انتخابه. می‌دونی که چطور باید مصرفش کنی؟

پوزخندی که جونگ‌کوک زده بود شدیدا روی اعصابش بود اما نمی‌تونست ریسک هم کنه، پس سرش رو به نشونه "نه" تکون داد و منتظر به مرد مو مشکی چشم دوخت.

_ بستگی به خودت داره... هم می‌تونی بخوریش و هم تزریقش کنی! ولی یه راه دیگه‌هم داره که معمولا همه از اون استفاده می‌کنن، فازش بهتره!

بعد از اتمام حرفش، بسته‌ای رو از روی پای پسر قاپید و قبل از اعتراضش "این اشانتیونه" رو زمزمه کرد.

سیبی رو از وسط نصف کرد و پودر رو روی اون خالی کرد. با چاقو کاملا لهش کرد و بعد با جلو بردن سرش، قسمتی از اون رو با نفس عمیقی تو بینیش کشید و چشم‌هاش رو از حس خوبش بست.

سیب با باقی مونده کُک رو به پسر داد تا امتحان‌ کنه.

جیمین حرکات مرد رو تمام و کمال تقلید کرد و اما تحمل خارش بینیش از حد خارج بود!

_ بقیه پودر رو هم بخور... نذار حروم شه!

با اعتمادی به مرد که نمی‌دونست از کجا اومده، زبونش رو روی سیب کشید و تمام باقی مونده‌های پودر سفید رو از روش پاک کرد.

نگاهش رو به چشم‌های جونگ‌کوک دوخت و اون لعنتی هنوز هم پوزخند داشت!


گرما کم کم بدنش رو در بر می‌گرفت و می‌تونست تأثیر مواد رو حس کنه ولی یه چیزی اینجا مشکل داشت.

نگاهی به مرد انداخت که پوزخندش پر رنگ‌تر شد:

_ می‌دونی... حیف بود اگر می‌ذاشتم همچین بیبی‌ای از دستم در بره! مشکلی با یکم پودر تحریک کننده توی کک‌هات نداری هانی؟! البته که نداری... چون ددی اینجاست تا تو رو به هرچی می‌خوای برسونه!

خب جیمین اعتراف می‌کرد که می‌ترسید. معلومه که می‌ترسید چون این قرار بود اولین سکسش با یه مرد باشه!

ولی خب، دکمه خاموش مغزش در این موارد به طور خودکار روشن می‌شد و نشون می‌داد که خودش هم بی‌میل نیست! البته که جیمین حاضر نبود آدم‌های جذاب رو از دست بده!

.

.

.

.

سلام

باورتون بشه یا نشه من برای همین "سناریو" هم وقت گذاشتم هم فکر و هم تو گوگل گشتم تا بدونم دقیقا چجوری کک مصرف میکنن/: الان گیرم بیاد کاملا میدونم چیکارش کنم💦

پس لطفا نظر بدین(=

↓لینک‌ناشناس↓

https://t.me/BiChatBot?start=sc-691434563

-

#Scenario

-

◦•●◉✿방탄소년단✿◉●•◦

@Persiaan_BTS_fanfic

◦•●◉✿방탄소년단✿◉●•◦

Report Page