citi

citi

🍁کـــــℳσŋムـــوردم 🍁

اولین پارت امروز 👇👇

#پارت120
#پرستارمن

هر دو سکوت کردیم نه اون حرفی زد نه من... منتظر موندم حرفی بزنه اما با گفتن اینکه الان کار دارم

گوشی رو قطع کرد. شروع کردم فوش دادن بهش پسره ی بی ادب

ایش ... رفته اونجا گوه شده
اخه یکی نیست به اینا بگه این پسره اخه اون دختره ی رنگی رنگی اروپا رو ول میکنه

میاد ایران پیش من؟؟؟ چرا عقل اینا کار نمیکنه اخه! چرا اینجوری میکنن

گوشی رو پرت کردم کنارم و گرفتم خوابیدم
دو روز منتظر تماس سپهر بودم اما هیچ خبری ازش نبود

تصمیم داشتم اگه تا شب پیام نداد خودم بهش پیام بدم
ساعت حدود۱۰شب بود که صدای اس ام اس موبایلم اومد

بیخیال گوشی رو برداشتم و با دیدن شماره ی سپهر قلبم اومد تو دهنم

_عکس بهشتتو بده ببیینم دلم براش تنگ شده

اب دهنمو پرصدا قورت دادم ، قلبم تند تند میزد من چم شده؟؟

سریع واسش نوشتم : بیا تلگرام
و خودم زود لباسامو دراوردم شروع کردم به چندتا ژست متفاوت براش عکس گرفتن

و براش فرستادم... حدود نیم ساعت گذشت ولی جواب نداد دلم میخواد بزنم خفه ش کنم

عصبی تایپ کردم
_قرار نیست جواب بدی چرا میگی عکس بفرست؟!
فوری سین زد و رفت در حال نوشتن

_ببخشید کار داشتم
و بعد ریپلای کرد رو یکی از عکسااا

_اممم دلم واسه مزش تنگ شده

با یاداوری مزش رو بهشتم خیص کردم اب دهنمو پرصدا قورت دادم

_ بیا بخورش
باز سین کرد چیزی نگفت
باز نوشتم : با یاداوری زبونت رو بهشتم خیص کردم

_میخوای باز بکنمت؟!
_یس
_تا ته؟! از جلو یا عقب ؟!
_ازهر دوش
یه جووون کشدار با ویس گفت

Report Page