citi
🍁کـــــℳσŋムـــوردم 🍁پارت جدید 👇
#پارت79
#پرستارمن
_الان یکی میاد بیا برو بیرون
_کی رفتن بیرون؟!
_ حدود به ربعی میشه!
چیزی نگفتم و با خیال راحت سرمو جلو بردم ، میخواستم اخریت رابطه مو باهاش داشته باشم.
بوسه ایی رو لباش زدم و بعد اروم شروع کردم به بوسیدن لبای نازش
انگار تازه از شوک دراومده باشه که دستشو تو موهام فرو کرد
و اونم شروع به همراهی کردنم کرد
اروم دستمو گذاشتم رو باسنش و مشغول مالیدن باسنش شدم
و همزمان باهم لب میگرفتیم. انگار خیلی تشنه بود و بعد از چندین ماه میخواست به اوج برسه
اونم کم کم دستشو از رو شلوار به برجستگیم رسوند و شروع به مالیدن کرد
حالا دیگه هر دو اماده بودیم واسه یه رابطه ی توپ
شروع کردم به دراوردن لباساش اونم شروع کر د به باز کردن کمر بندم
چندمین بعد هز دو لخت در اغوش هم بودیم و اماده بودیم واسه رابطه
_بیا بریم تو اتاق.
_نمیخواد همینجا میخوام سکس کنم.
_وااا کثیف میشه
سرمو نزدیک لای گوشش بردم و همینجوری که گردنشو لیس میزدم
گفتم : فقط لذت ببر و حرفی نزن
و بعد خوابدندمش کف اشپزخونه شروع کردم به خوردن ومالیدن سینه هاش
اه و ناله ش به صدا دراومده بود و فقط اه میکشید.
کم کم پایین رفتم و بوسه های ریزی به شکمش زدم و تا رسیدم به بهشتش!
لیسی روش زدم که اه بلندی کشید
جوونی گفتم و دوباره لیسی بهش زدم
مجدد اه کشید و من با شدت بیشتری شروع کردم به مالیدن و خوردن اه و ناله ش به صدا دراومده بود
انقدر بلند که مطمئنم هر کس جلوی در باشه میفهمه اینجا سکس داریم.