citi
🍁کـــــℳσŋムـــوردم 🍁#پارت41
#پرستارمن
با انگشتش توم تلمبه میزد و من از شدت لذت فقط بالشت رو گاز میگرفتم.
اینبار دو انگشتی واردم کرد و توم تلمبه زد
_اااخ سپهرررر
_جووون
_بکنم!
_دارم میکنمت دیگه!
_نه با ک،،،یرت بکنمم.
_کیـ،،رمو دوست داری؟!
و انگشتشو ثابت توم گذاشت : اااخ اره
چیزی نگفت و فقط توم تلمبه زد و منم اه و ناله میکردم که یهو سفتی کـ،،یرشو رو کونم حس کردم
_چه حسی داری؟!
_میخوام بره توم.
سوراخمو باز کرد منم دستمو به ک،،،صم رسوندم و شروع کردم به مالیدنش دستم پر از اب شد
چاک ک،،،ونم وا کرد و سر مردونه شو رو سوراخم گذاشت
_تا ته بکنم توش؟؟
در حالی که خودمو میمالیدم و اه و ناله میکردم گفتم :اره
یه جووون گفت و واردم کرد هم درد داشتم هم لذت یکم صبر کنه جا بازکنه سپس تند تند شروع کرد به کردنم
و کامل خودشو خوابوند روم
_توووولههههه خوب میکنممم؟؟؟
_اخخخخ اررره
زیر گوشم اه و ناله میکرد و من بیشتر تحریک میشدم،عاشق اینم که اه و ناله ی مرد رو کنار گوشم بشنوم.
تند تند نفس میکشیدم و اونم خودشو به شدت بهم میکوبید
قررربون این بدن نازت!! چقدر خوبه کردنت توله سگ
و تا اخر ک،،یرشو کرد توم : ااااخ
_جوووون
یکم دیگ تلمبه زد و با گرمی اب داغش توم منم ارضا شدم