citi
🍁کـــــℳσŋムـــوردم 🍁#پارت21
#پرستارمن
_پس بخورش
_خوردن دوست داری؟!
سرمو به نشونه ی مثبت تکون دادم : اهوم چه جورم
_دوست داری با زبونم چوچولتو بخورم؟؟ دوست داری زبونمو بکنم تو سوراخت؟!
با حرفاش بیشتر تحریک شدم و با فشاری که بهش دادم بهش فهموندم
دکمه های لباسامو باز کرد سینه هامو ازش بیرون اورد
شورتمم کشید پایین و مشغول مالیدن شد ... اه بلندی کشیدم
که اروم در گوشم گفت: اروم همه میان بالا هااا
همینطور که نفس نفس میزدم گفتم : مهم نیست الان فقط لذت مهمه
و بعد پایین حرفم با وارد کردن انگشتش توم اه بلندی کشیدم
_ ایییییی
_جوووووووننننن
_درد داره؟؟؟
_یکم میسوزه!!
_اوووووف
همزمان کــ،صمو میمالید و انگشتشم تو کونم بود و ازته دل اه و ناله میکردم خیلی خوب لعنتی
نفسم بالا نمیومد ... داشتم ارضا میشدم که فهمید و سرعتشو بیشتر کرد
_ااااخخخخخخخ تندتر
سرعتش بیشتر کرد طولی نکشید که یه جیغ بلند کشیدم
و ارضا شدم... نفس نفس زنان سرمو رو شونه ش گذاشتم
_خوب بود؟
_اهوم
_حالا نوبت توعه
_عههه صبر کن یکم حالم جا بیاد
نوچی کرد و از رو پاش بلندم کرد به جلوش زانو زدم و مشغول باز کردن زیپ شلوارش شدم.