citi

citi

🍁کـــــℳσŋムـــوردم 🍁

#پارت18
#پرستارمن

_اول اینکه باید همه جوره تکمینم کنی! دوم اینکه حق نداری پاپیچم شی. دوسم اینکه من جزتو با هر کسی که دلم میخواد میتونم باشم. چهارم کسی نباید از رابطه مون چیزی بفهمه مخصوصا اهالی تو این خونه.

پنجم باهم بیرون نمیریم و همه ش تو خونه قرار داریم! ششم به من ابراز علاقه نمیکنی و تمام

با شنیدن حرفاش مخم سوت کشید و باچشمای گرد شده نگاهش کردم! این دیگه چی میگفت؟؟؟؟ مگه میشد همچین چیزی اخهه؟؟؟

اب دهنمو پرصدا قدرت دادم : یه وقت بهت سخت نگذره؟؟
شونه ایی بالا انداخت : همینه که هست!
خندیدم : اوکی قبوله!
ابروهاشو بالا انداخت : یعنی با همه ی شرایط من موافقی ؟!
با ناز به طرفش رفتم و طره ایی ازموهامو دور انگشتم پیچیدم

_ اممم اره اما اگه من ماهکم یه جوری وابستت میکنم که جزمن به هیچ دختر دیگه ایی فکر نکنی و هر روز و هر ساعت بخوای من پیشت باشم و بهت بدم.

تو گلو خندید :،نه بابا
_امتحان میکنیم!
با خنده سرشو تکون داد : اوکی امتحان میکنیم!
پرعشوه سرمو کج کردم : اون وقت چی به من میدی؟!

_اگه بتونی منو وابسته خودت کنی و کاری کنی که عاشقت شم نیمی از ثروتم ماله تو ...

چشمام گرد شد ، انتظار نداشتم همچین چیزی رو به بگه . اب دهنمو پرصدا قورت دادم

_قول؟
_قول اما...

_اما؟!
اونم چند قدم جلو اومد : اما اگه موفق نشدی تا پنج ماه منو عاشق و وابسته کنی نابودت میکنم.

لحنش ترسناک بود یعنی چی نابودم میکنه؟؟؟
_یعنی چی؟!
چشمکی زد و چیزی نگفت.

Report Page