citi

citi

🍁کـــــℳσŋムـــوردم 🍁

#پارت16
#پرستارمن

بعد از یه ساک پر تف رو سکوی حموم نشست و اشاره کرد منم برم وسط پاش بشینم راستش یکم ترسیدم
واسه پردم، انگار از تو چشمام ترسمو خوند که چشمکی زد
_نترس بیا اینجا وسط پام بشین فقط خودتو بهم بمال

یه باشه گفتم و وسط پاش نشستم و پاهامو دورش حلقه کردم خودمو بهش مالیدم
_اااااخ
_جوووونننن

لبامو رو لباش گذاشتم و همینطور که خودمو میمالیدم بهش مشغول لب گیری شدیم

اممم عالی بود... کامل خیص کرده بودم. شکمشو خیص کرده بودم
لباشو از رو لبام برداشت شروع کرد به خوردن گردنم ... دستمو تو موهاش فرو کردم و ازته دل اه کشیدم

یه جوری میخوردکه حتم داشتم گردنم کبود میشه تا فردا.
_ااااخ سپهررررر
_جوووون
_میخواام
_چیووووو
_ک،،،یرتووووو
باسنمو گرفت و مشغول بازی با باسنم شد ...
_ااااخ

_حس الانت چیه؟!
_دوست دارم یه چیز کلفت بره توممم و تا ته جرررم بده و بعد منم فقط واسش اه و ناله کنم.
_عهههه
_بلههههه

_پس ازجلو بکنمت؟!
_نههه
_چراااا
_نمیخوااام.
_پس رو همین سکو داگی شو بکنمت!
باشه ایی گفتم و رو سکو داگی شدم و اونم بلند شد اول رفتم نمیدونم کرم چی چیو اورد

و یه لیس به ک،،،صم زد و بعد از اون کرم زد به سوراخم و مردونه ی خودش
بعد از اینکه حسابی چرب کرد خودشو بین پام جا کردو

تا و مردونه شو گذاشت دم سوراخ کونم فشارش داد
درد داشت ... زبونمو گاز زدم
_ایییی
و بعد با فشار خودشو وارد کرد که از درد....

Report Page