citi
M°o°N°a#پارت11
#پرستارمن
چشمامو بسته بود و ساعدشو رو چشپاش گذاشته بود ، مردونه ش بدجور بهم چشمک میزد
اروم زانومو رو تختش گذاشتم و دستمو کشیدم رو ک،،،یرش تکونی خورد وقتی دیدم چیزی نمیگه
فشاری بهش دادم و اروم کمربندشو باز کردم و بعد زیپ شلوارشو کشیدم پایین
هنوز تو همون حالت بود و چیزین نمیگفت ، از توشورتش کی،،،رشو کشیدم پایین
نیمه سیخ بود یکم ماساژش دادم
تا سفت شد و گنده !!! جووونی گفتم و یه تف ابدار روش انداختم ، شروع کردم به زدن به ساک پر تف
کیرش حسایی خیص شده بود و من لذت میبردم واقعا ک،ـیرش خوشمزه بود و منم دوست داشتم
بوسه ایی سر کلاهکش زدم و از همون جای بوسم تا تخماش زبونمو کشیدم یه اه بلند کشید
یکی از تخماشو تو دهنم گذاشتم و شروع کردم میکیدنش !! و در همون حال با چشمای باز نگاهش میکردم
_امممممم
_دوست داری تخمامو؟؟؟
سرمو بلند کردم و همینطور که تف مینداختم رو ک،یرش شروع کردم به جــ،،غ زدن براش
_اهوووومممم
_پس بخور هم کــ،یرمو هم ابمو
چشمکی زدم : اون وقت چی بهم میدی؟؟؟
_چی دوست داری؟!
_یه ک،،،یر بزرگ و خوشگل بره تو کـ،،ونم
_فقط ک،،،ونت؟!
_پس کجام؟؟
_کـ،،صت چی؟
پرعشده خندیدم : اونمممم میخواد اما خب پرده داره فعلا نمیشه بکنی توش
سپس سیلی به کوــنم زدم و گفتم : فعلا اینو جررررر بده اوووووف