Citi
🍁کـــــℳσŋムـــوردم 🍁#پارت3
#پرستارمن
زبونمو رو کص،ش کشیدم اه بلندی کشید ، اروم زبونمو دورانی بین چوچول و سوراخش به حرکت در اوردم
و بعد چوچولشو به دندون گرفتم و شروع کردم به خوردن و لیس زدنش
صدای جیغ کل فضای اتاق رو پر کرده بود ، فقط شانس اوردم اتاق عایق صداست.
مگرنه همه میریختن تو اتاق ... سرمو هر لحظه بیشتر به خودش به فشار میداد
از صدای اه و ناله و کردنش لذت میبردم و دوست داشتم جرش بدم و تمام.
همینطور که داشتم براش میخوردم یهو با یه اه بلند لرزید و ارضا شد ،کامل ابشو خوردم و سرمو بلند کردم
همینطور که نفس نفس میزد گفت : مرررسی عالی بود
لبخند زدم و تکیه مو دادم به تخت و کیــرمو جلوش گرفتم
_ بیا بخور
با اینکه جوونی تو ، تنه ش نبود اما بلند شدو اومد وسط پاهام نشست مردونه مو تو دستش گرفت
_ چندسانته؟!
_۱۸
_جوووون سایز ایده ال
یکم باهاش بازی کرد تا کامل سیخ شد و بعد بوسه ایی رو کلاهکم زد و سرشو مثله بستنی لیس زد
اهم بلند شد ، هم با کیــ،رم بازی میکرد وهم میخورد واسم و بعد زبونشو از بالا تا پایین تخمام کشید
و بعد تخمامو تو دهنش فرو میکرد ... چشمامو بسته بودم که اب دهنشو رو کــیرم ریخت
_میخوام واست ساک پرتف بزنمم!
و بعد پر سر و صدا شروع کرد به خوردن تا ته میبرد تو دهنشو و بعد با یه عوق درش میاورد
واقعا حرفی بود این دختر...
اهم بلند شده بود و شهوت کل وجودمو گرفتع بود...! اخه کدوم پسره بتونه در مقابل همچین ساکی مقاومت کنه و چیزی نگه؟!
داشت ابم میومد که چشمامو باز کردم و...