"چ" مثل چمران

"چ" مثل چمران


راستی چرا اول دبستان که بودیم معلم به حرف (چ) که رسید نگفت:

چ مثل چمران؟!

تا ما بپرسیم

چمران دیگر کیست؟!

و او بگوید یک اسطوره!

یک قهرمان!

یک همه چیز تمام!

یک مرد!

و ما با تعجب بگوییم: مرد؟

مرد دیگر چیست؟

قهرمان یعنی چه؟

و اسطوره کیست؟

و او لبخند بزند و بگوید: قهرمان اویی است که مغز فیزیک پلاسما بود

میتوانست ریش پرفسوری بگذارد کراوات بزند و پشت میز بنشید و زندگی اش را بکند!

هرچیز که میخواست به پیشش حاضر شود!

و بهانه زیاد بیاورد!

اینکه کسی در ایران به او بها نمیدهد!

اینکه کسی در ایران او را درک نمیکند!!

میتوانست کراوات بزند و در جای نرم و گرمش بنشیند!

گه گاهی میهمان این برنامه آن برنامه تلوزیونی شود و از اوضاع اسف بار ایران بگوید و انقلاب مردم را یک اشتباه بداند!

میتوانست نوبل برنده شود و لبخند بزند به این چیزهای کوچکی که خیلی ها بزرگش کردند؛ میتوانست یک نگاه هم به کشورش نندازد و بگوید نخبه کشور باید بماند ، جنگ برود که چه؟

میتوانست سالی یک مقاله علمی جهانی بدهد و همه برایش به به و چه چه کنند!

اما مردها

قهرمانها

اوسطوره ها

اینچنین نیستند!

او مغز فیزیک پلاسما بود درست! اما قبلش یک انسان بود!

شنیده اید که خون خدا یک روز گفت اگر دین ندارید آزاده باشید؟

او هم دین داشت و هم آزادگی

برای همین بود که کروات نزد و به جای کت و شلوار لباس خاکی پوشید و کلاه جنگی به سر گذاشت و اسلحه بدست گرفت و بنده پوتینهایش را همیشه محکم نگه میداشت

برای همین بود که جای گرم و نرمش را رها کرد و میهمان جاده های سرد کردستان شد!

قهرمان‌ها

اسطوره‌ها

و مرد ها اینچنینند!

عادت دارند لبخند نمکین خدا را به چشم ببینند و شیدا شوند

صدای گلوله ها بشود موسیقی رقص سماء شان

مردها 

اسطوره‌ها 

و قهرمان‌ها عادت دارند فدای یک راه اصیل شوند

عادت دارند لطیف باشند آنقدر که گرگ و میش صبح باشد و جاده های کردستان را طی کنند اما دستور ایست ماشین بدهند و به کنار جاده بروند تنها برای لمس یک گلبرگ گل!

مردها و اسطوره ها و قهرمانها کم از شاعران ندارند


 و بعد از گفتن این جمله ها مدادهایمان را تراش میکردیم و با زیبا ترین نوع خطمان مینوشتیم 

چ مثل چمران 

چ مثل مرد

چ مثل قهرمان

چ مثل اسطوره!!

راستی چرا نگفتند؟!


Join: @BisimchiMedia

Report Page