Burn

Burn

Jikookaus

" ج-جیمین، لطفا، من واقعا میخوامت. خیلی وقته منتظرتم " جونگکوک بینیش رو به گونه ی سرخ جیمین میکشه و زمزمه میکنه.


قلب جیمین با صدای بلندی توی سینه اش میکوبه. انقدر بلند که حتی صدای موسیقی دربرابرش مثل یه لالایی آروم بنظر میرسه. 

جیمین قسم میخوره که این فقط یه رویاست، چون هیچ راهی وجود نداره که جونگکوک بگه اون رو میخواد.


امکان نداره.


کوک کمی سرشو عقب میبره تا به چشمای جیمین نگاه کنه، وقتی که دوباره با لحن ملتمسی میگه 

" میخوامت جیمین، لطفا "

و جیمین کسی نیست که بتونه درخواست بانیش رو رد کنه...


+18

هر دوی اونا به هر نحوی شده وارد یه اتاق میشن ، جونگکوک جیمین رو میچرخونه و به دیوار میچسونه و به سختی یادش میمونه درو قفل کنه.


دست‌هاش رو دور سر جیمین روی دیوار میزاره و درحالی‌که بین لب هاشون به سختی یک سانتی متر فاصله اس، نفس‌های حرارت گرفتش رو با پوف های کوچک بیرون میده . بوی لیمویی نوشیدنی که قبل از اومدن به اینجا خوردن، از نفس های گر گرفته اشون حس میشه.


" میخوای منو ببوسی یا مثل احمقا اونجا وایسی؟ " جیمین با زمزمه ای گیج آلود می پرسه و سرش رو به دیوار پشت سرش تکیه میده


جونگکوک با پوزخند میگه "خب ببخشید که می‌خوام وقت بخرم . این یک نوع ر-- "


و جیمین میفهمه که دیگه نمی‌تونه صبر کنه.


لب‌هاش رو با جدیت به جونگکوک میکوبونه و لب هاشون وحشیانه همو لمس میکنن و از این که می‌خوان هر چه بیشتر و بیشتر هم دیگر رو بچشند و احساس کنن، بدناشون داغ میشه .

این اولین بوسه اونها بود، نه یه بهونه غم انگیز مثل لمس سطحی لب هاشون موقع بازی چند هفته پیش. به همون اندازه که مست بودند - هر احساس، هر لمس، هر کلمه کاملا واقعی بود.  


جیمین حین بوسه لبخند میزنه و جونگکوک با لب های کمی براق و صورتی عقب میکشه و با چشمای درخشان میپرسه "چیه؟"


جیمین شونه‌ ای بالا میندازه " فقط خوشحالم " لبخند می‌زنه و چشماش مثل هلال ماه میشن.


" من هم همینطور " جونگکوک با یه لبخند صافت میگه و لب هاش رو به جیمین نزدیک میکنه و با تکرار لمس کوتاهش کاری میکنه پسر کوچیک تر قلقلکش بگیره.


و جونگکوک میره سر اصل مطلب .

کمی خم میشه و دستاش رو زیر رون های پر جیمین قفل میکنه قبل از اینکه اون رو بلند کنه و به آرومی روی تخت بخوابونه.


و بلافاصله ، جیمین حس میکنه به سختی داره نفس میکشه ، چون مرد رویاهایش همین الان روش خیمه زده.

جونگکوک با مک زدن استخون‌های ترقوه‌ جیمین شروع میکنه ، دست راستش رو به سمت یقه‌ی پیراهنش میاره و اونو پایین تر میکشه تا مقدار بیشتری از پوست سفیدش رو در دسترس داشته باشه .


جیمین سرشو به سمت مخالف میچرخونه تا گردنش رو بیشتر در دسترس جونگکوک قرار بده.

و البته که جونگکوک از خداشه.

کوک به سمت گردن حساس جیمین حرکت می کنه ، و در حالی که جیمین اسمشو زیرش ناله می کنه ، آثار کوچیکی از خودش به جا میذاره.


کوک این احساس رو دوست داره اما براش کافی نیست.

تا وقتیکه پای جیمین وسط باشه اون از همه تشنه تره پس فقط الان بیشتر میخواد.


کوک عقب می کشه و باعث می شه جیمین به نشونه اعتراض ناله کنه ، اما با دیدن جونگکوک که پیرهنش رو روی سرش می کشه و روی فرش پرت میکنه ، به سرعت نظرش عوض میشه.


جیمین کمی به کمر می‌چرخه و خودش رو از شر لباس های غیرضروری خلاص می‌کنه .

تقریباً بلافاصله دهن جونگکوک به پوست جیمین می‌چسبه ، این دفعه تا سینه اش پایین میره و ضربه کوتاهی به نیپل هاش میزنه و بعد نپل هاش رو مک میزنه.


ناله جیمین با این لمس بلند میشه و با بیقراری قوسی به بدنش میده ، ولی دستای خشن کوک باسنش رو میگیره و دوباره اونو روی تخت میخوابونه.

" بی حرکت بمون ، کاپ کیک " دستور میده.


" سخته وقتی اینجوری داری اذیتم میکنی" جیمین در حالی که با سرکشی باسن خودشو به سمت جونگکوک فشار میده لبشو با اخم آویزون میکنه " مگه نگفتی من رو می‌خوای؟" پسر بزرگ تر رو تحریک میکنه "خب من اینجام ، چرا دست بکار نمیشی؟ "

با چشم های خمار و دهن باز شدش به کوک نگاه می کنه ، پوستی که مثل عسل می درخشه و موهای بلوندش که روی بالش زیرش کشیده شده.

همه اینا باعث میشه جونگکوک در این لحظه بدونه داغون تر از این نمیشه.


جیمینو میچرخونه و با گیجی مشغول باز کردن دکمه و پایین کشیدن زیپ شلوارش میشه و تعجب میکنه جیمین چجوری میتونه از شر شلوار جینش در عرض چند ثانیه خلاص شه .

ولی این به نفع جونگکوکه و به جیمین اجازه می‌ده تا با دست‌هاش ماهرانه شلوار جونگکوک رو هم دربیاره و از حس لمس ملایم جیمین روی رون‌هاش لذت ببره.

" اینجا حساس شده نه؟ " جیمین با تند تند پلک زدن و تکون دادن مژه هاش، جونگکوک رو دست میندازه و متوجه لرزیدن پسر قدبلندتر با لمساش میشه .


" شاید " کوک با احساس خفگیش میگه و جیمین پایین تر میره و قسمت داخلی رون هاش رو میبوسه.

کوک نفسش رو به سختی بیرون می‌ده .جیمین تا لبه لباس زیر کوک بوسه هاش رو ادامه میده و دندون هاش رو همونجا فرو میکنه و باعث می‌شه جونگکوک با صدای بلند ناله کنه .


جیمین با رضایت، آروم ناله میکنه و این کار رو چند بار با طرف دیگه بدن کوک تکرار می کنه.


" حا- حالا تو داری اذیت می کنی. " کوک با صدای خشدار به حرف میاد. عضو کوک تو تاروپود اون لباس زیر لعنتی شرایط سختی رو میگذرونه.


جیمین با چرخوندن زبونش مارک های ایجاد شدش رو لیس می زنه و با هر حرکتش نگاهش رو به عضو جونگکوک میده که با هر لمسش چجوری به خودش میپیچه. و در حالی که با نوک انگشتش دور لبه ی شرتش رو لمس میکنه، پوزخند می زنه.  


" شرط می بندم خیلی خوشگله " جیمین با کنجکاوی و صورت مشتاقی به حرف میاد " شرط می بندم مثل یک پسر خوب خیس شی. "  


جونگکوک چشماش رو روی هم فشار میده و با صدای عمیقی ناله می‌کنه ، دست‌هاش رو به پشت جیمین میرسونه تا پسر رو بالا بکشه و جیمین رو روی خودش بنشونه و اصطکاک بوجو اومده بین بدن هاشون رو بالا ببره .


" شرط می‌بندم که حس خوبی داره ." جیمین با همون لحن ادامه می‌ده. با تصور عضو کوک داخل خودش، باسنش رو به عضو برامده پسر قدبلندتر میماله " وقتی داخل منه "


جونگکوک " اره " ای از بین نفسش بیرون می‌ده و با انگشتاش لباس زیر جیمین رو زیر برامدگی باسنش جمع میکنه تا بتونه انگشت های بلندش رو به سوراخ جیمین برسونه.


جیمین با احساس انگشت کوک که به آرومی دور سوراخش رو ماساژ میده، نفس حبس شدش رو بیرون میده. چشم‌هاش با حس دست خشک کوک باز میکنه. خم میشه و از کشوی کنار تخت چیزی که دنبالشه رو پیدا میکنه.


به پوزیشن قبلیش برمیگرده و دست کوک رو تو دستش می گیره و مقدار زیادی از لوب رو روی انگشتاش می ریزه.  

جیمین فقط به دیدن مالش انگشتای جونگکوک که سعی میکنه لوب رو گرم کنه، ادامه میده ، و در طول این پروسه میفهمه که نیاز داره هرچه زوتر جونگکوک حس کنه .  


" بسه " نفسش رو با کلافگی بیرون میده و همین کوک رو به خنده میندازه .انگشتاش رو به آرومی وارد جیمین میکنه و ضربه کوتاهی داخلش میزنه . 


جیمین لب‌هاش را گاز می‌گیره و سینه‌ ی جونگکوک رو تکیه گاه دستاش خودش قرار میده ، درحالی‌که انگشت‌های بلند پسر مومشکی داخلش عقب جلو میشه، جونگکوک رو ستایش میکنه.


جیمین متوجه این میشه که میتونه با همین حرکت هم ارضا بشه.

و شاید بشه ولی نه امشب ، امشب میخواست جونگکوک رو حس کنه .

" کوک، من آماده‌ام ، لطفاً " با ناله درخواست میکنه و جونگکوک با این درخواست کوچیک قانع میشه و با انگشت شستش بند لباس زیر جیمین رو میگیره و کمک میکنه درش بیاره و مال خودش رو هم درمیاره .

حالا هردوشون بدون هیچ پوششی هستن و این حس خواستنشون رو بیشتر میکنه.


" حق با من بود " جیمین درحالی که روی پاهای کوک زانو زده، زمزمه ای میکنه و با دستاش عضو پسر رو میگیره " خوشگله "


جونگکوک برای لحظه ای خجالت میکشه ولی بعدش دستشو به باسن لخت جیمین میکشه و با پوزخند میگه " داخلت قشنگ تر هم میشه بیبی "


و جیمین با این جواب سخت شدن بیشتر دیکش رو حس میکنه .

جیمین به سرعت روی بدن کوک جلوتر میره تا باسنش دقیقا روی دیک پسر مومشکی قرار بگیره، درحالی که پاهاش دو طرف بدن جونگکوک قرار داره. دستش رو عقب میبره تا دیک کوک رو توی دستاش بگیره و روی سوراخ خیس شده با لوب خودش قرار بده.


"آماده ای؟" جیمین در حالی که سینه کوک رو نوازش میکنه میپرسه.  

" خدایا، اره "جونگکوک نفسش رو بیرون میده و کمر جیمین رو بین دستاش میگیره. و جیمین خیلی آروم روی دیکش میشینه. سرش رو خم میکنه تا بینیش رو به بینی جونگکوک بماله و ناله های بلند و عمیقش رو تو گوش پسر دراز کشیده بیرون بده. جونگکوک لب های نازکش رو روی لب های ملتهب و پف کرده ی جیمین میماله و اون رو با خودش برای یه بوسه ی داغ همراه میکنه.

اون میخواست خودش را کاملاً به جیمین بده .


ذهن.

بدن.

و روحش رو.

Report Page