Brazzers video 🔞

Brazzers video 🔞

من و همسرم و دوستامون



  • سلام
  • علی هستم 33 ساله
  • بوتیک دارم و منم وقتای شلوغ همسرم میاد کمکم
  • اوایل فروشنده میگرفتم و زنم دوست نداشت تا اینکه گفت هر وقت بخوای خودم میام کمکت
  • دیگه بیشتر وقتا اون میومد پیشم
  • خیلی وقتا فانتزیای سه نفره داشتیم موقع سکسمون ولی هیچوقت خارج از سکس بهش فکر نکرده بودیم
  • یه روز که من داشتم تو بالکن بالای مغازه دنبال چند تا سایز از لباسا میگشتم دو نفر اومدن تو مغازه. من از بالا میدیدمشون. دو تا اقای ورزشکار و خوشتیپ. نمیدونستن من بالام و زنمم فکر نمیکرد من صداشونو میشنوم
  • یکی از پسرا گفت که یه شلوار و تیشرت میخواد و خانومم چند مدل اورد و توضیح داد و گفت برا اندام شما که ورزشکاری و ورزیدست مدل جذب و کشی رو پیشنهاد میکنم. منم گوشامو تیز کرده بودم بینم زنم سر و گوشش چقد میجنبه
  • پسره یکی از لباسا رو برداشت و رفت تو اتاق پرو بعد چند دقیقه خانمم و صدا کرد و گفت خانم به نظر شما که انقدر خوشگل و خوش سلیقه ای این چطوره. 
  • زن منم انگار که هیچ خجالت نکشیده باشه با پر رویی تمام گفت نفیسه صدام کنیدو به نظرم از قسمت باسن و جلو گشاده و بهتون نمیاد بهتره یه سایز کوجیکتر بپوشین بعد رفت و یه سایز کوچیکتر اورد و داد به پسره
  • پسره هم پوشید و دوباره گفت نفیسه جان میشه دوباره منو ببینی نفیسه هم رفت و نگاه کرد و گفت به نظرم این سایزش خوبه حالا میتونید چند تا طرح دیگه از این سایز رو امتحان کنید
  • من داشتم از بالا میدیدم
  • تا اون موقع فکر میکردم خیلی کم رو باشه و حالا با تعجب یه چهره دیگه ازش میدیدم. چند تا لباس برداشت و برد داد به پسره. پسره دوباره صداش کرد و گفت این چطوره در اتاق پرو باز شد و نفیسه هم جلوش بود. دیدم پسره با شرته و نفیسه هم یهو جا خورد و گفت اااای وای چرا هیچی نپوشیدین
  • پسره گفت میخوام نظرتو در مورد اندامم بدونم. نفیسه گفت اقا الان مشتری میاد تو زشته. گفتش حالا نظرتو بگو. نفیسه هم گفت خیلی خوبه. اصلا عالیه. فقط تورو خدا در و ببند الان آبرومون میره
  • پسره گفت خوب کرکره رو ببند که کسی نبینه!!!
  • نفیسه گفت آقاااا اینجا مغازس چرا باید در و ببندم خوب شما در اتاق پرو و ببند
  • پسره گفت اخه میخوام شما هم ببینی
  • زنم رفت جلو اروم گفت اقای عزیز همسرم اون بالاست و مشغوله کاره دردسر درست نکن
  • منم چون خیلی کنجکاو بودم ببینم چهره واقعی زنم چیه تا در اتاق پرو بسته شد اومدم پایین و به زنم گفتم نفیسه جان سایز متوسط نداریم
  • میرم از بازار بگیرم دو سه ساعت دیگه برمیگردم
  • کمک احتیاج ندا ی؟
  • زنم که رنگ و روش پریده بود با صدای لرزون گفت که نه عزیزم برو خواستی بیای یه زنگ بزن چند تا خریدم من دارم برام انجام بدی
  • گفتم خوب الان بگو
  • گفتش که نه ه ه برگشتنی بزنگ الان بگم یادت میره
  • قشنگ فهمیدم تنش میخواره و یه نقشه هایی تو سرشه
  • دوست اون پسره هم که اونجا بود فهمید زنم چرا این حرف و زد
  • زنم که خیلی سعی میکرد طبیعی رفتار کنه پسره رو صدا کرد و گفت بیاید انتهای فروشگاه تا مدلای دیگه رو هم نشونتون بدم
  • تا رفتن اروم از پلکان پریدم تو بالکن و ساکت پشت یکی از قفسه ها نشستم و گوشیمو سایلنت کردم
  • چند دقیقه صبر کردم زنم زنگ زد گفت کجایی گفتم توی تاکسی
  • گفت چرا خداحافظی نکردی گفتم دیگه با مشتری حرف میزدی منم رفتم
  • تا خیالش راحت شد که من رفتم پسره گفت. حالا که همسرتون رفته کرکره رو بیارید پایین دیگه
  • نفیسه گفت اخه چرااا
  • گفت مگه قرار نبود در مورد اندام رفیقم نظر بدین
  • نفیسه گفت آقاا دردسر درست نکنین برامون. من متاهلم
  • پسره گفت مگه میخوایم چکار کنیم
  • اندام فیقمو ببین و نظر بده بهترین لباس چیه براش
  • بعد خود پسره رفت پشت ویترین و دکمه کرکره رو زد
  • زنم که میخواست دوباره دکمه رو بزنه پسره دستش و گرفت و گفت نفیسه جااان چرا میترسی
  • ما ادمای بدی نیستیم
  • فقط میخوایم ایندفعه با سلیقه شما لباس بخریم
  • تو حین این صحبتا کرکره رفت پایین
  • پسره رفیقشو صدا کرد گفت داداش بیا بیرو
  • کرکره پایینه. شوهر نفیسه خانومم رفت
  • در اتاق پرو باز شد پسر لخت مادر زاد اومد بیرون
  • من که از بالا میدیدم رنگ و روم پرید قلبم رو هزار بود
  • نفیسه گفت آقاایون میخواین چکار کنین چرا اینجوری
  • پسر اومد تا پیش زنم و گفت حالا خدایی هیکلم خوبه؟
  • نفیسه گفت چی بگم اخه... خوب بله
  • پسره گفت حالا میشه ما هم هیکل شما رو ببینیم
  • نفیسه گفت اشتباه گرفتین اقا من اونی نیستم که دنبالشین
  • یه تیکه چوب برداشتم که اگه خواستن
  • کاری کنن برم سراغشون
  • اون یکی پسره گفت نفیسه خانم شما اشتباه گرفتین
  • ما اگه کاری اشتیم با شما تا الان انجام داده بودیم. درست نمیگم؟
  • نفیسه هم گفت چی بگم
  • حتما باید اندامم رو ببینین
  • جالب اینجا بود که اونا هیچی از لخت شدن نگفته بودن ولی نفیسه گفت نمیشه لخت کامل نشم
  • پسره گفت هر جور راحتی
  • نفیسه شروع کرد روسریشو در آورد و بعد مانتوی جلو بازشو در آورد و انگار خودش دوست داشت لخت شه
  • هم فوق العاده عصبانی بودم هم شهوتی شده بودم
  • زنم داشت برا دوتا غریبه لخت میشد و اون غریبه هم لخت با بیست سانت کیر جلوش وایساده بود
  • نفیسه شروع کرد پیرنشو در آورد و یهو پسره پرید بغلش کرد و شروع کرد بوسیدن لبش
  • دیگه نتونستم جلو خودمو بگیرم
  • بدو اومدم پایین و تا منو دیدن نفیسه جیغ کشید دوید اون سر فروشگاه و دو تا پسرا خشکشون زد
  • گفتم کثافطا با زن من چکار دارین
  • لباستو بپوش گم شو بیرون تا زنگ نزدم پلیس
  • پسره که لباس داشت گفت اقا همسرتون خودش راضی بود بخدا
  • ما به زور کاری نکردیم
  • گفتم خدمت اونم میرسم شما گم شین بیرون
  • پسره لباسشو پوشید و داشتن میرفتن بیرون که دم در گفت به هر حال ما فیلم لخت شدنشو داریم
  • باهاش جق میزنیم
  • گفتن و هرهر خندی ن و رفتن
  • دویدم دنبالشون گفتم برگردین تو مغازه
  • برگشتن و گفتم بده گوشیتو ببینم
  • با لبخند گفت برا چی
  • گفتم میخوام فیلمو پاک کنم
  • گفت نه دیگه ه ه ه نشد
  • این فیلم خییییلی میارزه میفروشمش
  • با صورتی خیس عرق سرد گفتم چقدر
  • گفت یا بار زنتو ترتیب بدم بعد خودت پاکش کن
  • گفتم خجالت بکش گوشیو بده من وگ رنه زنگ میزنم پلیس
  • گفت این کار و نمیکنی
  • خلاصه زنم اومد پشت سرم التماس که تو رو خدا یه کاریش بکن
  • خلاصه هر چی باهاشون صحبت کردم نشد که نشد
  • یکیشون پاشد کرکره رو دوباره داد پایین و شروع کردن لخت شدن دوتاشونم
  • فهمیدم که دیگه راهی ندارمو باید تسلیم بشم
  • اون یکی رفت دست نفیسه رو گرفت و اومد یه پتو از بالا اورد انداخت کف مغازه
  • منم همینجوری ماتم برده بود و دست و پام بی حس ولی راستش کیرم پر شهوت عجیبی که تا حالا تجربش نکرده بودم
  • یکیش شروع کرد لب گرفتن و اون یکی سینه هاشو میمالید و مشغول بودن
  • نفیسه گفت علی جان
  • دیگه چاره ای نیست بیا از این فرصت استفاده کنیم به نفع خودمون
  • مگه همیشه موقع سکس حرف همچین سکسی رو نمیزدیم
  • هیچی نگفتم
  • یکی از پسرا نفیسه رو نشوند زمین و کیرسو گذشت لب دهن نفیسه
  • نفیسه با اشتیاق خاصی شروع کرد به خوردن کیر بزرگ پسره
  • انگار خیلی دلش بوده از اول
  • بدون اینکه خجالت بکشه یا شایدم بار اولش نبود
  • اون یکی پسره اومد پیش من و دستم و گرفت گفت ناراحت نباش بیا حالشو ببریم
  • دست برد به کمربندم و بازش کرد و منم لخت کرد
  • بردم نزدیک و گفت ببین کیر تو هم راست شده بیا جلو دیگه
  • یکی گذاشته بود دهنش اون یکی رد میکرد تو کسش
  • منم وایساده بودم نفیسه با دستش داشت با کیرم ور میرفت
  • یکی از پسرا اومد دیت انداخت پشتم و تف زیادی تو دستش بود مالید در کونم
  • گفتم این چه کاریه گفت هیسسسس
  • هیچی نگو
  • انگشتشو رد کرد تو سوراخم و شروع کرد بازی کردن
  • بعد اومد پشت سرم کیرشو گذاشت پشتم گفت چیکار میکنی یهو رد کرد تو 
  • یه لحظه درد عجیبی گرفت ولی بعد اروم شد
  • خلاصه اون روز من و زنم و حسابی کردن و رفتن
  • ما هم انقد حالمون بد بود نشد فیلمو پاک کنیم
  • الان بعضی وقتا میان پیشمون و باهم کلی حال میکنیم
  • این داستان برا منم لذت بخش شده
  • بعضی وقتا از دوستاشونم میارن میشن سه چهار نفری
  • به هر حال فعلا از این اتفاق پشیمون نیستیم تا ببینیم بعدا چی میشه

  • نوشته: علی


📌ورود به کانال اصلی 📌

🔞سکس چت رایگان 🔞

Report Page