BOX Office

BOX Office

@NETFLIXSERIALS


در گزارش باکس آفیس این هفته درباره‌ی افتتاحیه‌ی موفقیت‌آمیز Bad Boys for Life صحبت می‌کنیم و به این سؤال پاسخ می‌دهیم که آیا دیزنی باید دو سال برای دیدن یک میلیاردی بعدی‌اش صبر کند؟ همراه نتفلیکس سریال باشید.

گزارش باکس آفیسِ این هفته را با «پسران بد تا ابد» (Bad Boys for Life)، به‌عنوانِ مهم‌ترین تازه‌اکرانِ این هفته شروع می‌کنیم که به رقمِ معرکه‌‌ی ۶۸ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار در جریانِ افتتاحیه‌ی چهار روزه‌ی آخرهفته‌ی روزِ مارتین لوتر کینگ و ۵۹ میلیون و ۱۷۵ هزار دلار در جریانِ افتتاحیه‌ی جمعه تا یکشنبه‌اش دست پیدا کرد. «پسران بد ۲» اکرانش را در ژوئیه سال ۲۰۰۳ با ۴۶ میلیون دلار افتتاحیه آغاز کرد که با احتساب نرخ تورم چیزی حدودِ ۷۰ میلیون دلار حساب می‌شود. این یعنی «پسران بد ۳» در طولِ چهار روز همان تعدادی بلیت را فروخته است که «پسران بد ۲» در جریانِ سه روز اول اکرانش فروخته بود. باتوجه‌به اینکه هم‌اکنون در دورانِ فرمانروایی پلتفرم‌های استریمینگ هستیم و به خاطر آن‌ها، افراد کمتری نسبت به گذشته به سینما می‌روند، دوامی که «پسران بد ۳» تجربه کرده واقعا مثال‌زدنی است. در مقایسه، افتتاحیه‌ی این فیلم جایی پشت‌سرِ «تک‌تیراندازِ امریکایی» (۸۹ میلیون افتتاحیه جمعه تا یکشنبه / ۱۰۷ میلیون افتتاحیه جمعه تا دوشنبه)، در جایگاه دوم بزرگ‌ترین افتتاحیه‌ی تاریخِ‌ ماهِ ژانویه قرار می‌گیرد؛ البته از آنجایی که «تک‌تیراندازِ آمریکایی» پیش از افتتاحیه‌ی گسترده‌اش، به‌طور محدود روی پرده رفته بود، پس «پسرانِ بد ۳» نه‌تنها لقبِ بزرگ‌ترین افتتاحیه‌‌ ماهِ ژانویه را در بینِ فیلم‌هایی که از همان ابتدا به‌طور گسترده اکران شده‌اند را به دست می‌آورد، بلکه این شانس را دارد تا به پُرفروش‌ترین فیلمِ تاریخِ ماه ژانویه هم تبدیل شود. اما در پاسخِ به اینکه این فیلم چرا موفق شد، خب، چند دلیل وجود دارد؛ دلیلِ اول این است که ویل اِسمیت کماکان یک ستاره‌ی سینما حساب می‌شود. البته یکی از آن ستاره‌های مُدرنی که اسمشان به‌تنهایی قادر به کشیدنِ مردم به سینماها نیست، بلکه اسمشان در ترکیب با کاراکترِ شناخته‌شده‌ای که مردم به دیدنِ ماجراجویی‌های او علاقه‌مند هستند، می‌تواند به فاکتورِ‌ جذابی برای سینماروها تبدیل شود. به خاطر همین است که حضورِ ویل اِسمیت در «جمنای‌من»، در قالب کاراکترِ ناشناخته‌ای که با کلونِ جوان‌ترِ خودش مبارزه می‌کند ارزشمند نبود. ولی حضورِ ویل اِسمیت در نقشِ غولِ چراغ‌ جادو در بازسازی «علاالدین» حکم یکی از خصوصیاتِ تأثیرگذار در فروشِ‌ این فیلم را در آمریکای شمالی و کشورهای خارجی داشت. به عبارتِ دیگر «پسران بد ۳» با حفظ کردنِ ویل اسمیت، اشتباهی را که «روز استقلال: بازخیز» و «مردان سیاه‌پوش: بین‌المللی» مرتکب شدند تکرار نکرد. البته اینکه «پسران بد ۳»، فیلم باکیفیت‌تری در مقایسه با آن دو ریبوت بود نیز بی‌تاثیر نیست. دومین دلیلِ موفقیتِ این فیلم این بود که سونی درس‌های درستی را از ریبوت‌های موفقیت‌آمیزِ اخیر سینما گرفت.

«پسران بد ۳» به همان اندازه که یک اکشنِ کله‌خرابِ پُرزرق و برق که روی پرده‌ی سینما زیبا به نظر می‌رسد است، به همان اندازه هم یک فیلم شخصیت‌محور است که ماجراجویی جدیدی برای کاراکترهای قدیمی مجموعه فراهم می‌کند. این فیلم از نظر قرار دادنِ قهرمانانِ آنالوگِ گذشته در دنیای دیجیتال یادآورِ «آزاد زندگی کن یا سخت بمیر»، از نظر پیامی ملودراماتیک درباره‌ی دوستی و خانواده یادآورِ «سریع و خشن» و از نظر معرفی کاراکترهای مکملِ جدیدی که دوست داریم آن‌ها را دوباره در «پسران بد ۴» ببینیم تداعی‌کننده‌ی «مأموریت غیرممکن: پروتکل شبح» است. سونی با این فیلم همان کاری را کرد که دو سال پیش با «جومانجی: به جنگل خوش آمدید» انجام داده بود: به‌جای تمرکز روی برند به‌عنوانِ تنها قلابِ تبلیغاتی‌شان، از برند به‌عنوان نقطه‌ی آغازینشان برای ساختِ فیلمی که برای طرفداران قدیمی و عمومِ سینماروها ارزشمند باشد استفاده کردند. سومینِ فاکتورِ تأثیرگذار در موفقیتِ «پسران بد ۳»، نقدهای مثبتش و مهم‌تر از آن، کمپینِ تبلیغاتی کم‌اسپویلرِ سونی بود که مردم را بدون اینکه چیزِ زیادی از فیلم را لو بدهند به سینماها کشاندند. کسانی که فیلم را دیده‌اند به این نکته اشاره‌ کرده‌اند که فیلم شاملِ لحظاتِ داستانی و شخصیت‌محوری است که در تریلرها لو نرفته بودند. قضیه این است که وقتی یک استودیو می‌تواند فیلمش را بدون لو دادنِ غافلگیری‌هایش اکران کند؛ چیزی که قبلا تاثیرش را با فیلم‌هایی مثل «فروزن»، «جاذبه» و «مرد عنکبوتی: دور از خانه» دیده بودیم، آن وقت تبلیغاتِ دهان به دهانِ فیلم به این دلیل که مخاطبان با کشفِ فیلم توسط خودشان، هیجان‌ِ اضافه‌ای را دریافت کرده‌اند قوی‌تر می‌شود. اما شاید مهم‌ترین دلیلِ موفقیتِ «پسران بد ۳» این است که مخاطبان واقعا به دیدنِ فیلم جدیدی از این مجموعه علاقه‌مند بودند. فاکتورِ بسیار بسیار ساده‌ای که هالیوود آن را بارها و بارها با ارائه‌ی ریبوت‌هایی مثل «مردان سیاه‌پوش: بین‌المللی» یا «فرشتگانِ چارلی» نادیده می‌گیرد. تا وقتی که مردم علاقه‌ای به دیدنِ فیلمِ جدید یک مجموعه نداشته باشند، مهم نیست آن مجموعه از حمایتِ چه برندِ مشهوری بهره می‌برد و چه گذشته‌ی باشکوهی در گیشه داشته است و دارای چه تریلرهای دل‌رُبایی است. مثلا بخشِ اصلی کمپینِ تبلیغاتی «ترمیناتور: سرنوشت تاریک» به اینکه چرا این فیلم پیشرفتِ قابل‌توجه‌ای نسبت به سه دنباله‌ی قبلی حساب می‌شود اختصاص داشت؛ «سرنوشت تاریک» زمانی آمد که این مجموعه بعد از شکست‌های متوالی دیگر اعتمادِ طرفداران و عموم سینماروها را از دست داده بود. «سرنوشت تاریک» ساخته شد، چون نه مردم، بلکه استودیو آن را می‌خواست.


Bad Boys for Life


اما این موضوع درباره‌ی سری «پسران بد» فرق می‌کند. عموم مردم هر دو قسمتِ اول «پسران بد» را دوست داشتند. آن‌ها ایده‌ی دیدنِ ویل اِسمیت و مارتین لورنس درکنار یکدیگر در یک اکشن/کمدی بزرگسالانه‌ی دیگر را دوست داشتند. تنها کاری که سونی باید انجام می‌داد (کاری که معمولا سخت‌ترین بخشِ کار است) این بود که یک فیلم کم و بیش قابل‌قبول بسازد که به اندازه‌ی کافی بزرگ و پُرزرق و برق به نظر برسد تا دیدنِ آن در سینما را توجیه کند. پنجمین دلیلِ موفقیتِ «پسران بد ۳» همان چیزی است که دیگر این روزها سُسِ اصلی اکثرِ بلاک‌باسترهای هالیوودی حساب می‌شود: نوستالژیِ بین‌نسلی. اگرچه «پسران بد» در حد و اندازه‌ی «آن»، «دیو و دلبر» یا «نیرو برمی‌خیزد»، برندِ نوستالژیکی حساب نمی‌شود، اما نکته این است که «پسران بد» یکی از آن برندهایی که زمانی مشهور بود، اما دیگر روی بورس نیست هم حساب نمی‌شود. ارزشِ تماشای چندباره‌ی این فیلم و بازپخش مداوم آن از تلویزیون باعث شد تا «پسران بد» به مدتِ ۲۵ سال جلوی چشم عموم مردم حضور داشته باشد. «پسران بد ۳» نه‌تنها حکم یک ریبوتِ نوستالژیک برای خودِ مجموعه را دارد، بلکه به‌عنوان همکاری ویل اِسمیت و مارتین لورنس در قالب ستارگانِ اصلی‌اش هم نوستالژیک است؛ همچنین این فیلم به‌عنوان یک اکشنِ بزرگسالانه‌ی پُرخرجِ اولد‌اسکولِ ستاره‌محور و غیرفانتزی هم یادآورِ دوران به پایان رسیده‌ای از فیلمسازی هالیوود است. ماهیتِ اولداسکولِ «پسران بد ۳» به این معنا است که بودجه‌ی فیلم آن‌قدر بالا نبود که بتواند خرجِ اکشن‌های توقف‌ناپذیرش را تأمین کند؛ چیزی که باعث شده سازندگان توجه‌ی ویژه‌ای به داستان و شخصیت‌پردازی‌اش کنند و چیزی که باعث شده تا فیلم به‌جای تلاشی برای سوءاستفاده از آی‌پی، شبیه یک فیلمِ واقعی به نظر برسد. اما دیگر فاکتور تعیین‌کننده در موفقیتِ «پسران بد ۳»، عدم وجود رقبای سرسخت در باکس آفیسِ پسا-«جنگ ستارگان» بود. علاوه‌بر آن، «پسران بد ۳» می‌تواند از دو هفته فضای باقی مانده تا اکرانِ «پرندگان شکاری» هم نهایت استفاده را کند. اگر «جنتلمن» (The Gentlemen)، ساخته‌ی گای ریچی یا «گروه ریتم» (The Rhythm Section) با بازی بلیک لایولی در بیست و چهارم ژانویه و سی و یکم ژانویه با استقبالِ غافلگیرکننده‌ای مواجه شوند که هیچ، در غیر این صورت «پسران بد ۳» تا دو هفته‌ی آینده آزاد است تا جایگاه خودش را به‌عنوانِ اولین بلاک‌باسترِ ۲۰۲۰ تثبیت کند.

thank you for your service


درنهایت تمام این فاکتورها باعث شدند «پسران بد ۳» افتتاحیه‌ای برابر با «جان ویک ۳» (۵۶ میلیون دلار)، «هابز و شاو» (۵۹ میلیون دلار»، «مأموریت غیرممکن: فال‌اوت» (۶۲ میلیون دلار) و «اسپکتر» (۷۰ میلیون دلار) داشته باشد. این فیلم تاکنون ۹۵ میلیون دلار در دنیا فروخته است و به احتمال زیاد به چیزی فراتر از درآمدِ ۲۷۳ میلیون دلاری «پسران بد ۲» دست خواهد یافت. اگر این فیلم دوامی شبیه به «سواری با هم» (۱۳۴ میلیون از ۴۸ میلیون افتتاحیه) داشته باشد، درآمدِ نهایی ۱۸۹ میلیون دلاری‌اش پیش‌بینی می‌شود که خیلی نزدیک به درآمدِ خانگی ۲۰۹ میلیون دلاری «پسران بد ۲» با احتساب نرخ تورم (۱۳۸/۵ میلیون دلار) است. این فیلم حتی با دوامِ افتضاحی مثل «کلاورفیلد» (۸۰ میلیون از ۴۶ میلیون افتتاحیه) به چیزی حدود ۱۱۸ میلیون دلار در گیشه‌ی خانگی دست خواهد یافت. دومین تازه‌اکرانِ این هفته اما «دولیتل» (Dolittle)، محصولِ بیش از اندازه گران‌قیمتِ یونیورسال است. این فیلم که رابرت داونی جونیور را به‌عنوانِ ستاره‌ی اصلی‌اش دارد، ۲۲ و نیم میلیون دلار به‌عنوانِ افتتاحیه‌ی جمعه تا یکشنبه و ۳۰ میلیون دلار به‌عنوان افتتاحیه‌ی جمعه تا دوشنبه‌اش کسب کرد. این فیلمِ فانتزی که نقدهای افتضاحی دریافت کرده، در بهترین حالت چیزی بین ۹۵ میلیون تا ۱۱۲ میلیون دلار خواهد فروخت و در بدترین حالت به چیزی حدود ۷۲ میلیون دلار رضایت خواهد داد. اگرچه تمام رقبای «دولیتل» از حالا تا زمانِ اکرانِ «سونیکِ خارپشت» در چهاردهم فوریه، همه فیلم‌های بزرگسالانه هستند، اما همزمان هم‌اکنون ما در دورانی هستیم که آن‌قدر گزینه‌های گوناگونی برای سرگرم شدن وجود دارند که مردم مجبور به تماشای هر فیلمی نمی‌شوند. اگر فیلم با بودجه‌ی مناسب‌تری ساخته می‌شد، درآمد ۱۰۰ و اندی میلیون دلاری‌اش چندان بد نمی‌بود، اما مشکل این است که بودجه‌ی ۱۷۵ میلیون دلاری‌اش باعث شده این فیلم فقط در صورتی قادر به سودآوری باشد که رکوردهای باکس آفیس را جابه‌جا کند که خب، غیرممکن است


Report Page