Birthday

Birthday

#𝓗𝓪𝓻𝓸𝓸


نفس عمیقی کشید و سیگارشو روشن کرد و به لباش نزدیک کرد پوک عمیقی زد و سوار ماشین شد و به طرف جشن تولد پسر کوچولویی که 18 سالش میشد حرکت کرد بعد رسیدن نشت و از ماشین پیاده شد و بعد از سلام و احوال پرسی با افراد اشنا سمت پسز کوچولو رفت

_بالخره بزرگ شدید جناب جیمین

پسر کوچولو ذوقی کردو گونشو بوسید و این کار نیش خندی رو صورتش اورد بعد جشن با لبخند پسر اومد

_میخوام بمونم کمک کنم

+واووو جناب مین ممنونم راستش دس تنهام

_خواهش میکنم

با گفتن جمله کوتاهی سمت باد کنکا رفت تا از دیوار بکنتشون جیمینم خم شد تا نوارای رنگی کح ریخته بود زمبن جم کنح یونگی اولین بادکنک و کند و برگشت و به جیمین کح خم شده بود نگا کرد اون رونای پر که با اون شلوار جذب خیلی خودنمایی میکردن سخت تحریکش میکرد نفس عمیقی کشید و برگش الان وقت تحریک شدن نبود ولی چشمش همش دنبال اون رونا بود دلش میخواس گاز بگیره و کبودشون کنه به خودش که اومد پشت جیمین وایساده بود از پوزیشنش خنده ای کرد و دو دستی کون جیمینو چنگ زد جیمین سیخ شدو با چشمای درشت برگشت

_چیکار میکنین اقای مین؟

+نگو اقای مین بگو ددی:/

_ها؟

دستشو پشت کمر جیمین گذاشت و به لباش حمله ور شد جیمین با مشتاش به شونش میکوبید ولی این اونو باز نداشت دستاشو سمت رونای پر پسر بچه بردو با یه حرکت بلندش کرد و سمت اتاق رفت و پرتش کرد رو تخت پسر بچه با ترس خودشو رو تخت جم کرد و زد زیر گریع ولی این برای مین شوگا دلیل بر تموم کردنش نمیشد شلوارشو در اورد و لباساشم در اورد کمر بندشو از شلوارش جدا کرد و سمت پسر رفت پسر عقب عقب رفت کح به دیوار برخورد جلو اومد و دستای ضریف پسرو تو دستش گرف

_اگه بچه خوبی باشی دردت نمیاد مامان بابات کح فردا اومدنم نباید چیزی بشون بگی

با کمربندش دستای جیمینو به تخت بست و مشروبو بر داشت و بی توجه به گریه های جبمین و میعاش رو بدنش ریخت و از گردنش شروع به مکیرن و لیس زدن کرد جیمین میون ناله هاش گریه میکرد از گردن لباسای خیسشو پاره کردو پاهاشو باز کرد و بدون مقدمه تا ته داخل کرد جیمین از گریع چشاش باز نمی شد و بدنش از درد به سرخی میزد شوگا حرکتی نکرد فقط خم شدو لبای سفید شده جیمین و به دندون کشید

_هی بیب باید برام ناله کنی نباید از حال بری¡

شروع به حرکت کرد انگار برقی یه جیمین وارد شده شروع به ناله کرد اشکاش از گوشح چشمش پایین میریخت دستشو سمت دیک جیمین بردو و به دس گرفتش و شروع به مالیدن کرد بعد چن بار حرکت جیمین تو دستاش خالی شد حدس میزد اولین رابطه این بچه باشه ولی نمدونس انق بی جنبس کح انق زود خالی شح حرکتشو تند کرد و همزمان سینه اای جیمین و به دندون گرف بعد چن ضرب خودشم خالی شد و بیرون کشید جیمین بی حال شد و تقریبا بی هاوش شوگا سمت روناش ربت و مکیدو لیسید این بدن بهشتی خیلی تحریک بر انگیز بود هس کرد دوباره داره داغ میکنح سریع سمت لباساش ربت و پوشید برگه برداشت و روش نوشت

(بیب شب خوبی بود این یه رازه یادت باشه) دستا جیمینو وا کردو نوشتح رو بقلش گذلش روش پتو کشیدو با سرعت خارج شد.

∇𝑵𝑨𝑴𝑬:Birthday

∇#Oneshot

∇𝑮𝑬𝑵𝑬𝑹: smut

∇𝑾𝑹𝑰𝑻𝑬𝑹:#𝓗𝓪𝓻𝓸𝓸

∇𝑪𝑶𝑼𝑷𝑳𝑬: B×B{#yoonmin }

∇𝑪𝑶𝑴𝑴𝑬𝑵𝑻𝑺:@ArmyLandAnswer

..∇★彡 @Btsfanan 彡★∇..

Report Page