BBM

BBM

Admin Sadaf

@KOOKVHOME

BadBoy Mafia

صداش رو صاف کرد و به تلفن جیمین جواب:


" بله هیونگ؟ چیزی شده؟"

"عاا سلام کوک چطوری؟ نه راستش گفتم زنگ بزنم اگه دوست داشتی بیای خونمون"

"باشه هیونگ برای شب ساعت ۹ میام اوکیه؟"


با شنیدن صدای زنگ قدم هاش رو سمت در کشید و به محض اینکه بازش کرد با هیکل گنده لی هیون مواجه شد که لباس های سیاه و یونیفرم شرکت خودشون رو پوشیده بود.

گوشی رو از جلو دهنش کنار گذاشت و جوری که جیمین نشنوه گفت:


"اتاق اول طبقه بالا سمت راست"


اطاعتی کردن و با ۳ تا دیگه از کارگراش اونجارو به مقصد اتاق خواب بیچارش که الان پُر از خون شده ترک کردن.


گوشی رو دوباره گرفت جلو‌ گوشش که صدای داد جیمین که داشت با احتمالا کسی کنارش صحبت می‌کرد و میگفت "دارم بهش میگم احمققق عمون بده"

با لبخند به مکالمه‌شون گوش میداد...به احتمال ۵۰ درصد که جیمین فکر کرده خودش داره با یکی صحبت می‌کنه و حواسش به گوشیش نیست 


"هیووووونگ اون امشب حتما باید بیاد اینجا"


مثل اینکه یکی روش توی اون خونه کراش زده بود!

با لبخند داشت به حرف هاشون گوش می‌کرد که تصمیم گرفت بیشتر از این ماجرا رو اسپویل نکنن براش.


" به من‌چه که تو روس کراش داری احمقققق، آیششش"

"اهمم...جیمین هیونگ؟ اتفاقی افتاده"


مثل اینکه با صدای من به خودش اومده سکوت طولانی‌ای حکم‌ فرما شد که جیمین با استرس از دست کشته شدن توسط فرد کنارش لب زد:


"عامم نه، خب دیگه برای ساعت ۹ میبینمت بای"


گوشی رو به همراه نیشخندی قطع کرد و به سمت طبقه بالا جایی که داشتن جسد اون پسرک رو جمع میکردن رفت.


وقتی جلوی در رسید، هیکل گنده لی هیون رو دید که داشت دستور میداد بدنش رو اسکن کنن تا بفهمن کی بوده و از طرف کی اومده.


وقتی داخل اتاق شد لی هیون رو کنار زد و به دیوار تکیه داد و گفت


"تونستین بدنش رو اسکن کنین؟"

"بله قربان داره اطلاعاتش رو میاره بالا"


سمت آیپدی که دست جانگ وو بود رفت و صفحه‌اش رو نگاه کرد و وقتی دید اطلاعات پسرک داره میاد بالا لبخندی زد و گفت:


"هروقت کامل آورد بالا صدام کنین، الان فقط این جسد رو از اینجا گم کنین بعد زنگ بزنین بیان اینجارو تمیز کنن"

"بله قربان فقط اگه لومون بده چی؟"

"اونوقت که مجبور میشی دهنش رو با پول ببندی."

"اگه بسته نشد چی؟"

"اونموقع میری پیش اینی که الان زمین افتاده...هوممم دوستا خوبی میشین اون دنیا، نظرت چیه؟"


با استرس آب دهنش رو قورت داد و به قامت رئیسش که با صورت جدیش اونجارو ترک می‌کرد نگاه کرد.

Report Page