Bar

Bar

𝒦𝒾𝓁𝓁ℯ𝓇
@Taekook_family

درو باز کرد و وارد باری شد که همیشه میرفت

صدای موسیقی لایت و بوی عطر و الکل چیزی بود که ارومش میکرد

اکثر وقتا به خاطر شرکتش استرس و فشار زیادیو تحمل میکرد پس سر زدن به اینجا براش یه روتین شده بود

سمت صندلی های بلند جلوی بار رفت و یکیشو برای نشستن انتخاب کرد و خیلی طول نکشید تا بارتندر مورد علاقه اش برای گرفتن سفارشش جلو بیاد

_هی تام چطوری مرد؟

بارتندر دورگه خندید و باهاش دست داد

_عالی مستر کیم... امروز از همیشه خسته تر به نظر میرسی

تهیونگ تکخندی زد و دستی به موهای مرتبش کشید

_اره کارا امروز بیشتر بود

تام قبل از اینکه برگرده سمت بطری های بزرگ و پر زرق و برقش زمزمه کرد

_پس بذار یه چیز خاص برات درست کنم

با این حرفش پسر کوچیکتر لبخند زد گوشیشو که برای چک کردنش از جیب بیرون کشیده بود میون انگشتاش بازی داد

اون پسر استاد ترکیب مشروب بود و امکان نداشت گیلاس پری بهت بده که از طعمش بدت بیاد

همونطور که تو افکار خودش غرق بود با صدای گیتاری که فضارو پر کرد به خودش اومد و تونست صدای پسری که شروع کرد همراه گیتار خوندن هم بشنوه

صدای پسر انقدر گیرا و لطیف بود که تهیونگ و سر جاش میخ کرده و مجبورش میکرد بدون حرکت اضافه ای فقط اجازه بده گوشاش توسط اون اهنگ نوازش بشن

هارمونی صدای گیتار و صدای پسر که همراه با غم کوچیک و شادی بزرگی بود توجه هر شنونده ایو جلب میکرد

تهیونگ بیشتر از اون طاقت نیاورد و سمت استیج کوچیک کنار بار برگشت و با دیدن زیبایی خواننده زبونش بند اومد

اون یه پسر جذاب بود... پسری با موهای مشکی و لبای هلویی رنگ.. دندون های خرگوشی و مرواریدی که با بیان هر کلمه معلوم میشدن

انقدر محو صدا و زیبایی پسر بود که متوجه برگشتن تام و قرار گرفتن گیلاس سفارشش جلوش نشد

تام که خط نگاهشو دنبال کرده بود تکخندی زد و سعی کرد اون رییس شرکتو به خودش بیاره

_اون پسر خیلی وقته از رییس برای خوندن تو اینجا درخواست میکرد... فکر کنم رییسم بالاخره تسلیم سماجتش شده... البته فکر میکنم بهترین کارو کرده چون مستر کیم هیچوقت اینجوری جذب کسی نمیشه

تهیونگ تک سرفه ای کرد و بعد از برداشتن لیوانش جرعه ای نوشید



روزهای بعدی و بعدیش پرسنل اون بار فکر میکردن رییس کیم مثل همیشه روتینشو برای اونجا اومدن انجام میده اما هیچکس جز تام و خود تهیونگ نمیدونستن که گلوی رییس بزرگترین شرکت شکلات سازی پیش یه پسره اوازه خوان گیر کرده


از کجا معلوم شاید کیم تهیونگ داستان یه روزی شهامت بیان گرایششو به مطبوعات پیدا میکرد و برای قرار گذاشتن از اون پسر درخواست میکرد


#killer

Report Page