Baby

Baby

☁🍃/horror\❄⛄

لباسامو پوشیدم اهنگ گذاشتم و شروع کردم تمرین کردن رقص قرار بود فردا بهم بگن که رقصنده کدوم گروه میشم استرس داشتم دعا میکردم با گروه دختر بیوفتم اون شکلی راحت تر بودم. تا اخر شب همین شکلی رقصیدم و تمرین کردم از شدت خستگی رو زمین پخش شدم و نفس نفس میزدم که همونجا خوابم رفت. با قرار گرفتن دستی رو شونم از خواب پریدم که هانا رو دیدم یکدفعه از خواب پریدم تو سالن رقص خوابم رفته بود

+دختر این همه تمرین میکنی خودتو میکشی اخر سر

+ساعت چنده هانا؟

+هشت صبح 

اوهه باید تا دوساعت دیگه اینجا باشم برای اعلام نتایج از جام بلند شدم وسایلمو برداشتم و با دو از کمپانی زدم بیرون و تا خونه فقط میدویدم. بعد از گرفتن دوش و پوشیدن لباسای خوشگلم به کمپانی رفتم که بچه ها رو دیدم رفتم پیششون

+چطورین بچه ها

+وایی یسناا خیلی استرس دارم بنظرت با کی میوفتم دلم میخواد با تو باهم تو یه گروه باشیم

بهش خندیدم این ارزوی منم بود هانا بهترین دوستم بود و تو رقصیدن خیلی به هم کمک میکردیم. رئیس کمپانی امد و شروع کرد به اعلام نتایج هانا با بلک پینک افتاد منم ارزو میکردم با اونا بیوفتم نفر اخر بودم و تو دلم دعا دعا میکردم گروه دخترونه بیوفتم

_ یسنا به گروه...bts

فکم افتاد هیچ وقت فکرشم نمیکردم دلم میخواست بپرم و همه رو تف مالی کنمدرسته گروه دخترونه نبود اما من یه ارمیه دو اتیشم تازه بایسمم شوگاس اخ پیشی خوشگلم میرم کلی بوسشون میکنم. حواسم به صحبت اقای کیم پرت شد

_خب از امروز همه کاراتون شروع میشه و باید خیلی تلاش کنید شما ها برگزیده هایید پس باید تمام سعیتونو بکنید.

اوه از امروز باید شروع میکردم؟ شت. ساکمو برداشتم و با پسرا به سمت ونی که به کمپانی بیگ هیت میرفت رفتم همه پسر بودن و من فقط تو دنسراشون فک کنم دختر بودم. اینقدر ذوق داشتم که دلم میخواست هنجرمو پاره کنم. بالاخره رسیدم و من به سمت سالن تمرین پرواز کردم وقتی دیدمش دهن هممون باز موند پسرا سوت کشیدن خیلی بزرگ و شیک بود.

_هی یسنا پاشو بیا حرکت همیشگیمونو بزنیم پمبه کوچولو

اییی من چقدر حرص میخوردم بهم میگفت پمبه کوچولو دلم میخواست لهش کنم منو لی و هانا از بچگی باهم بزرگ شدیم و لی برام حامی بود به سمتش حمله کردم و پریدم رو شونش شروع کردم کشیدن موهاش و میخندیدم. که دیدم بچه ها ساکت شدن نگاهم به در ورودی افتاد و رو کول لی خشکم زد باورم نمیشد اونا بی تی اس باشن جیغی کشیدم که از رو شونه لی افتادم زمین همه شروع کردن خندیدن نگاهم رو لبخند لثه ای پیشیم موند الهییی من فداش شم پاشم گاز گازیش کنم. وقتی پی دی نیم وارد شد شروع کرد معرفی ما و هر عضو یه دنسر داشت برای خودش اگه با شوگا بیوفتم همین الان میرفتم و شلوار پی دی نیمو پایین میکشیدم و بوس روی اون چیز کوچیکش میزدم اخخخ اگه من با شوگا میوفتادم دو روزه حاملش میکردم. از این افکار منحرفانم خندم گرفت.شروع کرد خوندن اعضا

_تهیونگ و جوسون

_شوگا و لی 

نههههه امکان نداشتت ای خر پدسگگگ نه من میخواستم با شوگا باشم ای خدااا

_یسنا و جونگکوک. جونگکوک چون سنتره باید با تنها دختر دنسر برقصه باید خیلی سخت تمرین کنین چون چشم همه رو شماست.

ای خدااا من نمیخوام چشم همه رو من باشه من شوگولیمو میخوام بهمون رقص جدید رو دادن خیلی سخت بود ینی قشنگ خورد شدن استخونامو حس میکردم تا شب تمرین کردیم. بقیه خدافظی کردن و رفتن ولی من هنوز تو یه تیکه رقص مشکل داشتم و شب عمرا خوابم میبرد شروع کردم تمرین کردم هر بار اون قسمتو اشتباه میرفتم از شدت خنگی خودم محکم کوبیدم تو پیشونیم و رو زمین نشستم سرمو گرفتم بین دستام که با صدای یکی از به عقب برگشتم

_چرا اینجایی 

کلافه موهامو به عقب دادم 

+اون تیکه رقصو نمیتونم برم خیلی سخته همش گیج میشم 

_خب کمکت میکنم بهتره باهم تمرین کنیم

اهنگو پلی کردم و شروع کردیم به رقصیدن به اون تیکش که رسید دست کشیدم و به جانگکوک نگاه کردم خیلی محشر انجام داد. خاک تو سرت یسنا. به سمتم نگاه کرد و رفت اهنگو قطع کرد امد جلو 

_خب ببین این قسمت این شکلی 

شروع کرد رقصیدنش و توضیح دادنش که عین این مونگولا داشتم نگاش میکردم بهم نگاه کرد و خندش گرفت

_موشک که نمیخوای هوا کنی این شکلی نگاه میکنی بچه

+والا از موشک هوا کردنم سخت تره اون موقع فقط یه فندک میگیری زیر موشک خودش میره ولی این...

_برقصش 

+چی

_اینی که رفتمو برو 

شروع کردم رفتنش که نوچ بلندی گفت امد جلو و بهم گفت باهاش برم منم شروع کردم رقصیدنش عقب کشید و نگام کرد اولشو خوب رفتم ولی موقعی که باید دستمو میبردم بالا و شروع میکردم حرکت کردن نتونستم برم امد نزدیک 

_اون حالتو بگیر

حالتو گرفتم که دستمو گرفت و یکم بالا بردش سرمم یکم کج کرد و کمرمو گرفت که لرزیدم

_حالا اروم تکون بخور

وقتی انجامش دادم از شدت ذوق جیغ کشیدم 

+وایییی تونستمممم بالاخره تونستممم یوهووووو ایول جانگکوککک پسره خوب رفتم جلو و لپشو کشیدم 

+بیا از اول بریم 

شروع کردیم رقصیدن و اون قسمتو بالاخره یاد گرفتم وقتی اهنگ تموم شد بغل هم بودیم که کنترولم از دست دادم و افتادم روش اونم که توقع نداشت افتاد زمین موهام ریخته بود رو سینش سریع بلند شدم 

+اوممم...بهترع بریم فردا بازم تمرین داریم بای بای کوک

_فعلا 

برگشتم عقبو یه ابرومو بالا دادم

+راستی این موقع شب اینجا چیکار میکردی 

پرو تو چشام زل زد و گفت

_یاا میزنمتا برو ببینم منو باز خواست میکنع

چند وقتی میشد که صبا با بچه ها تمرین میکردیم و شبا منو جانگکوک تیکه های سختو باهم میرفتیم تا بتونیم حسابی عالی انجامش بدیم بالاخره روز کنسرت رسید خیلیی استرس داشتم اولین کنسرتم بود حسابی سکسی شده بودم با اون لباس تور مانند قرمز بالاخره رفتیم رو استیج و عالی اجرا کردیم مگه از پسرای من توقع دیگه ای داشتین فقط این جانگکوک مارموزم از هر موقعتی استفاده میکرد و بدن لخت منو لمس میکرد یادم باشه گوششو بکشم تا بفهمه من برای شوگولیمم ولی خدایی خیلی این کوک سکسیه اگه به من باشه میگیرم همینجا میکنمش باز من منحرف شدم این همه نیاز و منحرفی اخر منو به فنا میدع از استیج خارج شدیم و رفتیم لباس عوض کردیم وقتی برگشتم همه در حال خندیدن بودن از پشت لی دستشو گذاشت رو شونمو رو به همه گفت 

_یالا پاشین باید جشن بگیریم 

همه پریدن هوا و رفتیم سمت کلوپ اینقدر رقصیدیم و مشروب خوردیم من کلا اون وسط داشتم خودمو جر میدادم اینقدرم خورده بودم مست شده بودم سر میز بودیم و هیچی نمیفهمیدم نگاهم رو رونای کوک بود پدسگ عجب چیزی داشت چرا تا الان نفهمیده بودم اینقدر خوبن لعنتی موقع رفتن بود و اصلا تو این دنیا نبودم لی قبل از من رفته بود و الان حتی نمیدونستم با کی باید برم اصلا خونم کجا بود 

_هوم یسنا تو با کی میری

+اوممممم

یه قدم لنگ زدم نمیتونستم وایسم کوک منو گرفت

_من میرسونمش بچه ها شما برید 

منو برد سمت ماشینش و تو ماشین نشستم اومد ماشین حرکت کرد 

_خونت کجاست یسنا 

نگام رو روناش بود

+عجب رونایی داری لعنتی چرا تا الان نفهمیده بودم

با تجعب بهم نگاه کرد که یه لبخند اسکولی تحویلش دادم

_ نگفتی خونت کجاست

خودمو رو صندلی خوابوندم و زمزمه کردم

+نمیدونم 

کلافه دست کشید تو موهاش با تکونای ماشین خوابم برد که با احساس به بغل کشیده شدنم توسط کسی بیدار شدم ولی چشامو باز نکردم میدونستم کوکه هنوز مست بودم ولی یه عطشی برای داشتن کوک داشتم که روانیم داشت میکرد منو گذاشت رو تخت قبل از اینکه بلند شه لبامو گذاشتم رو لباش و شروع کردم مکیدن لباش خواست جدا شه که نذاشتم و نشوندمش رو تخت دستم جا جای بدنشو لمس میکرد شل شدنشو حس کردم عقب کشیدم خما تو چشاش نگاه کردم 

+میخوامت کوک

_یسنا الان تو مستی نمیف.....

انگشتمو گذاشتم رو لباش 

+هیششش....کوک میخوامت

شروع کردم بوسیدن لباش بعد از چند دقیقه منو بلند کرد و گذاشت تو پاهاش و شروع کرد بوسیدنم اون موقع فقط میخواستم حسش کنم دستمو به روناش رسوندمو فشار دادم خمار نگام کرد

_خیلی ازشون خوشت امده نه؟

+لعنتی خیلی خوبن 

_یه چیز بهتر بین اونا هست بیبی 

منو خوابوند و امد روم لباسامو در اورد و چند تا از دکمه هاشو باز کرد به سمتم امد و شروع کرد مارک کردن گردنم دستش روی سینم نشست و از رو سوتین فشارش داد که اه کشیدم این جری ترش کرد بیشتر گردنمو میمکید دستم رو دکمه هاش نشست و لباسشو در اوردم و سینشو لمس کردم دلم میخواست کبودشو کنم جامو با کوک عوض کردم لباشو بوسیدم و رفتم سمت گردن خوشبوش و لیسی بهش زدم که اهی کشید و چشاشو بست حسابی تحریک شده بود اینو از عضو سفت شدش زیرم حس کردم به سمت سینش رفتم و زبونمو دورانی دور نوکش کشیدم دوباره اه کشید

_اه خیلی خوبی اوممممم

دستم به زیپ شلوارش رسید و بازش کردم و دستمو داخل شورتش بردم و فشاری به دیکش دادم دیگه تحمل نکرد جامونو عوص کرد شلوارشو با باکسرش در اورد امد روم سوتینمو باز کرد و شروع کرد خوردنش اه و نالم بلند شده بود و هیچی جز اونو نمیخواستم

+کوک میخوامت میخوام حست کنم...اه

بازبونش لیسی به شکمم زد که کمرمو بلند کردم با حس خیسی زبونش رو عضوم چشامو بستم شورتو از پام در اورد و شروع کرد خوردن عضوم ناله هام کل خونه رو برداشته بود حتی توجه نمیکردم الان کجام زبونشو داخلم کرد که جیغی کشیدم

+با چیز بزرگتری پرش کن لعنتیی

عضوشو تو دستش گرفت و رو ورودیم تنظیم کرد با یه ضربه واردم کرد که جیغ کشیدم و لیزی خونو بین پاهام حس کردم این اولین سکسم بود عضوم داشت اتیش میگرفت توانایی این حجمو نداشت خیای درد داشتم

ناخونامو تو پشت کوک فشردم لاله گوشمو به لب گرفت و مکید 

_اه... خیلی تنگی دختر

اومی کشید و بعد از چند دقیقه که بهش عادت کردم شروع کرد حرکت کردن اول درد داشتم ولی بعدش لذت بردم ناله هام شروع شد و اونم تند توم حرکت میکرد با اه بلندی به اوج رسیدم و چشامو بستم اونم شدت ضربه هاشو زیاد کرد و داغیشو داخلم حس کردم امد روم و اروم گفت

_حالا مال من شدی 

از شدت خستگی نفهمیدم چیشد و خوابم برد

Report Page