Archive

Archive


از میان آرشیو

درسهای اعتصاب عمومی 16 مرداد 

(مرداد 1384)

 صلاح مازوجی


 اعتراضاتی که به دنبال یورش وحشیانه نیروهای رژیم در 18 تیرماه به جمعی از جوانان شهر مهاباد و قتل و شکنجه سبعانه یکی از آنان آغاز شد، به سرعت شهرهای دیگر کردستان را فراگرفت. اعتراض مردم مهاباد به قتل شوانه سید قادری ابتدا به شهرهای سردشت، اشنویه و پیرانشهر، سرایت کرد و با وقفه ای کوتاه شهرهای سنندج و سقز نیز به این اعتراضات پیوستند. خیزش مردم شهرهای کردستان از زمین و هوا مورد یورش نیروهای سرکوبگر رژیم قرار گرفت و دهها نفر کشته و زخمی شدند.

این اعتراضات که صحنه های پرشوری از نفرت و خشم فروخورده مردم کردستان از حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی را به نمایش گذاشت کلیه عناصر یک مبارزه خودجوش و خودانگیخته را در خود داشت. هر چند در اینجا نمی توان از عنصر خودبخودی صرف صبحت به میان آورد، و در خودانگیخته ترین اعتراضات هم می توان عنصر عمل آگاهانه را مشاهده کرد، بویژه در جامعه ای که مردم آن سالهاست زندگی حزبی را از سر می گذارنند، خواه ناخواه، در این مواقع تحت تاثیر احزاب و نیروهای سیاسی قرار می گیرند. با اینحال آنچه روشن بود عنصر رهبری آگاهانه کنترل این اعتراضات را در اختیار نداشت، و این اعتراضات مستقل از دخالت احزاب و نیروهای سیاسی، تداوم داشت و هر روز یکی از شهرهای کردستان را در بر می گرفت.


فقدان رهبری آگاهانه در این اعتراضات را می توان، در ناهماهنگی اعتراضات مردم شهرهای مختلف، در محدود ماندن این اعتراضات به محله های معینی از شهرها و روشهایی که در جریان این اعتراضات اتخاذ می شد را به وضوح مشاهده کرد. اعتراضات این دوره اگر چه همه شهرهای کردستان را در بر گرفت و این خود نشانه همبستگی مبارزاتی مردم کردستان در مقابل رژیمی بود که اعتراض به سرکوب را باز هم با سرکوب جواب می دهد، اما ناهماهنگی و ناهمزمانی این اعتراضات در شهرها، عدم سازمانیابی این جنبش اعتراضی را نشان می داد. ناهمخوانی شعارها و مطالباتی که در این اعتراضات مطرح می شد باز هم از غیبت رهبری آگاهانه در این دوره از اعتراضات حکایت می کرد. در این اعتراضات در غیاب یک ارزیابی درست از توازن قوای موجود میان مردم و رژیم، از شعار مرگ بر جمهوری اسلامی تا خواست معرفی و مجازات عاملین جنایت در مهاباد و آزادی دستگیر شدگان و لغو حکومت نظامی مطرح می شد.


سرنگونی جمهوری اسلامی اگر چه بخشی از استراتژی جنبش انقلابی مردم کردستان و شعار هر جریان انقلابی است، اما تا زمانیکه جنبش انقلابی در کردستان به اندازه کافی صفوف خود را فشرده و منسجم نکرده است و تا زمانیکه جنبش کارگری در ابعاد سراسری با ایجاد تشکلهای توده ای و با صف مستقل خود به میدان مبارزه سیاسی نیامده و به محور دیگر جنبشهای آزادیخواهانه در ایران تبدیل نشده است، خواست سرنگونی رژیم نمی تواند به شعار تاکتیکی روز و شعار هر راهپیمایی و اعتراضی در کردستان تبدیل شود، طرح نابهنگام این شعار می تواند مانع گسترش و توده ای شدن این مبارزات شود. در شرایطی که هنوز زمان نبرد نهایی فرانرسیده است نباید بار سنگین پیروزی انقلاب در ایران را به تنهایی بر دوش جنبش انقلابی کردستان انداخت و صدای انقلاب ایران را در کردستان تضعیف کرد.


در جنبشهای خوبخودی همواره این امکان وجود دارد که رژیم با بکار بستن شگردهای مختلف مانع توده ای شدن اعتراضات مردم شود. در اعتراضات دوره اخیر، پاره ای از گزارشات حاکی از آن بود که بعضا خود عوامل رژیم و لباس شخصیها بوده اند که حمله به بانکها، و شکستن در و پنجره ها را شروع کرده اند و ممکن است در این میان جوانان پرشوری هم پیدا شوند که بدون اینکه از نقشه رژیم اطلاع داشته و یا از عواقب کار خود آگاه باشند همین روشها را دامن بزنند. هدف رژیم از اعمال این روشها جلوگیری از توده ای شدن این اعتراضات است. زمانی که حمله به بانکها و مراکز دولتی شروع می شود رژیم تلاش می کند که بلافاصله این اعتراضات را به خشونت بکشاند و جنگ و گریز را به مردم تحمیل می کند، در حالی که نقطه قوت این اعتراضات در توده گیر شدن آن است رژیم با تحمیل این روشها و به خشونت کشاندن آن در همان لحظات اول اعتراضات و تجمع مردم را پراکنده می کند. 


در شرایط کنونی مردم یک شهر را نمی توان به یک تظاهرات و راهپیمایی کشاند که از همان لحظات اول با حمله به بانکها و جنگ و گریز شروع می شود. اما ممکن است دهها هزار نفر از مردم یک شهر را با طرح شعارها و خواستهایی که مقبولیت اجتماعی دارد به خیابانها سراریز کرد، و رژیم جمهوری اسلامی را به طور واقعی تحت فشار سیاسی قرار داد و توازن قوای مناسبتری را برای ادامه این اعتراضات به رژیم تحمیل کرد. پا به میدان گذاشتن سازمانیافته و با برنامه مردم یک شهر و برپایی تظاهرات و اعتراضات دهها هزار نفری نه تنها سرکوب این حرکات را برای نیروهای رژیم دشوار می سازد، بلکه نیروهای رژیم را دچار تزلزل می کند و انسجام آنها را برهم می زند. تردیدی نیست زمانی که خشم توده های مردم به اوج خود می رسد و هر تک مبارزی قدرت و شجاعت همه مبارزین را در وجود خود می بیند و روزهای قیام توده ای نزدیک می شود، در دل این مبارزات اوج یافته که خصلت نمای ذاتی هر انقلابی هستند، اقداماتی صورت می گیرد که خارج از کنترل می باشد. به مراکز نظامی دشمن حمله می شود، ممکن است دهها موسسه دولتی بر سر مزدوران رژیم خراب شود، اما تمام بحث بر سر این است، روشها و اقداماتی که در زمان اوج گیری مبارزات مردم صورت می گیرد نباید به شکل روتین اعتراضات و مبارزات روزمرده مردم در مرحله کنونی تبدیل شود. 

رژیم جمهوری اسلامی در این دوره با آگاهی به خودجوش بودن، پراکندگی و بی سازمانی اعتراضات، برای سرکوب آن به گردآوری نیرو پرداخت و یک مبارزه فرسایشی را به مردم تحمیل کرد. مبارزات مردم که هر روزه از شهری به شهری سرایت می کرد را وحشیانه مورد یورش قرار داد و به خون کشانید و صدها نفر را دستگیر و روانه بازداشتگاهها کرد. ادامه این روند می توانست به شکست و سرخوردگی مردم در مبارزاتشان بینجامد، پدیده ای که برای جنبش انقلابی مردم کردستان زیانبار بود و می توانست برای یک دوره مبارزات مردم کردستان را با رکود روبرو سازد. این روند می بایست متوقف شود، ورق را می بایست برگرداند، نمی بایست گذاشت یاس و نومیدی بر فضای سیاسی کردستان سایه افکند.

مردم شهرهای کردستان بعد از سه هفته جانفشانی و مبارزه پرشور، احساس سرگردانی می کردند، به رهبری نیاز داشتند، در این شرایط تنها ابراز همدردی، تحلیل اوضاع، پند و اندرزهای رهبرمابانه کار ساز نبود. در چنین شرایطی تنها یکی رهبری که حساسیت اوضاع را به درستی دریابد و یک اقدام شجاعانه می توانست این روند را تغییر دهد. 

 

فراخوان به اعتصاب عمومی

 رهبری کومه له که از همان 18 تیر روند اوضاع در شهرهای کردستان را تعقیب می کرد، با شناختی که از حساسیت اوضاع داشت تمام مشغله فکریش این بود که با چه اقدامی و اتخاذ چه تاکتیکی جلو این روند که می توانست به یاس و سرخوردگی مردم منجر شود را بگیرد و کاری کند که مردم در پایان یک دوره از مبارزه و رودرویی با نیروهای دشمن نه تنها مایوس نشوند بلکه احساس غرور و پیروزی کنند.

رهبری کومه له تا زمانیکه شهر سنندج هنوز به اعتراضات این دوره نپویسته بود، فراخوان به یک حرکت سراسری و عمومی را زودرس می دانست. تنها زمانی که شهر سنندج به این اعتراضات پیوست و از پیوستن آن به حرکت سراسری در کردستان اطمینان حاصل شد، ایده فراخوان به یک اعتصاب عمومی و سراسری در کردستان در رهبری کومه له شکل گرفت. اما این تازه اول کار بود و هنوز به تردیدها پایان نداد، تردیدها بسیار واقعی بودند. 


کومه له با این ابزارهای تبلیغی ناکارا و ضعیفی که در اختیار داشت چگونه می توانست ایده فراخوان به اعتصاب عمومی را به میان میلیونها تن از مردم کردستان ببرد..؟ رادیو ماهواره ای کومه له بر روی مجموعه هاتبرد به دلیل نیمه کاره ماندن تدارک فنی هنوز کار خود را آغاز نکرده بود، رادیوهای کومه له و صدای حزب کمونیست ایران که روی موج کوتاه برنامه پخش می کنند زیر فشار سنگین پارازیت دشمن کارایی لازم را نداشتند، و همه می دانیم که سایتهای اینترنتی هنوز ابرازهای تبلیغی توده گیری نیستند، تردیدی هم نداشتیم که رادیوهای فارسی زبان بی.بی.سی و فرانسه و شبکه های تلویزیونی کوردسات و کوردستان تی.وی که در ایران رادیوهای پرشنونده و کانالهای پربیننده ای هستند، سیاست سکوت مطلق را در برخورد به فراخوان کومه له به اعتصاب عمومی در پیش خواهند گرفت، این پیش بینی درست بود و فقط روژ تی.وی در یکی از برنامه های خبری خود اعلام کرد که سازمان کردستان حزب کمونیست ایران_کومه له برای روز شانزدهم مرداد فراخوان اعتصاب داده است. 


با این همه ساعت 2 بامداد روز سه شنبه 11 مرداد که تصمیم به اعلام فراخوان اعتصاب عمومی در روز 16 مرداد گرفته شد، همه تردیدها جای خود را به عزم و اراده راسخ رهبری کومه له برای سازماندهی این حرکت تاریخی داد، بلافاصله متن فراخوانهای کومه له تهیه شدند. بر سر مطالبات این اعتصاب هیچ مناقشه ای درنگرفت. رهبری کومه له اعتصاب عمومی را در شرایطی که شهرهای کردستان شدیدا میلیتاریزه بودند مناسب ترین شکل ابراز این اتحاد و همبستگی می دانست. در تعیین زمان اعتصاب عمومی دو فاکتور اساسی در نظر گرفته شد، یکی اینکه نمی بایست از وقایع شهرهای کردستان زیاد فاصله بگیریم، دوم اینکه فرصت کافی برای به راه انداختن یک کمپین تبلیغی و سازماندهی این حرکت تاریخی را در اختیار داشته باشیم.

اعلام فراخوان عمومی به اعتصاب به سرعت در جامعه کردستان انعکاس پیدا کرد. در روزهای پنجشنبه، جمعه و شنبه سه روز قبل از اعتصاب عمومی دهها و شاید صدها هزار نسخه از فراخوانهای کومه له و اوراق تبلیغی مربوط به فراخوان اعتصاب عمومی در سطح شهرهای کردستان پخش شدند. توان سازماندهی و حجم تبلیغاتی که در این چند روزه انجام گرفت صرفا با ظرفیت، وسعت و دامنه تشکیلات کومه له در داخل شهرها قابل توضیح نیست، واقعیت این بود کومه له در شرایطی به یک نیاز اجتماعی و به نیاز مبارزه توده های مردم کردستان پاسخ داده بود که احزاب و نیروهای سیاسی دیگر حتی از درک آن نیز عاجز مانده بودند و همین واقعیت بود که نیروی توده های مردم کردستان را در ابعاد اجتماعی به حرکت درآورد.


در بسیاری از شهرها به ابتکار فعالین کومه له و با همکاری جوانان پرشور و مردم آزاده کمیته های تدارک 16 مرداد تشکیل شدند و تدارک و سازماندهی این روز را در دستور کار خود قرار دادند. شهرهای کردستان یکی بعد از دیگری خود را برای اعتصاب عمومی 16 مرداد آماده می کردند. به ابتکار فعالین کومه له و بکار افتادن مکانیسمهای ارتباطات و سازماندهی توده ای از 2 روز قبل از اعتصاب عمومی هماهنگی وسیعی در بین شهرهای کردستان ایجاد شده بود. مردم شهرهای کردستان بدون اینکه خستگی یک ماه مبارزه فرسایشی و جنگ و گریز با نیروهای دشمن را به روی خود بیاورند به استقبال روزی می رفتند، که در آن عزم و ارده و اتحاد و همبستگی خود را در مبارزه علیه جمهوری اسلامی نشان دهند. روز 15 مرداد همه نشانه ها و شواهد حاکی از آن بود، که مردم کردستان برای یک اعتصاب عمومی و هماهنگ خود را آماده کرده اند. فردا روز اعتصاب عمومی است، در همه کردستان، کومه له اعتصاب عمومی اعلام کرده است، این جملات کوتاه بر سر زبانها روان بود و دهان به دهان می گشت.

اعتصاب عمومی 16 مرداد امری قطعی شده بود، اما شهرها هنوز از تب و تاب باز نایستاده بودند. در شهر سنندج آخرین تلاشها برای به اعتصاب کشاندن شهر در جریان بود. در جریان پخش فراخوانها و اوراق مربوط به این اعتصاب زانیار آشیان جوان پرشور سنندجی مورد اثابت گلوله دژخیمان سرمایه قرار گرفت و جان باخت و نامش برای همیشه با 16 مرداد و تاریخ مبارزه مردمی ستمدیده عجین شد.


برای روز 16 مرداد یک شبکه وسیع خبرنگاری توده ای سازمان یافته بود. بنا به تصمیم رهبری از آنجا که خطوط تلفنی در این روز تحت کنترل شدید اداره اطلاعات رژیم بودند، به منظور حفظ امنیت رفقای حرفه ای و تشکیلاتی در داخل شهرها، جمعی از رفقای تشکیلات علنی بطور سازمانیافته و منظم با همه شهرهای کردستان در ارتباط بودند.

صبحگاه روز 16 مرداد وقتی که شهرهای کردستان از خواب بیدار شدند همه در اعتصاب فرو رفته بودند، و از جنب و جوش روزهای عادی خبری نبود.


اولین تماسها با شهر سقز برقرار شد جایی که انتظار می رفت اعتصاب عمومی هماهنگ تر از هر جای دیگری سازماندهی شده باشد. شهر در اعتصاب کامل بود، دکان و مغازه ها بسته بودند، بازار بسته بود، همه کارگاهها تعطیل بودند، محلهایی که کارگران فصلی و بیکار به قصد پیدا کردن کار در آنجاها تجمع می کردند کاملا خلوت بودند، کارگران در همه جا با جیب خالی و با قلبی آکنده از شور و شعف به استقبال فراخوان کومه له شتافتند.

در خیابانهای شهر غیر از نیروهای انتظامی و گاردهای ویژه رفت و آمد مردم عادی و اتومبیلها به ندرت اتفاق می افتاد. در شهر بوکان نیز وضع از همین قرار بود. فقط تعدادی از نانوایی ها و قصابی ها برای جوابگویی به نیازهای ضروری مردم باز بودند، آن هم در کوچه و پس کوچه ها در نقاطی که به سیمای عمومی شهر فرورفته در اعتصاب لطمه ای نزند. شهرهای مهاباد، سردشت، بانه، اشنویه، پیرانشهر و مریوان در هماهنگی کامل با هم و با دیگر شهرها یکپارچه در اعتصاب بودند، همه جا در تعطیلی کامل به سر می برد. در مهاباد به ابتکار سازمان دهندگان اعتصاب، در طول این روز 12 موتور سوار در سطح شهر در رفت و آمد بودند، و مرتبا ضرورت و اهداف اعتصاب را به مردم یادآور می شدند. در سردشت و ربط کمیته تدارک 16 مرداد با موفقیت کار خود را به انجام رسانده بود. اشنویه و پیرانشهر در این روز سازمان یافته و هماهنگ عمل کردند و در این رابطه هیچ کم نیاوردند. خبرها از دیواندره و جوانرود هم خوشحال کننده بودند، این شهرها هم به اعتصاب پیوسته بودند، بخشهای وسیعی از شهر نقده و اورمیه نیز در اعتصاب به سر می بردند. در سنندج مناطق و محله های فقیرنشین از همان ساعت های اول صبح به اعتصاب پیوسته بودند، اما در ساعت 11 قبل از ظهر شهر هنوز حالت نیمه تعطیل داشت، قسمتهای مرکزی شهر هنوز به اعتصاب نپیوسته بودند، پاساژها باز بودند. از ساعت 11 به بعد نقاط مختلف شهر همزمان یا یکی بعد از دیگری به اعتصاب پیوستند، ساعت 2 بعدازظهر همه شهر در اعتصاب فرورفت. این وضعیت در شهر سنندج تا اندازه ای قابل پیش بینی بود. به اعتصاب کشاندن شهری بزرگ مانند سنندج با جمعیتی بالغ بر 700 هزار نفر آن هم با وسعتی که طبقه متوسط در این شهر دارد کار ساده ای نیست.


در تمام روز اعتصاب رژیم اسلامی حکومت نظامی اعلام نشده ای را در شهرهای کردستان به اجرا درآورد و مزدوران رژیم در برخی از محلات شهرها با یورش به خانه ها و ضرب و شتم مردم تلاش کردند تا اعتصاب عمومی مردم را به خون بکشند، اما هوشیاری مردم و بویژه جوانان مانع آن شد که مزدوران رژیم نقشه های خود را پیش ببرند. مردم کردستان فرهنگ مبارزاتی و سیاسی والایی از خود نشان دادند. 

با این وصف اعتصاب شکوهمند مردم کردستان پیروز شد و 16 مرداد به تاریخ جنبش انقلابی مردم کردستان پیوست. 

 

دستاوردهای اعتصاب عمومی

 بر مبنای همه شاخص های عینی اعتصاب عمومی 16 مرداد حرکتی پیروزمند بود. مردم کردستان بعد از یک ماه مبارزه بار دیگر با یک اقدام سراسری و هماهنگ، در زیر حاکمیت سرنیزه و علیرغم کارشکنیهای دوستان دورغین مردم اتحاد و همبستگی خود را در مقابله با رژیم جمهوری اسلامی به نمایش گذاشتند و این دوره از مبارزه را با پیروزی بر دشمن به پایان رساندند و این یکی از مهمترین دستاوردهای اعتصاب عمومی 16 مرداد بود. مردم کردستان از سال 58 تاکنون چنین فرصتی را نیافته بودند.

مردم کردستان با این اقدام شکوهمند خود روندی را که می توانست به شکست و سرخوردگی بینجامد تغییر دادند، و با اعتماد به نفس تمام و با کسب برتری روحی بر دشمن یک پیروزی دیگر را به نام این مردم ستمدیده در تاریخ جنبش کردستان ثبت کردند. 


اگر رژیم جمهوری اسلامی از یک طرف با اعزام هیئت های رسمی به شهرهای کردستان و با تایید جنایات نیروهایش در کردستان، می خواهد در مقابل خواستهای این اعتصاب عمومی شانه بالا اندازد و شکست و رسوایی خود را در مقابل اراده متحدانه مردم کردستان لاپوشانی کند، اما نمی تواند اراده و نیروی متحد و یکپارچه مردم کردستان را وارد معادلات و محاسبات سیاسی خود نکند. جمهوری اسلامی مجبور است در مقابل خواستهای مردم کردستان سر تسلیم فرود آورد.

مردم کردستان با این اعتصاب عمومی که نقطه اوج اتحاد و یکپارچگی آنها در مبارزه با رژیم بود نشان دادند که جمهوری اسلامی احمدی نژاد نمی تواند با میلیتاریزه کردن کردستان و ایجاد فضای رعب و وحشت آنها را از مبارزه برای تحقق خواسته هایشان به عقب براند.


مردم کردستان در این دوره از مبارزات خود نشان دادند که تحت تاثیر تبلیغات بی مایه و استراتژی جریانات ناسیونالیستی که با وعده دخالت امپریالیستی آمریکا می خواهند آنها را در انتظار نگاه دارند قرار نمی گیرند و افق رهایی خود را هر چه بیشتر به نیروی آگاهی، تجربه و مبارزه مستقیم خود متکی کرده اند. 

پیام اعتصاب عمومی کردستان برای مردم مبارز در سراسر ایران و برای همه جنبشهای آزادیخواهانه روشن و امیدبخش بود.

این اعتصاب در ابعاد میلیونی ضرورت و اهمیت سازمانیابی توده ای را به میان مردم برد و ظرفیتهای واقعی جنبش انقلابی کردستان را برای سازمانیابی صفوف خود به وضوح نشان داد. در سالهای اخیر جنبش کارگری کردستان در راه مبارزه برای احقاق مطالبات خود، جنبش زنان در مبارزه علیه موقعیت فرودست زن در جامعه، مبارزه جوانان علیه بی حقوقی های فردی و اجتماعی و مبارزه عمومی مردم کردستان علیه زور و فشار ناشی از حضور نیروهای رژیم در کردستان و برای رفع ستمگری ملی، رهبران و فعالینی را به جلو صحنه مبارزه سیاسی رانده است، که هماهنگی این چهره ها، می تواند پیشروی جنبش انقلابی کردستان را تضمین کند.


این فعالین و رهبران در سازماندهی اعتصاب اخیر نقش چشم گیری ایفا کردند. مردم کردستان می توانند برای سازماندهی و پیشبرد مبارزات خود روی کاردانی و تجارب و از خودگذشتگی این نسل از رهبران حساب کنند.

پیروزی این اعتصاب برای کومه له نیز دستاوردهای عظیمی در برداشت. 16 مرداد به اندازه چندین سال فعالیت آرام و روتین تشکیلات مخفی شهرها کومه له را به میان توده های مردم برد و آشنایی نسل جوان را با کومه له عمیق تر کرد. اگر انشعابات در کومه له و حزب کمونیست ایران این تصور را حتی در میان دوستان بوجود آورده بود که موقعیت اجتماعی کومه له لطمه خورده است، پیروزی این اعتصاب بار دیگر موقعیت کومه له را به عنوان یک جریان اجتماعی و توده ای در کردستان تثبیت کرد. فراخوان کومه له به این اعتصاب و پیروزی آن بار دیگر این واقعیت را به اثبات رساند. که کومه له علیرغم گذشت و برش زمان قاطعیت، ظرفیتهای و سنتهای رهبری و سازماندهی جنبش های توده ای و اجتماعی را حفظ کرده و ارتقا داده است.


به دنبال این پیروزی جمعها و محافل وسیعی از نو با کومه له تماس گرفته و پیوندهایشان را با کومه له فعال کردند.

اما این پیروزی نباید کومه له را سرمست کند. بعد از 16 مرداد انتظارات از کومه له به سرعت بالا رفته و وظایف ده چندان سنگین تری بردوش ما قرار گرفته است. باید به استقبال انجام این وظایف بشتابیم. شبکه ارتباطات سریعتری با داخل باید سازمان داده شود. ابرازهای کاراتر تبلیغی را باید بکار گرفت. کومه له باید مکانیسم های سازماندهی توده ای در شرایط کنونی را به دقت بشناسد، و سیاست عملی خود را در قبال تشکلهای موجود روشن کند.

در شرایطی که خفقان پلیسی به ما اجازه نمی دهد، که تغییر و تمرکزی در سیاست سازماندهی تشکیلات شهرها در جهت پاسخگویی به نیازهای این دوره ایجاد کنیم، کومه له باید با کمک کردن به ایجاد تشکلها و سازمانهای توده ای و ایجاد رابطه معنوی با این تشکلها حضور علنی خود را در شهرها تامین کند. با انجام این وظایف است که پیشروی جنبش انقلابی کردستان و حرکت سوسیالیستی در این جنبش تضمین می شود. 

 

16 مرداد و موضع گیری ها

 فراخوان کمتیه مرکزی کومه له به اعتصاب عمومی و پیروزی شکوهمند این اعتصاب حزب دمکرات و سازمان زحمتکشان را کیش و مات کرد. حزب دمکرات ظاهرا سکوت مطلق در پیش گرفت. در تمام طول 5 روزی که کومه له سرگرم پیشبرد کمپین تبلیغی و سازماندهی اعتصاب عمومی 16 مرداد بود، سایت رسمی حزب دمکرات عملا مهر و موم شده و رادیوی این حزب به دلیل اشکالات فنی از فعالیت باز ایستاده بود. البته بنا به گزارشات فعالین کومه له از شهرهای مهاباد و بوکان، هواداران پر و پا قرص این حزب از کارشکنی در پروسه سازماندهی اعتصاب کوتاهی نکردند.


سازمان زحمتکشان از حزب دمکرات بسیار فراتر رفت، دبیرخانه این سازمان طی اطلاعیه رسمی ( اطلاعیه شماره 14 دبیرخانه این سازمان به تاریخ 14 مرداد 1384 ) تلویحا از مردم خواست که در این اعتصاب شرکت نکنند و سپس عمر ایلخانی زاده یکی از رهبران این جریان در مصاحبه رادیویی بر همین موضع گیری تاکید کرد و بدین وسیله ضدیت خود را با فراخوان کومه له به اعتصاب رسما اعلام کردند و هواخواهانشان را در داخل حول همین سیاست و موضع گیری برای کارشکنی در پروسه سازماندهی اعتصاب بسیج کردند.


اما در ارزیابی از این سیاست و موضع گیری حزب دمکرات و سازمان زحمتکشان اشتباه است اگر فکر کنیم که این دو جریان غافلگیر یا دچار اشتباه تاکتیکی شده اند. غافلگیری و بن بست سیاسی این دو جریان استراتژیک است. این دو جریان منزوی از جنبش های اجتماعی در جامعه و بی اتکا به جنبش توده ای در کردستان، مدتهاست در تلاشند تا برای رسیدن به اهدافشان سیاستها و پروژه های خود را با استراتژی آمریکا در منطقه انطباق دهند. اینها در انتظار روزی لحظه شماری می کنند که آمریکا موضع فعال تری در قبال جمهوری اسلامی در پیش گیرد و یا پروژه ای مشابه پروژه کردستان عراق را در کردستان ایران برای آنها به اجرا درآورد. رهبران این دو جریان یکی با "درواندیشی" در این توهم به سر می برد که در طرح امپریالیستی خاورمیانه بزرگ جایی هم برای مشارکت دادن آنان در قدرت سیاسی در نظر گرفته شده است، دیگری از آن خوشحال است که در آخرین دیدارهایش با کارکنان وزارت خارجه آمریکا موفق شده است آنها را متقاعد کند که در ایران یک جنبش اصیل برای دمکراسی وجود دارد. 


موضع گیری این دو جریان در قبال فراخوان کومه له به اعتصاب عمومی و سراسری در کردستان در انطباق با همین استراتژی انتظار بود. مردم کردستان با مبارزات خود در این دوره که اعتصاب عمومی نقطه اوج آن بود این استراتژی جریانات ناسیونالیسم کرد را در ابعاد اجتماعی نقد کردند. این استراتژی هیچ ربطی به جنبش توده ای در کردستان ندارد و شکست و آن محتوم است. سیاست عملی و موضع گیری این دو جریان برای رهبری کومه له کاملا پیش بینی شده بود.

تقریبا همه سازمانها و احزاب و جریانات چپ ایران از فراخوان کومه له به اعتصاب عمومی پشتیبانی کردند و بدون شک ابراز این همبستگی و انعکاس آن در ارگانهای تبلیغی کومه له برای فعالین این تشکیلات و مردم کردستان بسیار دل گرم کننده بود. اما در فرهنگ سیاسی چپ ایران در بسیاری مواقع میان موضع گیری سازمانی و اتخاذ تاکتیک سیاسی فعال جابجایی صورت می گیرد. در این مقطع زمانی جنبش انقلابی کردستان، به عمل سیاسی و فعال چپ ایران برای جلب پشتیبانی مردم سایر نقاط ایران نیاز داشت.

در این میان حزب کمونیست کارگری_حکمتیست که از فراخوان کومه له به اعتصاب عمومی پشتیبانی کرد اما در خاتمه با متکی کردن تحلیل هایشان بر این کذب محض که گویا "کومه له در ابتدا برای سازماندهی این حرکت به احزاب ناسیونالیست کرد مراجعه کرده است" مأیوسانه تلاش کردند از نقش کومه له و اهمیت این حرکت تاریخی بکاهند تا بلکه از این راه بتوانند رادیکالیسم شعار گونه خود را اندکی بیشتر "تعمیق" بخشند.

برگرفته از جهان امروز شماره 1


Report Page