Arcane

#p1

کارینا :

کفش مخصوص رقص باله‌ـم رو برداشتم و توی کیف گذاشتم.

امروز دقیقاً روزی بود که سالها منتظرش بودم...

آزمون رقص باله !!

برای اینکار وقت زیادی گذاشته بودم، چون درخواست مادرم بود.

مادری که سالها پیش بخاطر من از پدرم جدا شد و تنها از من مراقبت کرد !

مادرم دستم رو گرفت و چشماش رو بست :

کارینا، تو میدونی که هر انتخابی کنی حمایتت میکنم اما مطمئنی که میخوای باله رو انجام بدی ؟

- اوه مامان، من با تمام وجودم دوستش دارم تو هم همینطور.

مادرم سری تکون داد و کلید خونه رو برداشت.

کسی محکم به در میزد، تمام بدنم از ترس لرزید اما کم نیاوردم.

- مامان شما برو توی اتاق خودم حلش میکنم...

مادرم با کمی خجالت، رفت.

نفس عمیقی کشیدم و در رو باز کردم !

با همون دو آدم همیشگی رو‌به‌رو شدم. چشمام رو یک بار باز و بسته کردم.

- چی شده ؟ مگه بهتون نگفتم پول رو تا شنبه بهتون میدم !

+ اوه بیبی گرل، ما تا اونموقع صبر نداریم. میدونی که ؟!

- من الان آزمون دارم، اگه این آزمون رو ببرم بهم پول میدن و منم پول شمارو پس میدم.

مردی که دستش توی جیبش بود گفت :

باشه ما توی خونه همراه مادرت میمونیم تا تو پول رو برامون بیاری ! عااا راستی مادرت خونه‌ـس ؟!

- خواهش میکنم برین، خودم براتون میارم پول رو.

مرد لبخند خبیثی زد و من رو کنار زد .

بدون هیچ رحمی داخل خونه شد و روی مبل کوچیکمون نشست.

+ کجاست مادر قهرمانت !! نمی‌بینمش

- به تو هیچ ربطی نداره

+ باز یادت رفت اینکه توی خیابون نخوابید به من بستگی داره ؟! اگه به من بود که تا الآن تورو با خودم برده بودم، اما میدونی چیه ، خیلی دل رحمم.

مادرم از اتاق بیرون اومد و سیلی محکمی به صورتش زد.

- چطور جرعت میکنی به دخترم همچین حرفی بزنی ؟!

+ هه، دختر جون با این کار مادرت ضمانت نمیکنم تا فردا زنده بمونید

آروم نفس کشیدم و سعی کردم لکنت نگیرم.

- خواهش میکنم بذار من و مادرم بریم، من باید توی این آزمون شرکت کنم !!

+ من و مادرت اینجا میمونیم، تو تنها برو اما باید قبل از ساعت 2 پول رو بیاری وگرنه دیگه مادرت رو نمی بینی !