روحانی روی لبۀ تیغ نیست
شورای سردبیریروحانی از چه راهی میرود و مواظب چه باید باشد؟ این پرسشی است که اگر به درستی به آن پاسخ داده نشود، بزودی برخی فعالان سیاسی مدعی اصلاحطلبی و پیروان آنها او را سکه یک پول خواهند کرد و به آغوش اقتدارگرایانی خواهند انداخت که اهمیت نمیدهند برای اثبات درستی توهمات ایدئولوژیک خود دمار از گرده مردم درآید. چه کرده که مدعیان تازهاش او را افتاده به دام تندروها میدانند و تندروها برایش کف میزنند؟
از ایستادگی در مقابل ایالات متحده حرف زده و به خاطر آن خواستار وحدت شده و ... دیگر چه کرده؟ گفتهاند ممکن است کسی مثل قالیباف را به دولتش راه دهد. سرداری که آیندهای در سوریه برای خودش نمیبیند به خاطر اشاره به بستن هرمز برایش کف زده...
در مقابل اینها خیلی دستاوردها را هم میتوان در هفتههای اخیر برای روحانی برشمرد و بعد کفههای ترازوی این رئیسجمهوری اعتدالی را سنجید. مواردی مثل جاانداختن یک گام بیشتر در زمینه شفافسازی فعالیتهای اقتصادی، قبولاندن لزوم پذیرش معاهدات بین المللی، و پس زدن توصیه بگیر و ببند در حوزه اقتصاد از کارهای مثبتی است که طی همین مدت داشته، ولی به اینها اهمیت ندهیم. مهم کارهایی است که کرده و تندروهای آن طرف را به شوق آورده است و تندروهای حذف شده اینطرف را به موضع حقانیت انداخته تا او را سرهنگ، دنباله احمدی نژاد ، واداده در مقابل فشار نمایندگان فرصتطلب مجلس، در سایهٔ ننگ برادر و.... معرفی کنند .
آنها خیلی مشعوفند، ولی موضع تهاجمی روحانی در واقع نسبت به تندروها و سرورانی است که حیات سیاسیشان گندهگوییهای بدون پذیرش مسئولیت است. لازم بوده در زمانی که همه ناظران بیطرف سیاسی و مشاوران همسو با او توصیه به عدم کوتاه آمدن در مقابل ایالات متحده میکنند، او محکم و سازشناپذیر حرف بزند. عقل هم حکم میکند حتی برای زمینهچینی مذاکره احتمالی مخفی یا علنی آینده باید محکم صحبت کرد و در مقابل پیمانشکن ضعف نشان نداد. و باز همین عقل حکم میکند برای عبور از بحران سیاسی که ترامپ مسببش بوده و بحران اقتصادی که از حکومت ناشی شده، رئیسجمهور منادی وحدت و یکپارچگی سیستم باشد.
در واقع روحانی تا این لحظه کاری خلاف مشی یا ناخوان با مواضع قبلیاش نداشته که شایسته این هجمه غیرعقلانی از سوی مدعیان همراهیاش باشد. استقبالی که تندروهای آن طرف از او کردهاند بسیار مشروط است. برداشت کیهان به عنوان دستگاه مانیتورینگ و اعلام موضع تندروها این است که "چند سخنرانی اخیر رئیس جمهوری از تغییراتی در ادبیات او حکم میکند" چرا که او از "لزوم ایستادگی و عدم تسلیم مقابل آمریکا و حفظ عزت ملی" حرف زده است، اما این پیکان تبلیغاتی تندروها معتقد است باید روحانی را راستی آزمایی کرد، زیرا از این حرفها قبلا هم گفته و بعداً طور دیگری عمل کرده است .
روش راستیآزمایی کیهان خیلی مهم و معنادار است و باید هم اصلاحطلبانی که حالا به روحانی "گیر" داده اند و هم خود روحانی، به آن توجه بسیار نشان دهند. مشروح راستیآزمایی از این قرار است:
"منتقدان دلسوز مایلند بیش از گذشته با دولت همراهی و همدلی کنند. با وجود این روحیه مثبت، بعضاً نشانههایی نگرانکننده از دولت صادر میشود. اکنون چهار بزنگاه برای صداقتسنجی وجود دارد: «عبرتاندوزی یا اصرار بر اجرای یکطرفه برجام با سه دولت بدعهد اروپایی»، « توقف یا پیگیری اجرای انتظارات خسارت بار FATF با وجود حمایت علنی غرب از گروههای تروریستی»، «ساماندهی فضای مجازی و پیامرسانها که به اذعان دولتمردان، معبر نفوذ دشمن در شبیخون اقتصادی و امنیتی شده، یا کارشکنی مقابل این ساماندهی» و «تداوم یا تغییر روند فعلی سوءمدیریت اقتصادی». نوع رفتارها در این چهار حوزه، به قضاوت ناظران درباره میزان جدیت ادبیات رئیسجمهور جهت میدهد."
کاملا روشن است از روحانی چه میخواهند. مورد اول بیربط و تحصیل حاصل است چرا که بقا در برجام سیاست کلان وبنیادین نظام است و نه تصمیم روحانی. مورد دوم هم توافق نظام است و البته طبق دستور از بالا باید پوشیده عمل شود (محمود صادقی دیروز خبر تائید را داد). مورد چهارم بدبختی جمعی نظام اسلامی است که چهل سال است در آن به غلط غلت میزند: سوءمدیریت اقتصادی بیماری مادرزاد این جمهوری است از همان روزی که متعهدان نمازشبخوان بر متخصصان نامتظاهر به شریعت ترجیح داده شدند. بنابراین تنها شرط واقعی راستیآزمایی تندروها و به قول کیهان "صداقتسنجی " روحانی شرط سوم است: "همراهی کن جامعه را سرکوب رسانهای و محروم از اطلاع رسانی کنیم، اینترنت را ببندیم، و ارتباط مردم را با هم و با جهان قطع کنیم تابه ما ثابت شود با ما همرنگ شدهای". (کیهان همانجا نوشته "شرط اول اتحاد یکرنگی است") مساله پیش رو و مانع آنها برای بنا کردن تازهترین نوع استبداد در قرن بیستویکم همین است: راهی برای برگرداندنندن جامعه به ۴۰ سال پیش. جامعهای که تنها راه خبرشدنش از دنیا دستگاه تبلیغات حکومت است. اگر روحانی این کار را برایشان بکند او را روی سر حلواحلوا میکنند و البته به وقتش از آن نوع سازشهایی که در نامگذاریاش تخصص یافته اند .
میتوان به دوستانی که این روزها روحانی را زیر ضربه گرفتهاند توصیه کرد صبر کنند روحانی به این شرط سوم تن دهد، بعد اورا بیندازند به زیر چرخ ارابه بیرحم تاریخ، یاحتی داخل چرخ گوشت. تا قبل از آن، خطاست هر نوع گسست در حمایت از او و گرفتنش زیر لگد قلم.
اما مهمتر از منتقدان تازه روحانی، هشیاری خودش است. هرچند واضح است او دیگر به رأی مردم نیازی ندارد، و بلکه به تائیداتی برای حفظ جایگاه خود در نظام نیازمند است، اما آنقدر عاقل و آبزیرکاه هم هست که بداند آینده نظام در مالکیت استبدادطلبان دارای گرایش میلیتاریستی، سلطه جویی امنیتی، و مداخلهجو در منازعات نامربوط به ملت ایران نیست . بنابراین، بیشتر احتمال دارد زیر بار بند سوم راستیآزمایی کیهان نرود.
به این ترتیب اگر قرار است همراهان اصلاحطلب او حرف مفیدی برایش بزنند، آن حرف این است که مواضعش را در زمینه حقوق مسلم مردم، حاکمیت متساوی قانون، حمایت از آزادی اطلاعات و شفافیت، بند آوردن مسیر رانتهای حکومتی، نگه داشتن نظامیان در خارج از عرصه سیاستورزی و رویکرد مسالمتجو با تمام جهان محکمتر بیان کند و روی آنها بایستد.