آمدن، بالیدن و رفتن عادل ها، محصول عملکرد اتاق فکر صدا و سیما است

آمدن، بالیدن و رفتن عادل ها، محصول عملکرد اتاق فکر صدا و سیما است

فاروق نجم الدین



خدای نکرده فکر نکنید که از همان اول دارم از نوعی توطئه حرف می زنم و یا اینکه عادل را همدست مدیریت قلمداد می کنم... خیر.

رفتن او حاصل کشاکشی طولانی در مدیریت سیما است و در یک عبارت می توان گفت که امری تصادفی نیست. یک روزی باید این تسویه حساب رخ می داد و این برخورد صورت می گرفت.

اما اگر اینطور باشد، پس چرا اساسا مدیریت سیما امثال عادل را به برنامه ها می آورند و حتی به آنها پروبال می دهند؟ فراتر اینکه دیده شده که مدیریت سیما در شدیدترین شرایط از عادل حمایت کرده و او را لانسه کرده است. عادل چند بار، خصوصا در دوره احمدی نژاد تا آستانه رانده شدن از سیما رفت اما هر بار، لابی ها نتیجه داد و کفه به نفع او برگشت، بدون انکه خودش نقشی خاص در این توازن ایفا کرده باشد. آیا این موضوع صرفا به خاطر وجود باند و یا مدیری خاص (مثلا پورمحمدی) بود که زورش به باند مقابل چربید؟ تا اندازه ای آری اما این تمام ماجرا نیست.

از سوی دیگر این تصور به وجود آمده که عادل فردوسی پور در تمام این مدت خار چشم مدیریت سیما بوده و مدت ها پیش باید او را کنار می زدند. حال اگر نتوانستند چنین کنند، به خاطر محبوبیت او و توانایی های حرفه ای او بوده است! به نظر من چنین تصوری از اساس غلط است. مدیران سیما تابع گروه های فرادستند و اگر تصمیمی برای عزل مجری خود بگیرند، لحظه ای درنگ نمی کنند و عواقب ان اصلا برای انها اهمیت ندارد.

با این شرایط، آمدن و رفتن مجریانی نظیر عادل، چه تفسیری دارد؟

به نظر من مدیریت سیما یا به عبارت بهتر اتاق فکر سیما، صرفنظر از اشخاص، از یک زمانی به بعد سیاستی متفاوت در گزینش مجریان برای برنامه های خاص در پیش گرفته اند. نتیجه این سیاست این بود که شماری از مجریان جوان و توانمند به سیما جذب شدند و موجب جذب مخاطب بیشتری برای ان برنامه های خاص شده اند. این تجربه موجب شد که مدیران پروبال بیشتری به این مجریان بدهند و حتی مجالی به وجود اوردند تا این دسته از مجریان، جلوه ای چالشی به برنامه های خود بدهند. مدیریت سیما حتی خوشش می امد که مردم فکر کنند فلان مجری چگونه فلان وزیر را به چالش کشید یا مثلا به قول بعضی ها «با بولدوزر از روی فلان مقام عالیرتبه رد شد». گاه پیش امده است که مقامی مانند جنتی انهم در نماز جمعه شدیدا یک مجری (رامبد جوان) و برنامه اش (خندوانه) را به باد انتقاد بگیرد اما مدیران سیما خونسرد به کار خود ادامه دادند و برنامه با همان مضمون «چالشی» ادامه یافته است. این موضوع نشان می دهد که مدیران سیما بی گدار به اب نزده بودند و می دانستند که دارند چه می کنند.

حتما یادتان هست که رشید پور مدت ها از مجری گری کنار گذاشته شده بود. علتش هم معلوم بود اما مدیران دوباره او را بازگرداند. او میدانست که چرا او را دوباره فراخواندند و به همین خاطر بود که گاه بی پروا «با بولدوزر از روی فلان مقام، گاه دولتی و گاه غیر دولتی رد می شد».

خدای نکرده فکر نکنید که منظورم «آلت دست خواندن» این دست مجریان است... خیر. منظورم این است که مدیران سیما با تجربه خاص خود توانستند جهتگیری افکار عمومی را بخوانند و با تولید برنامه های دارای نمای چالشی، زمینه ای مناسب برای به دست گرفتن افکار عمومی فراهم کنند. واضح است که این قبیل برنامه ها به زمینه های محدود ورزشی، سرگرمی، استیل زندگی و ....اختصاص پیدا کرده و هیچگاه به حوزه سیاسی و مذهبی راه پیدا نکرده است. در حوزه سیاسی اجرای برنامه ها حتی در برنامه های چالشی به افرادی چون یامین پور سپرده می شوند. انجا دیگر جای آزمون و خطا نیست.

ضمنا مدیران سیما این ازادی عمل را در شرایطی به این دست از مجریان داده اند که می دانند در هر زمان میتوانند این برنامه را جمع و جور کنند و حتی کاسه و کوزه را بر سر همان مجری نگونبخت بشکنند. ماجرای جشنواره فجر پارسال را که حتما یادتان هست؛ آنجا که حاتمی کیا به سر تا پای رشید پور گلاب پاشید و از تریبون جشنواره پایین امد. اقای عسکری هم تمام توهین ها را قورت داده و حق را به جانب او داد. رشیدپور هم برنامه «حالا خورشید» را ادامه داد و انگار نه انگار. اینجا دیگر صلاح نبود که او «از روی کسی رد شود» بلکه ترجیح ان بود که به کوچه فرعی به نام «علی چپ» برود چرا که این خطر در پیش رو بود که بولدوزرش به پارکینگ منتقل شود.

باز تکرار می کنم این بدان معنی نیست که مجریانی مانند عادل، رشیدپور، حیدری (خبر) و ... صرفا یک آلت دست هستند و مدیران سیما هر وقت خواستند فتیله انها را پایین خواهند کشید و انها تمکین خواهند کرد!... خیر، تاکید می کنم که انها جایگاه فعلی خود را از رهگذر دغدغه های مردمی خود به دست اورده اند. در عین حال حضور انها در این موقعیت، محصول رویکرد مدیران بوده است. مدیران، بنا به تجربه خود، چنین فضایی را ایجاد کردند و انها، ابی برای شنا یافته و مهارت خود را نشان داده اند.

تا انجا که به عادل و شرایط کنونی بازمی گردد، به اعتقاد من مدیران سیما مطلقا از بابت رویکرد چالشی عادل در برنامه 90 نرنجیده اند و از این بابت او را را کنار نگذاشته اند. پیشبینی من این است که این برنامه همین فردا پس فردا با همین مضمون انتقادی از سر گرفته خواهد شد. حتی ممکن است تندتر هم بشود . بعید هم نمی دانم که سکان برنامه 90 مجددا به عادل فردوسی پور سپرده شود. این هم نوعی گزینه برای اتاق فکر صدا و سیما است. چه اشکالی دارد که مردم حس کنند حرفشان به کرسی نشسته و مجری محبوب و منتقدشان، برنده این رقابت شده است؟

البته سیاست مدیران سیما اگرچه در طول این چند سال جواب داده اما بی هزینه هم نبوده و در اینده هم نخواهد. شرایط ممکن است در یک ان دگرگون شود و سرکنگبین سیما صفرا فزاید.

با این حساب واقعا معلوم نیست که مدیران سیما به چه دلیل خاصی این مقطع را برای برکناری عادل انتخاب کرده اند. شاید عده ای از فرادستان، خوششان نمی امده که یک نفر به فوق ستاره، ان هم با عمقی مردمی، تبدیل شود. بالاخره فوق ستاره ها چه در عالم هنر و چه در عالم ورزش، همانقدر که سودمند، هزینه هایی را هم به سیستم تحمیل می کنند. شاید چنین صلاح دیده شده که فوق ستاره ها مدت به مدت جایگزین شوند.

در عالم سیاست ضرب المثلی هست که فلانی سوپاپ اطمینان است. باید دانست که سوپاپ اطمینان اگرچه بحران را در درون دیگ سبک می کند اما بوی ان قطعا تمام اشپزخانه را فراخواهد گرفت و کدبانوی ان اشپزخانه را به درد سر خواهد انداخت.


Report Page