A,A

A,A

Join Channel


نگاهش رو به سیاهی که پسر درگیرش بود داد و اروم قدم هاشو سمتش برداشت

هیچوقت نمیتونست چیزی جز سیاهی از اون پسر ببینه

اونقدر از سیاهی پسر پر شده بود که حتی گاهی اوقات خودش رو هم پر میکرد

اما اون جوری بود که هیچوقت با پس زدن های پسر متوقف نمیشد و بار ها و بار های برای داشتن اون تلاش میکرد

حتی میشه گفت تلاش هایی که تهش به گریه ها و گوشه گیری های خودش ختم میشدن


_گلوی دختر زیرش رو محکم فشار داد و با چنگ زدن به پوسی خیش شدش کل دیکش رو واردش کرد

دختر بخاطر ورود یهویی دیک بزرگ پسر به عضو باکرش جیغی کشید که گلوی خشک شدش رو به تیکه ای تیغه تبدیل کرد

ضرباتش رو محکم و عمیق توی سوراخ دختر میکوبوند‌ و بی نوا لب های دختر رو برای گرفتن ناله های بیشتر ازش گاز میگرفت

هردوشون از حس عجیبی که بینشون بود لذت میبردن اما پسر تنها چیزی که حس میکرد حس نیازش به ارضا شدن بود و دختر نیازش به عشق...

Report Page