V125

V125

امیر محسنی

نویسنده: امیر محسنی


آقای آرمان امیری در مطلبی تحت عنوان «هشداری نسبت به سیاست زدایی از امر سیاسی» با استناد به نامه بهاره هدایت به فرهاد میثمی، مطالبات میثمی را غیرسیاسی تلقی کرده و بر ضرورت معنابخشی به آن تاکید کرده است. نویسنده کنش واجد معنای امر سیاسی اخلاقی را حائز دو شرط اساسی دانسته است. شرط اول قابلیت تکثیر عمومی داشته باشد. شرط دوم معطوف به مطالبات مسأله مند شده ی سیاسی باشد.


در مطلب پیش رو با فرض قبول دو شرط مذکور نشان می دهم که استدلال آقای امیری نادرست است و با همین شروط هم می توان کنش های میثمی را کاملا سیاسی دانست.


اگر اعتصاب غذای میثمی مطابق استدلال نویسنده قابلیت تکثیر عمومی نداشته باشد، می‌توان نشان داد به همان اندازه زندانی شدن زندانیان سیاسی هم قابلیت تکثیر عمومی ندارد. به بیان منطقی منبعث از شرط اول، کنشی می‌تواند واجد معنای امر سیاسی اخلاقی دانسته شود که قابلیت تکثیر عمومی داشته باشد اما از آنجا که زندانی شدن افراد به موجب فعالیت‌های سیاسی اعتراضی مثلا از جنس فعالیت‌های بهاره هدایت، نوعی محرومیت و آسیب زدن به خود تلقی می شود در نتيجه زندانی شدن بهاره هدایت که به موجب فعالیت‌های سیاسی‌اش صورت گرفت قابلیت تکثیر عمومی ندارد لذا اساسا فعالیت‌های سیاسی‌اش هم همینطور قابلیت تکثیر عمومی ندارد و در نتیجه فاقد معنای امر سیاسی است.


حال می توان از نویسنده پرسید که به چه دلیل نقطه عزیمت را بجای اعتصاب غذای میثمی، فعالیت‌های سیاسی اعتراضی نگیریم؟ در شرایط کنونی که تقریبا هر عمل سیاسی اعتراضی حتی از جنس خشونت پرهیز هزینه‌های زیادی از جمله زندان را به کنشگر تحمیل می‌کند، مطابق این نوع از استدلال، باید کلیه فعالیت‌های سیاسی اعتراضی را تعطیل کرد. البته همه‌ی اینها با فرض زندان معمولی و بدون هرگونه فشارهای جانبی است که در این حالت بطریق اولی قابلیت تعمیم پذیری ندارد و چه کسی است که نداند زندان فقط بخشی از فشار و محرومیت است.


در خصوص شرط دوم نویسنده مطالبه میثمی را در حد نیاز و در نتیجه غیرسیاسی تلقی کرده که باید تبديل به مطالبه سیاسی شود. نویسنده برای اثبات این ادعا فرض می کند که اگر بهاره دست از اعتراض بردارد به راحتی از زندان آزاد خواهد شد و در نتيجه نیاز به اعتصاب غذای میثمی با اینهمه رنجی که به خود وارد می کند نیست. فرض درونی استدلال این است که آزادی زندانیان در هر حالتی همسان بوده و ارزش برابر دارد. لذا اگر فرضا بهاره متعهد شود که فعالیت‌های سیاسی اش را برای همیشه کنار بگذارد و یا همراستا با سیاست‌های حکومت فعالیت سیاسی کند و از زندان آزاد شود با حالتی که حکومت بر اثر اعتصاب غذای میثمی و متعاقب آن فشار افکار عمومی به ناچار بهاره را آزاد کند، هم ارزش است.


اگر اینگونه است می توان از آقای امیری پرسید چرا در اینصورت پیشنهاد ندهيم که بهاره و همقطارانش بطور کامل از فعالیت سیاسی اعتراضی دست بکشند و مانند کثیری از مردم خوش و خرم در کنار خانواده زندگی کنند که در این حالت نه آزاری به خود می رسانند و نه امثال میثمی را گرفتار اعتصاب غذا می کنند. نویسنده نگران انحراف و مصادره کنش میثمی است ولی به خروجی استدلال خود دقت نمی کند که در بهترین حالت تماشاگری بجای کنشگری است. به زعم من مساله اصلی نه تقلیل مطالبه به نیاز بلکه «سطح مطالبه» است. اقای امیری به نوعی از میثمی درخواست می کند که سطح مطالباتش را ارتقا دهد والا کیست که نداند کل این فرایند سیاسی است. متن به اشتباه، مساله سطح مطالبه را به دو گانه نیاز - مطالبه فروکاسته و کنش میثمی را غیرسیاسی قلمداد کرده است حال آنکه اگر مطالبات اعلامی برآورده شود دستاورد بزرگی برای میثمی و طرفداران مشی مبارزه خشونت پرهیز خواهد بود.


حال که این یادداشت را تکمیل می کنم خبر آزادی میثمی اعلام شده است. نمی دانم که برنامه میثمی برای اعتصاب غذایش در بیرون از زندان چیست، اما هر چه که باشد ضمن آرزوی سلامتی کامل امیدوارم به همه خواسته هایش برسد.

Report Page