NSFW 🔞
@Vminkook_Famiilyوارد خونه که شد با دیدن بههم ریختگی خونه باعث شد اخم کوچیکی بکنه و آهی از روی ناچاری بکشه!
وقتی بوی توت فرنگی شدیدی داخل بینیش پیچید نالهای کرد و به سمت جایی که حدس میزد رفت.
دم ورودی آشپزخونه ایستاد و به موجود خرابکاری که داشت بین توت فرنگیها خودش رو غرق می کرد خیره شد.
روی تیشرت سفید توی تنش رد قرمزی و صورتی توتفرنگیها مونده بود.
- تهیونگیییی، اومدی؟
جیمین وقتی دیدش با سرعت خودش رو به سمت تهیونگ رسوند و خودش رو توی بغل تهیونگ انداخت.
- هی چیم لباسام...
تهیونگ غر ریزی زد که جیمین محکمتر بغلش کرد و بعد از بو کردنش نالهای کرد و گفت:
- چیمی ولت نمیکنه!
تهیونگ لبخندی زد و بلندش کرد و بغلش کرد با حس دم هایبرید لبخندش عمیقتر شد.
- چیمی چرا همه جارو بهم ریختی؟
جیمین با صورت ناراحت دستی به گوشهاش کشید که گوشهای سفید رنگش حالا کمی صورتی شده بودن.
- چون از صبح دلم تهیونگی میخواست اما نبود...
بعد با گونههای سرخ رنگش ادامه داد.
- چیمی کوچولو هم درد میکرد!
و بعد با اخم گفت:
- اینا تقصیر خودته، اگه بودی اینجوری نمیشد!
تهیونگ میدونست هایبریدش داره بالغ میشه و این حالتها براش عجیبه بخاطر خجالت و در همون حال دستوری بودن لحنش خندهی بلندی کرد و به سمت اتاقشون راه افتاد و گفت:
- اول تمیز میشی بعد همه چی رو درست میکنم...
به سمت دستشویی رفت دست و صورت و حتی گوشهای هایبریدش رو تمیز کرد و روی تخت گذاشتش و کت خودش رو درآورد و به همراه تیشرت هایبرید داخل سبد گوشهی حموم انداخت.
برگشتنش به اتاق مصادف شد با دیدن صحنهای که باعث شد عضوش داخل شلوارش سخت بشه.
جیمین روی تختش دراز کشیده بود و کمی لگنش رو بالا داده بود و داشت خودش رو انگشت میکرد و نالههاش اتاق رو پر کرده بود.
- تهیونگی...
با ناله گفت و خمار به تهیونگ خشک شده نگاه کرد، گونههای هایبرید هالهای از رنگ صورتی به خودش گرفته بود و اسلیک از سوراخش ترشح میشد.
صحنهی روبهروش تمام مقاومتش در برابر جیمین رو شکوند.
- فاک چیمی...
تهیونگ به سمت هایبرید رفت و پاهاش رو بیشتر باز کرد و انگشتهای جیمین رو از داخل سوراخش در آورد و دستهاش رو بالا سرش قفل کرد. زبونش رو روی سوراخ هایبرید کشید که باعث قوس کمر هایبرید و نالهی بلندش شد و بدون توجه به هایبرید شروع به خوردن سوراخ و اسلیکش کرد، اسلیک هایبریدش مزه توتفرنگی میداد و باعث میشد عقلش رو از دست بده.
وقتی تونست دل از سوراخش بکشه روی تخت نشست و هایبرید رو بلند کرد و گفت:
- چیمی میتونی شلوار تهیونگی رو در بیاری؟
هایبریدش مطیعانه شلوار رو باز کرد و همراه شلوار باکسر مرد کمی پایین کشید که دستهای تهیونگ دورش حلقه شدن و بالا کشیدنش، با حس عضو تهیونگ روی سوراخش و بین لپهای باسنش نالهای کرد و گفت:
- آه تهیونگی این حس خوبی داره.
تهیونگ بوسهای روی گونهی رنگ گرفتهی هایبریدش زد و بعد آروم خودش رو وارد سوراخ هایبرید کرد، جیمین دستهاش رو به شونههای تهیونگ تکیه زد و آخی از درد کمی که حس کرد گفت. بخاطر اسلیکی که ترشح کرده بود درد زیادی رو حس نمیکرد. دمش رو تکونی داد و ناله کرد.
- آهه این خیلی حس خوبی داره تهیونگی.
گوشهاش بخاطر لذت و هیجان تکونی خوردن و تهیونگ با دیدن حالتهای هایبریدش لبخندی زد و نالهی بمش رو رها کرد و حرکتی به لگنش داد گفت:
- به تهیونگی کمک کن حسش بهترم میشه چیمی.
هایبرید به حرف تهیونگ گوش داد و خودش رو روی ته بالا پایین کرد و با حس لذت و بیشتر خواستنش حرکاتش رو تندتر کرد و گردنش رو عقب داد و تهیونگ هم مشغول مکیدن و خوردن گردن هایبریدش شد و با حس نزدیکی خودش از هایبرید بیرون کشید و با انگشتهاش مشغول به فاک دادن سوراخ هایبرید شد در نهایت هایبرید با جیغ کوتاهی روی انگشتهای تهیونگ اومد و سوراخش دور انگشتهای تهیونگ تنگتر شدن و همین باعث شد تهیونگ هم روی شکم جفتشون کام بشه.
تهیونگ با ملایمت هایبرید رو بلند کرد و همونطور که سمت حموم میرفت بوسهای روی پیشونی جیمین گذاشت و آروم گفت:
- دوستت دارم چیم چیم.
جیمین با خجالت گفت:
- منم دوست دارم تهیونگی.
-Kaf