98

98


سلام دوستان. فایل کامل رمان قبلیم تو این کانال هست . ممنون میشم حمایتم کنین #ملودی

https://t.me/mynovelsell

98 

بدنمو مماس بدنش نگه داشتو داد زد 

- اون یه بچه بی گناهه تو مادرشی 

دستمو گذاشتم تخت سینه اش

هولش دادم عقب

انتظار نداشتم عقب بره

اما رفتو تونستم نفس بکشم

مثل خودش داد زدم

- اون یه موجود خونخواره نه بچه بی گناه 

بوروس با تاسف برام سر تکون دادو گفت 

- موجود خونخوار !!!! اون یه بچه عادیه ...

هنگ نگاهش کردم

داد زدم

- دروغ میگی اون یا ابر خوناشامه تام بهم گفت 

بازم با تاسف برام سر تکون داد

اومد جلو بازومو گرفتو گفت 

- اون یه بچه عادیه کیت ... میخوای تمام کتاب هایی که وجود داره رو بگرد و بهون

اون عادیه اما قابلیت تبدیل شدن به ابر خوناشامو داره 

فقط به بوروس نگاه کردم

صداش آروم تر شده بودو گفت 

- بهت که گفتم خوناشام ها تبدیل میشن به دنیا نمیان 

تنم داغ شد

یهو حس پشیمونی بدی پیدا کردم

دستمو گذاشتم رو شکمم

ناخداگاه اشکم ریختو گفتم

- بوروس ... من الا آماده زایمان و بچه دار شدن نیستم 

بوروس منو کشید تو اون بغل بزرگشو گفت 

- نترس ... درستش میکنم

خواستم بپرسم چی که خود بوروس گفت

- دیگه بهش فکر نکن ... غذاتو بخور میخوام ببرمت یه جایی 

با چشم های اشکی نگاهش کردم که بوروس گفت 

- یه چیزایی در مورد مادرت پیدا کردم

Report Page