98

98


یه سینه امو تودستش فشرد و وزنشو انداخت روم 

لبمو بوسید و دکمه شلوارمو باز کرد 

چشمامو بستم و خودمو سپردم به دستای محمد 

دستش وارد شلوارم شد نوک سینمو نرم بوسید و رفت سراغ اون یکی سینم 

دستشو از شرتم رد کرد 

پاهاموباز تر کرد 

بلند شدشلوارشرتمو باهم بیرون آورد 

اتاق تاریکه تاریک بود ولی بازم خجالت میکشیدم

پاهامو بستم محمد بین پام نشست پاهامو باز کرد انگشتشو نرم بین پام کشید 

لب گزیدم که صدام در نیاد 

لبه های واژنمو باز کرد انگشتشو چند بار بین پام چرخوند 

حسابی خیس و لزج شده بود 

سرشو خم کرد بین پام و تابه خودم بیام زبونشو عمیق روی واژنم کشید 

لبمو گاز گرفتم و آهمو خفه کردم 

دستم بین موهاش فرو رفت 

محمد تند زیونشو بین پام تکون داد 

نفسام تند شدو با ناله به اوج رسیدم 

محمد پیشونیم رو بوسید 

بین پامو تمیز کرد پتو کشید روم و گفت برم سرویس و برگردم 

یکم ک حالم جااومد لباس پوشیدم و دوباره دراز کشیدم 

کنارهم خوابیدیم و محمد گفت

-...صبح باید برم کلانتری 

+...میخوای بیام؟ 

-...میرم اگه لازم بود میام دنبالت 

بحدی خسته بودم که زود خوابم برد 

صبح با رفتن محمد بیدار شدم و دوباره خوابیدم 

چند روز گذشت محمد از متین شکایت کرد 

متین باز اومد داد و هوار که زنمو بردی شکایتم میکنی 

امااینبار هرچقدر تلاش کردو درو باز نکردیم و فقط زنگ زدیم به پلیس

Report Page