98

98


گمراهی:

توگلو خندیدم و گفتم

-...چیکار میکنی؟

+...دیشبو جبران میکنم 

مانتومو باز کرد 

دستشو ازیقم رد کرد و سینمو کامل تومشتش فشرد 

-...سایزت۸۵ هست؟

+...نه ۸۰ 

-...حالا خیلیم فرقی نمیکنه که 

نوک سینمو کشید

اهه توگلویی گفتم 

از روی کابینت پرید پایین

روبروم وایساد و گفت توبرو بالا 

نشستم روی سنگ کابینت 

سریع شلوارمو تا زیر زانوم کشید پایین 

پاهامو باز کردو زبونشو بین پام کشید 

انقدر بدنم توهمین چند لحظه داغ شده بود که مطمعن بودم زود ارضا میشم 

زبونشو تند روی واژنم چرخوند

انگشتشو روی خیسی بین پام کشیدو فرو کرد داخل 

همزمان با زبونش انگشتشم بین پام چرخوند 

نفسام تند شد 

داشتم ارضا میشدم 

یلحظه صدای چرخیدن کلید توقفل درو حس کردم 

شلوارم تا زانوم پایین بود 

دکمه های مانتون باز بودودیلابین پام مشغول بود 

در خونه باز شدو از جا پریدم


دیلا انگار تازه متوجه شد 

من رفتم عقب شلوارمو کشیدم بالا و به محض اینکه دکممو بستم 

عماد اومد داخل اشپزخونه 

فرصت نشد خودمو چک کنم 

نگاهش بین منو دیلا چرخیدوگفت سلام 

ما که هنوز شوک بودیم 

یهو هردو باهم سلام کردیم 

اروم خندیدو گفت

-...مزاحم شدم؟

دلم میخواست بگم آره اونم خیلی بدموقع 

اما بجای من دیلا گفت 

+...نه داشتیم ناهار میخوردیم 

عماد رو به من گفت

-...معرفی نمیکنی؟


+...البته...دوستم دیلا...پسرعمم عماد 

باهم دست دادن 

عماد رفت تواتاق 

دیلا سریع نگام کردو گفت

+...خیلی بد موقع اومد 

-...اره لعنتی اگه یه دقه دیرتر اومده بود تموم شده بود 

+...بریم توحمام ادامه بدیم؟ به بهونه ی نشون دادن خونه به من؟

Report Page