96

96


#نگاریسم 

۹۶

برگشتم سمت سعیدو گفتم

- وای نه من اصلا اهل رقص نیستم 

اما نذاشت برم و گفت

- استاد اینجاست وایسا ببینم 

دیگه وسط سالن بودیم.فضا رقص کم بود اما دورمون کلی آدم بود

انگار مهمونا دو برابر شده بودن

قلبم اومده بود تو دهنم 

سعید با نیش باز دستمو ول کرد و یه قدم عقب رفت 

یه آهنگ هندی شروع شد 

لعنتی ها هر آهنگی داشتن. 

آهنگش آشنا بود و حدس میزدم مال یه فیلم هندی قدیمی باشه 

سعید عقب تر از من ایستاد و رو به بقیه گفت پاشین

نیما بلند گفت

- سعید پاچان اومده 

همه زدن زیر خنده 

لبمو گاز گرفتم

من همیشه اون ته مه ها بودم.تو سیل جمعیت. کسی که سعی داره دیده نشه .

اما الان این وسط بودم

تو ذهنم داشتم مرور میکردم.لباسم چطور به چشم میاد

موهام چی 

نکنه پشت موهام وز شده باشه.

نکنه لباسم تو تنم بد وایساده باشه

هر لحظه داشتم مضطرب تر میشدم که یهو آهنگ اصلی شروع شد و سعید و بقیه شروع کردن به رقص

اونم چه رقصی!

سعید بلند گفت 

یه دست بالا میخوای لامپ عوض کنی

یه دست پائین داره جارو میکنه 

نتونستم نخندم بهش

بعد این حرکت رقص پا رو هم اضافه کرد

بعد قر کمر 

بعد نیش باز و گردن زدن

هر کی میتونست دورمون داشت انجام میداد

یه سریم از خنده رفته بودن عقب 

سعید بلند گفت 

- شما ادامه بدین من برم قسمت اوج

با این حرفش صدای خواننده زن اومد 

ابروهام بالا پرید

تا این لحظه من فقط ایستاره بودم.سعید اومد دستمو گرفتو چنان منو کشید که پرت شدم تو بغلش 

تا نگاهش کردم بدون ول کردن دستم هولم داد عقب، چرخیدم و ازش فاصله گرفتم.

درست مثل این فیلم هندیا

ملت پخش زمین شدن 

خودم خنده ام بند نمی اومد

سعید آروم اومد دورم

همچنان دستامون قفل هم بود

پائین موهامو گرفت

بو کرد

قزافه عاشق در خسته در آوردو رو زمین زانو زد 

با پائین دامنم مثلا اشکشو پاک کرد 

جیغ و خنده همه بلند شد 

واقعا نفس نمونده بود 

سعید نگاهم کرد که نیمارو بالا سرش دیدم 

زیر بغل سعیدو گرفتو همون مور که سعید نشسته بود بلندش کردو برد عقب .

بلند گفت 

- بسه نفسمون رفت پسر...

از این حالت نیما و سعید که در حال دور شدن دستشو به سمت من دراز کرده بودو میگفت مره جانا دوباره همه پخش زمین شدیم از خنده

سعید دست کمی از بنفشه تو دلقک بازی نداشت

زود رفتم کنار، پیش مریم و بنفشه که بنفشه گفت

Report Page