مدرسه در دست بچه‌ها | اُرُد زند

مدرسه در دست بچه‌ها | اُرُد زند

گزارش جلسه‌ی اکران

این چهارشنبه به تماشای مستند مدرسه در دست بچه ها نشستیم. این فیلم، مستندی است از نحوه‌ی اجرای طرحی که در دوره‌ی اصلاحات با هدف اداره‌ی مدرسه توسط دانش‌آموزان به اجرا درآمد. هدف آن بود که با سپردن تمام امور مدرسه به دانش‌آموزان، آن‌ها با نقش‌های اجتماعی موجود آشنا شده و با تمرین چنین نقش‌هایی در یک بازه‌ی زمانی مشخص، از آمادگی لازم برای اجرای آن‌ها در آینده برخوردار شوند. خود طرح بدین صورت است که در ابتدا تمام وظایف و مسئولیت‌هایی که در یک مدرسه وجود دارد، مشخص می‌شود، سپس هر دانش‌آموز، برای پذیرش هر کدام از آن‌ها ثبت نام می‌کند و پس از رد و تأیید صلاحیت داوطلبین توسط کادر مدیریتی مدرسه بر اساس امور انضباطی، افرادی که تأیید صلاحیت شده باشند به تبلیغ و ارائه برنامه‌هایشان می‌پردازند. سپس با رأی‌گیری از تمامی افراد مدرسه، مسئول هر کدام از مناصب انتخاب می‌گردد. در انتها نیز، منتخبین در دو روز پیاپی کنترل امور مدرسه را در دست می‌گیرند. 

اشاره شد که چنین طرح‌هایی بر مبنای ایده‌های دموکراتیک و مشارکتی و با هدف افزایش مسئولیت‌پذیری و اعتماد به‌نفس کودکان، آشنا شدن آن‌ها با مناسبات جامعه‌ی بزرگتر و آمادگی برای پذیرش نقش‌های درون جامعه، به اجرا درآمدند. 

اما مسأله آن است که ایده‌ی مشارکت بسیار مبهم است. در واقع تمامی مناسک حکومت‌های توتالیتر نیز بر پایه‌ی مشارکت اکثریتی توده‌‌های مردمی بنا شده بودند. مهم‌تر از نفس مشارکت، پاسخ به این مسأله است: مشارکت در کدام ساختار و کدام مناسبات؟ ساختاری که بر اساس سلسله‌مراتب قدرت و حذف و طرد گروه‌های مختلف جامعه شکل گرفته یا ساختاری که بر پایه قدرت و مشارکت یکسان تمامی گروه‌ها عمل می‌کند.

اما ساختار مدرسه کدام است؟ پیش از پاسخ به این پرسش لازم است که نگاهی به تبار آموزش همگانی بیندازیم. «آموزش همگانی از نظر تاریخی مربوط به دوران روشن‌گری و انقلاب صنعتی است و مانند سایر پدیده‌هایی که زاییده‌ی مدرنیته هستند، یک سرشت دوگانه دارد، از یک طرف یکی از ارزش های مدرنیته برابری انسان‌ها و ذی‌حق بودن انسان‌هاست و از طرف دیگر یک انقلاب اقتصادی بزرگ در آن زمان داشت اتفاق می‌افتاد و نیاز به نیروی کار ماهر به وجود آمده بود.

از منظر تاریخی دست‌های پنهان بازار و صنعت کمک بسیاری به گسترش آموزش همگانی کردند. اما چرا؟ ۱- چون این‌ها نیروی کار نسبتاً ماهر نیاز داشتند ۲- آن نظام آموزشی قبلی که مبتنی بر آموزش کودکان توسط خانواده های‌شان بود دیگر برای نظم صنعتی و اقتصادی جدید کارآمد نبود، برای این که آن نظم صنعتی و اقتصادی مثلاً بر تولید انبوه مبتنی بود ولی آموزش سنتی و قواعد سنتی آموزش که در خانواده‌ها وجود داشت این امکان را نداشت که بتواند این نیروی کار را تربیت و فراهم کند و یک بخش دیگرش هم به این دلیل بود که آن آموزش سنتی امکان دست‌چین کردن بهینه‌ی افراد برای قرار دادنشان در جایگاه‌های مشخص نظام صنعتی و اقتصادی را نداشت.»

حال می‌توان مدعی شد که مدرسه نهاد اصلی برای سرکوب دانش‌آموزان است. ساختار مدارس برای یادگیری دانش‌آموزان طراحی نشده است و در عوض سرکوب آن‌ها را دائمی می‌کند. مدارس آنها را از یکدیگر جدا می‌کند و به آنها یاد می‌دهد که بخشی از نظام سرمایه‌داری و جامعه سرکوب‌گر باشند. مدارس تبعیض نژادی، طبقاتی و جنسیتی را تقویت می‌کنند و ابزاری مهم برای استعمار هستند. بسیاری از معلمانی که در مدارس کار می‌کنند، به دانش‌آموزان اهمیت می‌دهند و خواستار زندگی خوبی برای آن‌ها هستند، اما به‌دلیل آن‌که در این سیستم سرکوب‌گر به خوبی حمایت نمی‌شوند به عاملین سرکوب کودکان بدل می‌شوند. باید به‌یاد داشت که نه دانش‌آموزان مشکل مدارس هستند و نه معلمان. مشکل، سیستم سرکوب‌گر است. 

 در ساختاری که جایگاه‌ها و نوع کنش‌گری و قدرت افراد با توجه به جایگاه‌شان از پیش مشخص است، اجرای چنین طرح‌هایی برای مشارکت‌گیری از کودکان، تنها به درونی‌کردن هر چه بهتر سلسله‌مراتب سرکوب و طبیعی جلوه دادن چنین مناسباتی کمک می‌کند. ساختار همان است، فقط افراد عوض شده‌اند. در چنین شرایطی نمی‌توان از کودکان انتظار داشت در این مدت زمان کم (۲ روز) به پی‌ریزی نظم نوینی بپردازند و تنها می‌توانند همان نظم موجود را بازتولید کنند. در طول فیلم صحنه‌های بسیاری هست که دانش‌آموزان انتخاب شده برای برقراری نظم و مدیریت هر چه بهتر مجموعه، از همان تهدیدها و تنبیه‌های معمول مانند اخراج از کلاس، کسر نمره انضباطی و ... استفاده می‌کنند.

اگر گمان کنیم چنین طرح‌هایی بر مبنای ایده‌های مشارکتی اجرا شده‌اند، آن‌گاه می‌توان نتیجه گرفت که در رسیدن به هدفشان شکست خورده‌اند. اما باید مراقب بود، چرا که باید به‌خاطر داشت هدف نه مشارکت بلکه طبیعی جلوه دادن نظم موجود است. مشارکت تنها پوششی است برای پنهان کردن سلسله مراتب سرکوب موجود.

Report Page