92

92


92 

کلیدو پرت کردم سمت عثمان  

شیخ احمد داد زدو با عصبانیت به سمت عثمان حمله ور شد  

از زبان عثمان : 

من واقعا کشش این حجم از اتفاقات برای یک روز رو نداشتم  

هانا. عمه. آیه . پدرم ... 

پدرم واقعا دیوانه شده بود 

نیمخواست بپذیره اینهمه سال برادرش بهش دروغ گفته 

نمیتونست قبول کنه آیه و این پسر حقیقت هستن 

داشت از حقیقت فرار میکرد 

برای همین به هانا گفتم درو قفل کنه 

این کارم برای پدر خیلی سنگین بود 

با دادو عصبانیت به سمتم حمله کردو گفت  

- عثمان از ارث محرومت میکنم  

اجازه دادم منو بزنه  

سیلی محکمی به صورتم زدو گفتم  

- باشه ... محرومم کن... منو بزن... منو طرد کن . مثل کاری که با آیه کردی... اما حقیقت مثل خورشیده ... بلاخره مشخص میشه 

خواست سیلی دیگه ای بهم بزنه اما با این حرفم دستش بالا موند  

تو چشم هاش خیره شدم و گفتم  

- عمه به سمیه دروغ گفته بود در مورد من... امروز دستش رو شد... سعی کرد هانا رو به زور ببره زیر زمین... سمیه دستشو رو کرد ... عمو به آِه تهمت زدو مجبورش کرد نزدیکت نیاد... امروز دستش رو شد. 

مکث کردمو آروم تر گفتم 

- اونوقت شما چکار میکنین؟ منو میزنین ؟ حاشا میکنین؟ به جای در آغوش کشیدن پسرتون ... اونو انکار میکنین؟ 

با این حرف به عمران ... نگاه کردم  

شیخ احمد با ناباوری به اونا نگاه کرد. آیه آروم گفت  

- من هیچوقت با برادرت رابطه نداشتم . هیچوقت حتی نگاهش هم نکردم . اون یه زن و بچه داشت تو اینجوری منو شناختی که انقدر پستم ؟ 

سکوت شدو آیه گفت  

- اون دست خط ها همه دروغی بود. من هیچوقت اهل نامه نوشتن نبودم. اونم برای یه مرد متاهل . 

اینبار کمی به پدر نزدیک شدو گفت  

- همه اینا به کنار... چرا من باید ... از وسط رابطه علشقانمون... برم سمت مردی که یک صدم تو هم نیست ...


🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞

توحجم بزرگ و گرمی فرو رفتم

_....چراانقدر قلبت تند میزنه تهش اینه میدزدمت میبرمت یجایی که دست هیچکس بهمون نرسه 

خندیومو گفتم

+...از کی تاحالا دزد شدی؟

 شالمو ازروی سرم باز کردو سرشو تو‌گردنم برد

دستشو دور کمرم حلقه کردو منو سمت دیوار هل داد 


_....میخوام ببوسمت

+...الان یکی‌میرسه 

تا به خودم بیام لبای امیر رو لبام نشست و خیلی شدید مشغول بوسیدنم شد 

..............‌..‌‌.................‌

#دیدار اول داستان زندگی واقعی مهساو آشنایی غیرمنتظرش با مردی که باتمام معیارهاش فرق داره کسی که نجاتش میده و زندگیشو برای همیشه عوض میکنه


فایل اول رمان اماده شده و میتونید بخونید از پارت 114 بصورت تلگراف در کانال موجود هست که میتونید با سرچ 114بصورت انگلیسی به پارت مورد نظر دسترسی پیدا کنید


https://telegram.me/joinchat/AAAAAEH1iS3m-jIyXnRASQ

Report Page