90

90


نوازشش کردمو گفتم 

- بهش میگم آموروفیلیا ... 

- آمورو ... فیلیا ...؟

سر تکون دادم

امیلی گفت 

- آمور یعنی عشق... فیلیا یعنی بی پایان 

خندیدمو گفتم آره اگه اسپانیای بود یانجوری معنی میشد اما یونانیه و به معنی کسیه که تجسم لذتو دوست داره 

- تجسم لذت ؟

- اوهوم... من دوست ندارم کسی لذت کبردنمو ببینه . من دوست دارم تو ذهنت منو تجسم کنی وقتی لمست میکنم

امیلی لبخندی زدو گفت

- تو وقتی چشممو میبندی... من اکثرا چشم هام زیر چشم بند بسته است. اما گاهی ... دوست دارم ببینمت... نه اینکه لحظه لذت بردن تورو ببینم... دوست دارم کاری که واقعا با بدنم میکنی رو ببینم

به هم چند لحظه نگاه کردیم

آروم گفتم

- واقعا دست من نیست امیلی ...

لبخند مهربونی زد

مماس لبم گفت

- مهم نیست ...

لبمو بوسید 

قلبم انگار تو کوره آتیش بود 

بدن امیلی نوازش کردم

سرشو رو شونه ام گذاشتو موهاشو نفس کشیدم

هیچوقت دوست نداشتم آموروفیلیامو درمان کنم

اما این لحظه دلم میخواست وجود نداشت ...

با آلارم گوشیم که قرارم با گریس رو یاد آور میشد امیلی از آغوشم جدا شد


رمان #کوازار پرستو اینجاست دوستان 👇

https://t.me/panjrekhiyal/93015

این رمانو داره بدون سانسور میذاره. این رمان دررمورد چندتا فرشته جذاب و هاته که ... بهتره نگم خودتون بخونید😍😉

Report Page