کد2

کد مددجو : 2

خانمی مجرد39ساله که تنها تو خیابان امام رضا توی یه خونه 40متری زندگی میکنه.4تا خواهرن یک برادرکه توتهران زندگی میکردن پدرشون دم دربیمارستان گل میفروخت کارمشخصی نداشت همه ازدواج کردن مونداین خانم بامادرش و برادرش چون خانمش دوست نداشت که بامادروخواهرخودش رفت آمد کنه ازیکی ازخواهرا که ازدواج کرده بود وتو رشت زندگی میکرد خواست که خواهرمادرپیرشون روبیاد ببره رشت این خانم دوست نداشت اما داداشش میگفت شما باعث اختلاف منوهمسرم هستید مجبورشون کرد بیان رشت سرانجام خواهرشون اونا رومیاره رشت براشون یه خونه کوچیک میگیره سه چهارسال بعداینکه آمدن رشت این خانم دچارسرطان سینه میشه امابه کسی بروزنمیده تقریبا یکسال میگذره میره پیش دکتربعدآزمایشات میفهمن که بدخیم هست توده وباید جراحی بشه بعدازکلی بدبختی خواهرشون پولش روجور میکنه و تحت نظردکترمیربلوک جراحی میشه.امابایدشیمی درمانی میشدکه چون پولش رونداشتن دیگه حاضربه انجام شیمی درمانی نمیشه وبعدچندماه متوجه برگشت مجدداین بیماری ورشدچندتوده توزیربقلش میشن که دوباره میبرنش وجراحی میشه واینباره خواهرش به کمک یه فامیل که ادم خیری بود ده میلیون هزینه درمانش رومیده چندسالی میگذره تا زمستان سال قبل این توده توی سرش رشد میکنه واین بارهزینه عملش حدودسی میلیون میشه که دکتررجبی جراح مغزواعصاب وقتی گریه وناراحتی مریم وخواهرش رومیفهمه ازگرفتن دستمزد خودش صرفنظرمیکنه بیمارستان سوپروایزراونجا میره بیمارستان حرف میزنه وخداروشکراینباردیگه چیزی پرداخت نمیکنن الان دوباره باید شیمی درمانی بشه اما بخاطرهزینه هاش فعلا بنده خدانمیره حالا خواهرش میگفت قول داده ازپاییز دیگه بره شیمی درمانی این خانم دوست نداره کسی ببینتش چون بشدت عصبی هست ودرواقع بیماریش ویکسری اتفاقاتی که تورندگیش براش افتاده سبب شده که عصبی بشه .این حس ترحمی که دیگران بهش رودارن رودوست نداره وبسیارمومن وخجالتی هست .

در آخرین آزمایش دکتر میربلوک گفت اثری از سرطان نیست . ولی این خانم دچار ضعف شدید جسمی به علت دوره درمانی گذرانده است و حتی به سختی قادر به انجام کارهای منزل هم به سختی انجام میدهد

و از طرفی مرگ مادر پیرشون که به تازگی به رحمت خدا رفته وضع روحیشونو خرابتر کرده.

و این شرح حالی بودن که دوستان امنا با بازدید از منزل ایشون و تایید نیازمندیشون برای شما بزرگواران تهیه کردن

به امید بهبود و سلامتی روز افزون ایشان