شبح ۸۸ بر انتخابات ۹۶
به نظر میرسد در فاصلهی یک هفتهای میان مناظرهی دوم و سوم انتخابات ریاستجمهوری، هم فضای انتخابات در ایران و هم شکل سخن گفتن حسن روحانی "تند" شده است. این تندی البته از مناظرهی دوم آغاز شد، آنجا که روحانی به "آزمایشهای موشکی" برای "بر هم زدن برجام" اشاره کرد.
حسن روحانی روز یکشنبه در همدان به نامزدهای رقیب خود حمله کرد: آنها را افرادی توصیف کرد که "در طول ۳۸ سال فقط اعدام و زندان بلد بودند" و از تصمیم آنها برای "تفکیک جنسیتی" و "مردانه-زنانه کردن پیادهرو" سخن گفت. بخش اول سخنان روحانی اما با واکنشهای مختلفی مواجه شد. سخنانی که به نظر میرسید مخاطب آنها ابراهیم رئیسیاست که از ابتدای انقلاب سال ۵۷۷ در قوه قضاییه حضور داشته و یکی از افرادی بوده که در جریان اعدام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ هم حضور داشته است.
این سخنرانی روحانی با واکنش اصولگرایان مواجه شد: آنها تند شدن روحانی را ناشی از هراس شکست در انتخابات توصیف کردند، وبسایت اصولگرای الف مخاطب سخنان روحانی را "آرای سیاه" جامعه معرفی کرد. احمد توکلی نمایندهی پیشین مجلس "هشدارنامهای" خطاب به روحانی منتشر کرد و در نهایت رهبر ایران نیز روز گذشته در دانشگاه امام حسین نسبت به قانونشکنی در انتخابات، از نامزدهای انتخابات خواست از "امنیت و آرامش ملی" محافظت کنند و از تحریک "گسلهای اعتقادی یا جغرافیایی یا زبانی یا قومی" بپرهیزند.
مجموعهی این سخنان و هشدارها و در مجموع "تند" شدن فضا را چگونه باید تحلیل کرد؟ این "تند" شدن قرار است تا کجا پیش رود یا چه اهدافی را دنبال میکند؟ آیا این سخنان به معنای در پیش بودن اتفاقی در انتخابات ریاستجمهوری است؟
۱. دشوار است که بتوان مخاطب مستقیم هشدار آیتالله علی خامنهای را کسی جز حسن روحانی و حامیان او - و حتی دو نامزد دیگر نزدیک به روحانی: اسحاق جهانگیری و مصطفی هاشمیطبا - دانست؛ افرادی که امکان یا احتمال عبور از "خط قرمزهای حاکمیت" از سوی آنها - به خصوص به واسطهی حامیانشان - وجود دارد. رهبر ایران در سخنرانی خود اضافه کرده بود که با سابقهی ۳۷ ساله در انتخابات متوجه میشود که نامزدها "در چه محیطهای فکری ممکن است قرار بگیرند، چه دشمنیهایی با اینها میشود، چه وسوسههایی به اینها رو میآورد".
این سخنان آیتالله خامنهای اگر در کنار دیگر بخشهای همین سخنرانی او و نگرانیهای پیشین رهبر ایران قرار گیرد، شاید موضع او را روشنتر کند: رهبر جمهوری اسلامی پیش از این نیز خواسته بود در انتخابات به گونهای رفتار شود که مشکل امنیتی پیش نیاید، در همین سخنرانی خواستار حفظ آرامش و دوری از قانونشکنی شده بود. او حتی - حداقل در ظاهر - برای جلوگیری از رخ دادن آنچه در سال ۸۸ اتفاق افتاده بود و به بهانهی امکان ایجاد "دو قطبی" در انتخابات، مانع حضور محمود احمدینژاد شد. او در سخنرانی اخیر خود نیز تاکید کرده است هر نامزدی در انتخابات اقدامی "خلاف امنیت کشور" انجام دهد "سیلی سختی" خواهد خورد.
آن "سیلی سخت" که رهبر جمهوری اسلامی بدان اشاره کرد، میتواند اشارهای باشد به اینکه هیچ نامزدی - از جمله رییس جمهور مستقر - نمیتواند خط قرمزهای جمهوری اسلامی را زیر پا بگذارد. این مساله از آن جهت قابل توجه است که در آستانهی سومین - و آخرین - مناظرهی میان نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری، بسیاری از حامیان روحانی خواستار تحرک بیشتر او و "افشاگری" دربارهی نامزدهای رقیب هستند: مسایل مالی پیرامون شهرداری تهران و سابقهی محمدباقر قالیباف در نیروی انتظامی، سوابق ابراهیم رییسی در قوه قضاییه - از جمله نقش او در اعدام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ - و معافیت آستان قدس رضوی از پرداخت مالیات از آن جملهاند. بخشی از حامیان اصلاحطلب روحانی نیز امیدوارند او در مناظرهها سخنی در حمایت از محمد خاتمی، میرحسین موسوی و مهدی کروبی بگوید یا - حتی اگر وعدهی رفع محدودیتهای آنها را نمیدهد - مخالفت صریح خود را با برخورد با آنان اعلام کند.
به نظر میرسد مجموعه خط قرمزهای حاکمیت در انتخابات فعلی بیشتر - و رسمیتر - از پیش است: ستاد کل نیروهای مسلح رسما از نامزدهای انتخابات خواسته است دربارهی مسایل نظامی و دفاعی سخنانی نگویند که خارج از اختیارات رییسجمهوری است و آیتالله خامنهای از نامزدها خواسته به مسایل معیشتی توجه کنند. از سوی دیگر خط قرمزهای قدیمیتر نیز همچنان وجود دارند: اشاره به مسایلی چون اعدامهای ۶۷ یا ابراز نظری خلاف موضع حاکمیت دربارهی اتفاقهای پس از انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۸ و…
فراموش نباید کرد تغییر در ساختار مناظرههای انتخاباتی - از مناظرهی مستقیم میان دو نامزد در انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۸ تا ساختار فعلی - از جمله برای کنترل همین موارد غیرمترقبه رخ داد. مواردی که در مقطعی حتی باعث شد تصمیم گرفته شود مناظرههای انتخابات ریاستجمهوری فعلی به شکل ضبط شده پخش شود (که با مخالف افکار عمومی و نامزدها، این تصمیم تغییر کرد). در آن انتخابات البته در مواردی موضعگیری و حملههای میرحسین موسوی و مهدی کروبی به دولت و وعدههای آنها، باعث نارضایتی بخش فوقانی قدرت در ایران شد، اما مشکل تنها این نبود: محمود احمدینژاد نیز در آن زمان بیمحابا به رقبا حمله کرد و نام برخی افراد موثر در جمهوری اسلامی را بر زبان آورد و فرزندان آنها را به فساد مالی متهم کرد. مسالهای که با واکنش علنی آیتالله خامنهای در نمازجمعه پس از انتخابات روبهرو شد. کم نیستند حتی اصولگرایانی که سخنان احمدینژاد در آن مناظرهها را از جمله دلایل "فتنهی ۸۸" بر میشمرند.
از این نگاه، شاید بتوان بخشی از هشدار آیتالله خامنهای را هم متوجه نامزدهای اصولگرا هم دانست. گرچه آنها دست بازتری برای بیان انتقادهای خود دارند، اما این بدان معنا نیست که میتوانند آزادانه هر چه دل تنگشان میخواهد، بر زبان جاری کنند. احتمالا آیتالله خامنهای همانقدر که ممکن است از مطرح شدن مسالهای مانند اعدامهای سال ۶۷ در جریان مناظرههای زنده انتخاباتی ناخرسند شود، متهم کردن فردی که بیش از دو دهه به عنوان نمایندهی او در شورای عالی امنیت ملی حضور داشته نیز میتواند حس مشابهی ایجاد کند. برای نمونه روزنامهی اصولگرای افکار در صفحهی نخست خود حسن روحانی را چنین معرفی کرد: شیخ اعتدار.
۲. شبح انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۸ فقط در این مورد نیست که بر انتخابات سایه افکنده: نه تنها مناظرهها و رفتار نامزدها با آن دوران قیاس میشود، بلکه کنشهای حامیان، تحولات گروههای سیاسی و موضعگیریها نیز به شکل مداوم با کنشها و رفتارهای آن انتخابات قیاس میشود. مجموعهی سخنان و موضعگیریهای آیتالله خامنهای نیز در واقع شیوهنامه تبلیغات و سخن گفتن در مناظرههاست: به گونهای که امنیت ملی - احتمالا مانند سال ۸۸ - به خطر نیفتد.
احتمالا از منظر همین نگرانی آیتالله خامنهای است که - فارغ از مواضع انتخاباتی برای منکوب کردن رقیب - باید به موضعگیریهای اصولگرایان نزدیک شد. اینکه سخنان حسن روحانی تلاشی برای جذب "آرای سیاه" تعبیر میشود - به نوشتهی سایت الف: "بخش قابل توجهی از آرای سیاه متعلق به آرای جریان افسرده و ضدانقلاب است. سخنان روحانی تصریح دارد که هدف اصلیاش به میدان آوردن آرای سیاه است. این آرا نیز تنها در شرایط دوقطبی بسیار تند و خشن به میدان میآیند.
روحانی با این سناریو شاید موفق شود. اما یک نکته؛ آرای سیاه اگر «با این دوقطبی» فعال شود دامنه اثرش تنها صندوق رای نیست. این جریان سال ۸۸ کمترین جرمش به آتش کشیدن شهر بود" - در واقع تلاشی است برای اینهمانی سازی میان کمپین انتخاباتی حسن روحانی با میرحسین موسوی و مهدی کروبی (که بخش نه چندان کمی از پایگاه رای و حامیان آنها اکنون در کمپ روحانی حضور دارند).
احمد توکلی، نمایندهی پیشین مجلس، نیز "هشدارنامه"ای خطاب به روحانی منتشر کرد و نوشت: "اگر شما راست بگویید، با آن سابقهی سطوح بالای امنیتی، در خیر و شر کارکرد نظام در بالاترین سطح شریک هستید و نمیتوانید مدعی کسی باشید". الیاس حضرتی، نماینده اصلاحطلب مجلس دهم، نیز در نامهای خطاب به روحانی نوشت که "برداشت عمومی" از سخنان او "تندروی" بوده است. هشدارها و نتیجهگیریها از سخنان آیتالله خامنهای و واکنش به سخنان روحانی از میان افراد هر دو طیف عمده سیاسی در ایران همچنان هم ادامه دارد و به نظر میرسد یکی از اهداف مشترک هر دو هم جلوگیری از وقوع اتفاقی مشابه انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۸ است: به نظر میرسد هر دو جریان از وقوع اتفاقی مشابه اتفاقهای سال ۸۸ هراس دارند و تلاش میکنند به هر شکل ممکن تمام زمینههای ایجاد آن را از بین ببرند: دیرتر مطرح شدن مسایل انتخاباتی در فضای سیاسی، تغییر شکل و محتوای مناظرهها و برنامههای انتخاباتی نامزدها در صدا و سیما، شکل بررسی صلاحیت نامزدها، توجه به محتوای تبلیغاتی و هشدار برای دوری از "دوقطبیسازی" و… . مراقبت برای از میان بردن هرگونه مشابهت میان این انتخابات با انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۸ البته تنها در این موارد خلاصه میشود و میتوان این سیاهه را همچنان ادامه داد.
هشدار توکلی به روحانی و "آرای سیاه" نامیدن جامعه مخاطب سخنرانیهای اخیر او، در واقع تکرار تحلیلی است که توکلی سال ۸۸ هم داشت و به گفتهی خودش به همین دلیل از رای دادن به میرحسین موسوی اجتناب کرد. او آن زمان گفته بود: "ترکیب طرفداران احمدینژاد به شکلی است که نمیتوانند برابر ولیفقیه بایستند، اما ترکیب طرفداران موسوی به گونهای بود که میتوانستند این کار را بکنند". ممکن است چینش سخنان توکلی در کنار هشدارهای آیتالله خامنهای و سرمقالهی روز پنجشنبه روزنامهی کیهان که در بخشی از آن به امکان "تقلب محدود" در انتخابات اشاره کرد، پیامی باشد برای حسن روحانی و اطرافیان او که در روزهای اخیر موضعگیریهای تندتری داشتهاند.
۳. حسن روحانی تا کجا میتواند فضا را "تند"تر کند؟ از نظر منطقی روحانی "میتواند" رئیسی را بابت اعدامهای سال ۶۷ یا موارد نقض حقوقبشر از سوی قوه قضاییه در زمان مسئولیت او به چالش بکشد. اما مشخص نیست چنین کاری تا چه حد ممکن است به پیروزی او در انتخابات کمک کند. چه هشدارهای پیشین و مکرر سخنگوی شورای نگهبان دربارهی بررسی صلاحیت رییسجمهور مستقر و همچنین امکان تجدیدنظر در صلاحیت یک نامزد تا روز انتخابات میتواند مانعی برای بیان چنین سخنانی و عبور از خط قرمز جمهوری اسلامی هم باشد و هم هشدارهای آیتالله خامنهای.
شاید بتوان علت "تند" شدن روحانی را در دو مساله جستوجو کرد: نخست آنکه در هفتههای اخیر هم عملکرد او در جریان مناظرهها برای حامیانش رضایتبخش نبوده و هم برخی نظرسنجیها حکایت از دشوار بودن پیروزی در دور اول انتخابات برای او خبر میدهند. این شکل از موضعگیریهای روحانی و به اصطلاح "تند" شدن او میتواند تلاشی باشد برای جلب نظر آرایی که سختتر پای صندوق رای میآیند و ممکن است به دلایل سیاسی یا حقوقبشری قصد رای دادن نداشته باشند. تلاش او برای اشاره به سابقهی رئیسی و قالیباف، اشارههایش به مسالهی حصر و نام بردن از محمد خاتمی در سخنرانیها بدان معناست که او تلاش میکند - همچون انتخابات ۹۲ - بخشی از پایگاه رای جنبش سبز را با خود همراه کند. بخشی که حضور آنها میتواند شرایط را برای پیروزی روحانی حتی در دور اول تسهیل کند.
از یاد نبریم که برای روحانی صرف پیروزی در انتخابات اهمیت ندارد، بلکه انتخاب در دور اول و با آرای - اگر نگوییم بیشتر، دستکم - در حد انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۲ میتواند برای او اهرمی باشد تا با استفاده از آن برای پیشبرد برخی سیاستهای خود رایزنی کند. اگر آرای روحانی کمتر از انتخابات پیشین باشد یا آنکه او به همراه یکی از دو نامزد اصلی اصولگرایان - قالیباف یا رئیسی - به دور دوم برود و پیروز شود، باز هم چنین اتفاقی باعث خواهد شد او در معادلات قدرت دست پایین را داشته باشد.
اگر این فرض را دربارهی علت سخنان روحانی در روزهای اخیر بپذیریم، ممکن است سخنرانی آیتالله خامنهای در دانشگاه امام حسین و هشدار او برای تحریک نکردن گسلهای مختلف در ایران از سوی نامزدها، موجب شود روحانی در مسیر خود تجدیدنظر کند.
علت دیگر سخنان اخیر روحانی را شاید بتوان فرستادن پیامی برای رقبا تفسیر کرد. میزان حملههای قالیباف و رئیسی به روحانی و "افشاگری" علیه دولت او افزایش پیدا کرده است. حملههایی که با توجه به مطرح شدن در برنامههای عموما پربیننده، تکذیب یا توضیح دربارهی آنها انعکاس چندانی پیدا نمیکند. سخنان اخیر روحانی میتواند نشانهای از آمادگی او برای ادامهی این "افشاگری"ها علیه رقیب باشد.
یکی از کلیدیترین لحظههای انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۲ زمانی بود که در جریان مناظره میان نامزدها، روحانی با یادآوری جلسهای در شورای عالی امنیت ملی به قالیباف او را متهم کرد که قصد داشت به شکل "گاز انبری" با دانشجویان برخورد کند. افشاگریهای از این دست با توجه به جایگاه روحانی در سه دههی گذشته، میتواند اینبار هم علیه نامزدهای رقیب رخ دهد. آنچه که روحانی در همدان از آن سخن گفت مشخص کردن نقاط مورد حمله نیز، هست. "زندان و اعدام" و "تفکیک جنسیتی" و به تعبیر عامیانه "دیوارکشی"، دو نقطهی اتکای اصلی روحانی خواهند بود: سابقهی ابراهیم رئیسی در قوه قضاییه او را از این جهت آسیبپذیر میکند که روحانی در صورت موفقیت در معرفی او به عنوان نمایندهی این قوه، میتواند موارد مختلف و متعدد بازداشت و نقض حقوق متهمان را به او مربوط کند (فارغ از آنکه سابقهی رئیسی در قوه قضاییه میتواند تبدیل به نقطه ضعفی برای او در زمینهی مبارزه با فساد شود).
مسالهی تفکیک جنسیتی، ایجاد محدودیت در رابطه زن و مرد و مقولهی "گشت ارشاد" نقطهی اتکای دیگر روحانی خواهد بود. باز هم سابقهی حضور رئیسی در قوه قضاییه - مسئول صدور حکم در این زمینه - و سابقهی قالیباف در نیروی انتظامی - به عنوان بازوی اجرایی این طرح - دو نقطه ضعف مهم برای آنان محسوب میشود. از سوی دیگر بخشنامههای شهرداری تهران برای تفکیک جنسیتی میان کارمندان، از دیگر مواردی است که ممکن است مورد اشارهی روحانی قرار بگیرد.
مشکل آنجاست که عموم موارد نقض حقوقبشر، از جمله مواردی است که جمهوری اسلامی آنها را نمیپذیرد (گزارشهای سازمانهای حقوقبشری حتی از سوی وزارت امورخارجه دولت روحانی نیز تکذیب میشود) و طبیعتا متهم کردن یک طرف ماجرا به دست داشتن در این مساله، به معنای پذیرش آن از سوی رییس دولت است. مسالهی اعدامهای ۶۷ هم از خطوط قرمز پررنگی است که مطرح شدن آن احتمالا هزینههای زیادی خواهد داشت.
دربارهی مسالهی تفکیک جنسیتی یا روابط میان زن و مرد نیز روحانی نمیتواند به راحتی سخن بگوید. او مجبور است چهارچوبهای جمهوری اسلامی را در این زمینه رعایت کند و فراتر از آنها نرود، در عین حال که چهرهای مخالف با برخورد با افراد "بد حجاب" از خود برای رایدهندگان بسازد.
ورود احتمالی روحانی به هر کدام از این حوزهها احتمالا برای او هزینهزا خواهد بود، اما در عین حال میتواند برای طرف مقابل - و مجموعه حاکمیت- مشکل ایجاد کند. مسالهای که شاید بتواند منجر به مصالحهای -ناگفته - برای صرفنظر کردن طرف مقابل از بخشی از حملات - نظیر آنچه در مناظرهی دوم دربارهی وزیر آموزش و پرورش رخ داد - شود.