87

87



سلام دوستان پارتای دیروز و پری روز تو کانال هست. دقیقا دومین پست کانال هستن. عجیبه پیدا نکردن بعضیا سرج کنید 86 یا 85

#۸۷

#نگاریسم 

از این حرکتم ناخداگاه چشم هام گرد شد

سعید متوجه نگاه من شد و به زور دستشدو از تو دست دختره بیرون آورد و تو گوشش چیزی گفت 

انا دیدن همین حرکت برا من بس بود که هم سر تا پا سرخ بشم هم حس بدی بگیرم 

آروم گفتم

- کاش نمیموندم . نه؟

مریم گفت 

- چی؟

نشد براش توضیح بدم منظورم چیه

سعید و مارال رسیدن و سعید کنار من نشست

بشقاب شام منو گذاشت رو پام و گفت بفرمائید.

دیگه جا نبود

مارال رو دسته کاناپه نشست و پاهاشو بین پاهای سعید جا کرد 

معذب تر شدم

درسته اون عملا داشت خودشو به سعید میچسبوند

اما برای من این حرکات فقط یاد آوره تجربه خای مزخرفم از امس شدن بود

به زور گفتم مرسی و رو کردم به مریم

دیدم مریم نیشش بازه 

خواستم بپرسم چی شده که خودش تو گوشم گفت 

- کارت در اومد دختره کنه است

تو گوشش گفتم

- به من چه 

بازم فقط خندید 

یه لقمه زوری گذاشتم دهنم

مریم بلند شد و گفت 

مارال خانم بیاید جای من بشینید من اون سمت میشینم 

مارال پشت چشمی برای مریم نازک کردو گفت

- خوبه من راحتم. سعید دوست داره من موقع غذا کنارش بشینم . مخصوصا روی پاش .

من و سعید هر دو لقمه تو دهنمون با این حرف مارال بهمون چسبید و به سرفه افتادیم 

سعید در حالی که صرفه میکرد برگشت سمت من تا بزنه پشتم

اما دستش انقدر ضرب داشت که با ضربه دستش تکون شدیدی خوردم و بشقاب رو پام پرت شد کف زمین

Report Page