869

869


گوشیو دادم به نیما و اونم سریع جواب داد

امیسارو از بغلش گرفتمو اونم به سمت اتاق خوابا رفت

با امیسا رفتیم پیش بقیه 

سر گرم حرف و صحبت بودیم 

دلم برای ترنج تنگ شده بود اما میترسیدم بغلش کنم امیسا حساسیت نشون بده 

چون تو مراقبت های بیمارستانیش نوشته بود ممکنه به موی سگ و گربه حساسیت نشون بده 

یه آهنگ شاد بودو هرچند بخاطر امیسا صداش زیاد بلند نبود اما همه اومدن وسط تا قر بدنو بهنام گفت

- نیما کجاست پس؟

به اتاق خواب اشاره کردمو گفتم

- تلفن...

سری تکون دادو رفت سمت اتاق خواب ها که الناز گفت 

- تو چکاپ بعد زایمانتو رفتی؟

- چه چکاپی؟ 

- باید بری تست پاپ اسمیر بدی ها. دادی؟ 

با تکون سر گفتم نه و چون دوست نداشتم امشب بحث جدی و نگران کننده ای با کسی داشته باشم شروع کردم به ادامه رقصیدن با امیسا

الناز هم دیگه چیزی نگفتو نیما و بهنام اومدن

نیما یکم تو قیافه بود

اما گفتن جی شده هیچی نگفتو مشغول رقصیدن با منو امیسا شد 

شام از بیرون رسید و رقصو تعطیل کردیم

بعد شام دوبارا زکم بزن و بکوب کردیمو امیسا دیگه توابش گرفته بود شدید 

من رفتم اتاق بخوابونمش و همه کم کم خداحافظی کردن رفتن.

امیسا رو تازه خوابونده بودم که نیما اومد تو اتاق و گفت

- خوابید؟ 

- آره 

- خوبه... بیا کارت دارم 

نگران شدم دوباره و امیسارو گذاشتم توی تختش 

سریع رفتم از اتاق بیرون و سمت پذیرایی اما نیمه راه بازومو یکی گرفتو کشید تو اتاق مهمون 

شوکه خواستم جیغ بزنم اما با دیدن نیش باز نیما ساکت شدم که با شیطنت گفت

- بریم سر کار خودمون 

با این حرف سریع لبمو بوسیدو مشغول باز کردن لباسام شد

نمیدونستم از اینکه الکی نگرانم کرد بخندم؟

یا از دستش عصبانی باشم !

انقدر توب میبوسیدو بدنش حس خوبی بهم میداد که ترجیح دادم منم همراهیش کنم تا اینکه چیزی بگم 

دکمه های پیراهنشو باز کردمو دوتایی رفتیم رو تخت 

*

#۸۶۹

*

وقتی بیدار شدم آسمون روشن بود 

انتظار نداشتم انقدر خوابیده باشم

سریع به امیسا تو تختش کنار تختمون نگاه کردم .

خواب بود

دمای بدنشو جک کردمو خواستم بلندش کنم که شیشه شیر خشکو کنار تخت دیدم 

خیالم راحت شد که گرسنه نیست 

جای نیما کنارم خالی بود و حدس زدم رفته سر کار 

براش مسیج نوشتم 

- مرسی به امیسا شیر دادی 

منتظر جوابش نموندمو پتو تا شونه هام بالا کشیدمو خوابیدم 

اینبار با صدای امیسا بیدار شدم 

بغلش کردم و مشغول شیر دادن بهش شدم و گوشیو چک کردم 

نیما نوشته بود 

- خواهش میکنم. دیگه بچه ام باید شیر پدر بخوره . شیر مادر بستشه .

خندیدمو خواستم جواب بدم که تو نوتیفیکیشن های گوشیم اسم نیار اومد


سلام بچه ها. من وانشاتارو تو کانال ترفند میذارم. لینکش تو کانال هست. تو کانال ترفند شماره پارت وانشاتی رو سرچ کنی میاره یا به رباتش پیام بدی برات میفرسته. راستی خیلی هاتون گفتین رمان عشق آتشین سوگند که تو کانال ترفند میذاره خیلی سکسیه . بچه ها اگه دوستش ندارین نخونینش اما من که نمیتونم به سوگند بگم طور دیگه بنویسه. کلا اون این مدلی مینویسه و چون دوست دوستم بوده ازم خواست رمانشو بذاره کانال ترفند و منم قبول کردم

Report Page