86

86


86

نمیدونم چند بار به اوج رسیدم 

اما وقتی بلاخره خودشو عقب کشید داشتم میفتادم رو زمین 

اما رایا منو نگه داشت

منتظر بودم منو ببره رو تخت 

اما اینبار از پشت با فشار واردم کرد

جیغ کشیدم 

بسه بسه... من اشتباه کردم ...

اشکم راه افتاد... برای اولین بار اشکم از ضعف راه افتاد ...

داستان از زبان بوروس :

یه روز گذشته بود

اما هیچ چیزی پیدا نکرده بودم

خبری هم از رین نبود

لعنتی ... اگه زئوس زودتر از ما به آنی برسه چی ؟

تقه ای به در اتاقم خورد 

تام اومد تو و با دیدن اتاق آشفته گفت 

- قربان کمکی از من برمیاد

بی حوصله گفتم 

- نه مگه اینکه بدونی یه لاندو از کجا میشه پیدا کرد

تام سکوت کرد

بخاطر این سکوت مشکوک برگشتم سمتش که با تردید گفت 

- راستش من میدونم 

عصبانی نگاهش کردمو گفتم 

- چی ؟

مردد گفت 

- خب من میدونم لاندو از کجا میشه پیدا کرد 

- کجا ؟

چنان داد زدم که تام یه قدم عقب رفت

با نگرانی گفت 

- تو ماموریت قبلی که رفتم اونجا چندتا لاندو پیدا کردم.

چنان متعجب نگاهش کردم که خودش سریع گفت

- الان براتون میارم 

با این حرف زود از اتاق بیرون رفت

باورم نمیشد باورم نمیشد یه لاندو تمام وقت اینجا بودو من روزمو حروم کرده بودم 

تام با دوتا لاندو تو دستش برگشت 

هر دو از دستش کشیدمو گفتم

- باید بهت ترفیع بدم

مکث نکردمو زدم از پایگاه بیرون

حالا این رین لعنتی کجا بود

داشتم بی هدف به سمت خونه رین میرفتم که به خودم اومدم

بوروس... جادو... لعنتی از جادو استفاده کن ...

هر دو لاندو گذاشتم تو جیبم و چشم هامو بستم

وقت شناسایی بود 

رینو تو ذهنم دیدم. با کیت سر گرم بودن

دیوونه ... اون یه عوضی واقعی بود. آنی تو خطر بودو رین داشت سک س میکرد 

بدون توجه به شرایط رین و آنی به سمتشون رفتم


سلام دوستان. دمی گاد تموم شه بعدش رمان آموروفیلیا قرار میگیره . آموروفیلیا یه رمان هات از ساحله که جلد اولش قبل تو کانال ساحل قرار گرفت و جلد دومش آفلاین نوشته شد.

ساحل هر دو جلدو تو این کانال روزانه پارت گذاری میکنه

Report Page